رضا محمدحسن رفسنجانی پور

مورخ 1364/4/8
اشهد ان لا اله الا الله اشهد. ان لا اله الا الله اشهد. ان محمد رسول الله. اشهد ان محمد رسول الله.
بسم رب الشهدا و الصدیقین
بسم الله الرحمن الرحیم و هو خیر ناصر معین
قال الله الحکیم فی محکم کتابه الکریم : إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُم بُنْيَانٌ مَّرْصُوصٌ
خداوند حکیم در قرآن کریم می فرماید: همانا خدا کسانی را که در راهش همچون صفی آهنین پیکار می کنند دوست می دارد.
بنام خدای یگانه خالق مخلوقات و ای سرور کائنات، ای معبود عابدان و ای منصور عارفان، بنام تو ای خدایی که انسان را از نیستی و عدم هستی وجود بخشیدی و بدنبال آن هدایت و سیر بسوی حق و تکامل رهنمون شدی و انسان را سر دوراهی حق و باطل و صعود و نزول آزاد و مختار گذاشتی تا با استفاده از عقل و اراده خدادادی خود مسیر خود را انتخاب نماید. و با ابراز درود و تحیت فراوان به پیشگاه انبیا خداوند مخصوصا حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی(ص) آخرین پیامبر و کامل کننده ادیان الهی و به پیشگاه ائمه معصومین علیهم السلام علی الخصوص یگانه منجی عالم بشریت و آخرین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت و امید مستضعفین و محرومین جهان اسلام حضرت حجه ابن الحسن العسکری(عج) و نایب برحقش حضرت آیت الله العظمی خمینی این مجاهد بزرگوار و بیدارگر قرن و سلام به ارواح طیبه شهدای تاریخ اسلام از ابتدای تاکنون […] و سلام به شما خانواده های محترم و بزرگوار شهیدان. امام امت شما را چشم و چراغ این ملت دانست و سلام به شما رزمندگان جان بر کف و سلحشور و شما امت شهیدپرور و مقاوم سرزمین پاک و مقدس ایران و در آخر سلام به تو ای پدر بزرگوار و ارجمندم و ای مادر گرامی و مهربانم و بتو ای یگانه برادرم و خواهران عزیزم که از حضورتان بی نهایت عذر می خواهم که شما را به ماتم، عزادار و گریان نمودم. شمایی که عمری از حیات خویش را صرف پرورش و تربیتم نمودید و بالاترین حق را به گردنم دارید. اما به شما ای والدین عزیزم را وصیت و سفارش می نمایم حقی که مسئولیت انسان بودن در قبال اسلام و اجتماع مسلمین بر دوش تک تک ما به عنوان مسلمان و به عنوان شیعه بودن می باشد عظیم تر از تمام این حقها حقوق عاطفی و اجتماعی است و من بر خود واجب و لازم دانستم که بنا به دعوت امام بزرگوار در جبهه حضور پیدا کنم و نبرد و پیکار بر علیه مدعیان دروغین اسلام و کسانی که سرتا پای وجودشان ظلم و فساد و تباهی است را بر ماندن ترجیح دادم لذا ای پدر و مادر عزیزم امیدوارم خداوند بزرگ به شما اجر و صبری فراوان عنایت فرماید و اما شما ای کلیه برادران و خواهران گرامیم که هم اکنون چند کلمه را در آخرین روزهای عمره به عنوان وصیت به شما عرض می نمایم امید است حقیقت اسلام و انقلاب اسلامی را درک نموده و در مقابل اوامر و دستورات ولایت فقیه مطیع باشید چرا که پذیرفتن ولایت علی(ع) و یازده فرزندش و همچنین ولایت فقیه به معنای پیرو بودن و مطیع بودن از دستورات و برنامه های ارزشمند آنها است که در نهایت همان دستور پیامبر گرامی اسلام و دستور خداوند است و وقتی تاریخ پر از افتخار ائمه و بزرگان دین اسلام را بررسی می کنیم نبردهای آنان یکی پس از دیگری بعنوان ورق زرینی بر دفتر تاریخ اسلام است خصوصا حماسه خونین و جانگداز شهادت سالار شهیدان حضرت حسین بن علی(ع) درسهایی برای نسلهای بعد از او شد که وقتی بقا و حیات اسلام را در شهادت و قیام خود دیدند فرمودند ان کان دین محمد لم یستقم الا بقتلی. فیا سیوف خذینی. اگر دین محمد پابرجا نمی ماند مگر با کشته شدنم پس ای شمشیرها مرا در بر گیرید پس وقتی امامت مسلمین و ولی فقیه تشخیص می دهد که هم اکنون توطئه و استکبار برنامه ای دارد برای براندازی اسلام خصوصا در کشور عزیزمان ایران بر تک‌تک ما و شما ای خواهر و برادران که توانایی شرکت در جنگ را دارید لازم است که شرکت کنید. و تا قبل از دستور امام عزیز میهنمان بعضی از افراد ماندن در صف و مقام خود را یک جهاد می دانستند و می گفتند خدمت در ادارات و […] نیز ثواب دارد ولی امام عزیز تمام این سنگرها را خلاصه فرمودند در سنگر اصلی جنگ و جهاد و فرمودند تا آن سنگر محکم نشده و ترسی نباشد حیات و وجود تمام این سنگرها اساس است. ای برادران عزیزم خدای ناکرده زر و زیور دنیا و متاع فریبنده دنیوی شما را فریب ندهد که هم خسران دنیوی و هم خسران اخروی شما را شامل می شود. دنیا دار گذر و فانی است اما آنچه برای انسان می ماند و حیات و سعادتمند انسان را در دنیای آخرت تعیین می کند اعمال نیک و شایسته و پیروی از دستورات قرآن است و برادران عزیز من بنا به وظیفه خودم و شناختم در حد توانایی ام بر سر دوراهی حیات و ممات دنیا و آخرت اندیشیدم و از خدایم خواستم که مرا نسبت به دنیا بی تفاوت […] گرده اند و برادران عزیزم در هنگامیکه از جنازه دیدن می فرمایید دستان را باز بگذارید و ببینید از این دنیا چیزی همراه خود نمی برم . نه من، بلکه همه شما و چشمانم را نیز باز گذارید که مبین این مطلب باشد که راهم و […] را کورکورانه انتخاب ننموده و با بینش و آگاهی صحیح از خالقش اطاعت و پیروی نمودم. و در پایان از کلیه برادران و خواهرانی که به نحوی با آنان در مدت عمرم در ارتباط بودم خالصانه استدعامندم اگر کوچکترین خلافی از اینجانب سر زده است به بزرگواری خود ببخشید. و مجددا از خدمت پدر و مادر گرامی و خواهران و کلیه اقوام و خویشانم نیز تقاضای عفو و بخشش دارم باشد که تمامی اعمالمان مقبول درگاه حضرت احدیت واقع شود و انشاالله که خدا اسلام و مسلمین را یاری و موفق و پیروز گرداند. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته. مورخ 65/4/8.

بيست و چهارم آبان 1347 ، در روستاي روانمهران از توابع شهرستان رفسنجان به دنيا آمد. پدرش حسين، كشاورز بود و مادرش صغرا نام داشت. تا اول متوسطه در س خواند. به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. دوازدهم تير 1365 ، در مهران توسط نيروهاي عراقي بر اثر اصابت تركش به گردن و كتف، شهيد شد. مزار وي در زادگاهش واقع است.