رضا کدخدایی دولت آبادی

نــام :
رضا
نـام خـانوادگـی :
کدخدایی دولت آبادی
نـام پـدر :
محمد
تـاریخ تـولـد :
1347
مـحل تـولـد :
سـن :
سـال
دیـن و مـذهب :
شرح شهادت
وصیت نامه

بسم الله الرحمن الرحیم

با درود و سلام من بر تمامی شهدای انقلاب اسلامی از آغاز تا به اینجا خداوند رحمتشان کند اینک این جنگ تحمیلی خیلی طو لانی شده و هر روز رزمند گان ما دارند در جبهه ها حماسه می آفریدند و این صدامیان پلید و نا بکار را به خاک و خون می کشند وظیفه تمام مسلمانان است که به جبهه ها بشتابند و از اسلام و قرآن دفاع کنند چون یک تکلیف شرعی است من نیز به جبهه ها واجب کفائی است این راه را انتخاب کردم که شاید سهمی در این جنگ  دا شته باشیم  و کار خیر انجام داده باشم هدف من از رفتن به جبهه شهادت نیست که فقط برای شهید شدن بروم و هدف من تنها دفاع از وطن نیست بلکه هدف من از ر فتن به جبهه تنها دفاع  از اسلام و قرآن است فقط از خدا دو چیز می خوا هم که امیدوارم یکی از این دو راه را نصیبم کند یکی شهادت در راه خودش و دومی زیارت برامام حسین (ع)که همان کربلا است بر ادعای شما که می گفتید اگر من کربلا بودم حما یت از حسین کردم حالا وقت آن رسیده که به وعده خود عمل نمائید و به ندای هل من ناصر ینصرنی حسین زمان این بت شکن قرآن این پیر جماران لبیک گوئید و از اسلام عزیز حما یت کنید و مطلب دیگر اینکه پشت جبهه ها را محکم نگه دارید و پوزه ضد انقلاب را که همان منافقین هستند به خاک بمالید  همیشه در نمازها و دعاها امام را دعا کنید که اوست چشم امید تمامی مستضعفان جهان است در زندگیم چیزی از مال دنیا نداشتم فقط جانی داشتم که آن راهم در راه خدا ؟؟؟تا به جان خود توانسته باشم دینی که از اسلام عزیز به گردان داشتم ادا کنم چون خدای مهربان فرموده است (انا الله و انا الیه راجعون)همه از او هستیم و به سو ی او باز می گردیم تذکر ما در هیچکس در این دنیا ماندگار نیست و همه رفتنی هستند پس چه بهتر که آدمی در راه خدا شهید شود و راه حسین و یارانش را ادامه دهد هنگامی که جنازه من را در محل خود آوردن باید پهلوی کوچه خود نگه دارید تا مادرم روی من را باز کند و وچند کلمه بگویید و بعد من را ببو سید وروی من را بیندا زید و ضمناً من را پهلوی برادرم علی به خاک بسپارید خواهشمندم تا هنگامی که به خانه نیامده ام باز نکنید.

بیوگرافی

شهید رضا کدخدایی در سال 1347در روستای فردوسیه نوق چشم به جهان گشود دوره ابتدایی و راهنمائی را در روستای خود به پایان رساند تا اینکه انقلاب به اوج خود رسید در همه تظاهرات شرکت فعال داشت.خیلی به امام حسین (ع)علاقه داشت و در مراسم مذهبی شرکت فعال داشت و در مراسم مذهبی شرکت می کرد تا اینکه جنگ تحمیلی شروع شد او در عملیا ت های والفجر 3و 4و خیبر شرکت داشت او چند بار به جبهه اعزام شد تا اینکه در عملیات بدر به گفته همرزمانش موقعی که خمپاره دشمن به سنگر ایشان اصابت کرد او را از زیر خاکها بیرون آوردند همه اش بیاد خدا بود و در آخرین لحظات گفته بود مرا روی بطر ف کربلا بگذارید تا اینکه به آرزوی دیرینه اش که همان شهادت بود رسید ضمناً به علت سن کمش او را به جبهه اعزام نمی کردند او در شناسنامه خود دست برد و سال تو لد خود را از 1347به 1345تغییر داد.اودارای اخلاقی بسیار عالی و شایسته بود او مظلوم بود ومظلوم هم شهید شد.

تاریخ شهادت :62/12/25

جـزئیات شـهادت

تـاریخ شـهادت :
1362/12/25
کـشور شـهادت :
مـحل شـهادت :
جزیره مجنون
عـملیـات :
بدر
نـحوه شـهادت :

اطـلاعات مـزار

مـحل مـزار :
وضـعیت پـیکر :
موقـعیت مـزار در گـلزار شـهدا
قـطعـه :
ردیـف :
شـماره :

تصویرمـزار

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *