بسم الله القاصم الجبارین
أشهَدُ أن لا اِلهَ إلّا الله وَ أشهَدُ أنَّ مُحَمَّدً رَسوُلُ الله وَ أشهَدُ أنَّ عَلیًّ وَلی الله
گواهی می دهم که خدا تنها یکی است و حضرت محمد (ص) فرستاده خداست و علی (ع) ولی او می باشد.
بنام او که ما را از نیستی به هستی آفرید و به ما جان داد و به اذن او در وجود ما روح الهی دمیده شد و به ما عقل و شعور داد تا بتوانیم بوسیله عقل خود راه را از بیراه تشخیص داده تا در دنیا و آخرت پیروز و سربلند باشیم. و با سلام به خدمت مولا و آقایمان حضرت حجت، امام زمان (عج) و نائب بزرگوارش، امام و با سلام و درود به به تمامی شهدای کربلای حسین (ع) تا کربلای ایران که تک تک آنها فهمیده اند و راه اصلی و حقیقی خود را طی کرده اند و به هدف نهایی خود نیز نائل گشتند و سلام به اسرای عزیز و مهربانی که در مقابل زورگویان بعث عراق همچون پیشوایمان موسی بن جعفر (ع) استقامت کردند و تن به ذلت ندادند و با سلام خدمت ملت، خدمت والده گرامی نور چشمم سلام فراوان عرض می کنم. امید است که حال مبارکت خوب باشد و سلام فرزند حقیر و کوچک خود را از راه دور پذیرا باشی.
مادر جان قبل از هر چیز از اینکه محبت کردی و راضی شدی که بنده عاصی و فرزند رو سیاه شما نیز همچون سایر رزمندگان در جبهه نبرد حضور یابم خیلی ممنون و سپاسگذارم و از شما تمنا دارم که فرزندت را ببخشی و عفو نمایی زیرا من هرگز کوچکترین خدمتی به شما، قلب تپنده ام، انجام نداده ام و توفیق آن را پیدا نکرده ام تا حق فرزندی را به جا آورم که از خداوند مسألت می نمایم که به حق عظمت . جلالش، پاداشی عظیم و بزرگ در دنیا و آخرت به شما عنایت فرماید تا انشاءالله زحمات شبانه روزی شما جبران شده باشد که البته در این باره (مقام مادر) دست و زبان هر توانمندی عاجز و ناتوان است و هرگز نمی تواند آن را آنطور که شاید و باید بیان نماید، پس بنابراین ای مادر مهربانم خواهشم این است با توجه به تمام زحماتی که به خاطر من متحمل شده ای در شهادت فرزندت گریه و زاری نکنی که گریه شما باعث خشم خدا و ناراحتی دوستان و شادی دشمنان اسلام و قرآن شده و اجر شهیدان در حضور مردم کم می شود و از طرف دیگر، بنده هم راضی نیستم که در نبودن و جای خالی فرزندت اشک بریزی و اگر هم خواستی که گریه و عزاداری کنی، به یاد سردار رشید اسلام حسین بن علی (ع) و به اسارت رفتن حضرت زینب و عیال یتیم او شیون و زاری کن که این نوع گریه و عزا، عبادت است و باعث خشنودی خدا و اهل بیت (ع) می باشد.
مادر جان راجع به موتور سیکلت و وسائلی که مراسم بنده می باشد خود مختارید درباره آن اثاثیه هر طور که بخواهید می توانید انجام دهید، هیچ اشکالی ندارد. حقوق مرا هم با دسته چکی که در خانه است می توانید از شعبه شهداء رفسنجان دریافت کنید و امرار معاش نمایید.
و آخرین حرفم این است که از والده گرفته تا همه برادران و خواهران و اقوام و آشنایان مرا ببخشید و عفوم نمایید زیرا من آدم خوبی نبوده ام و اما وصیتم به شما برادرانم این است که همیشه و در همه حال بیاد خدا باشید و هرگز او را فراموش نکنید که فراموشی آفریدگار همانا و غرق در لغزشها و به بیراهه کشیده شدن همان، ضمناً توصیه دارم که فرزندان خود را (دختر و پسر) به تقوا و پرهیزگاری سفارش کنید که در پرورش فرزندان عزیز خود مسئولید و باید در تربیت اولاد خویش سعی کنید که به آلودگی کشیده نشوند، زیرا بهترین جایی که فرزند رشد می کند و پرورش می یابد در محیط خانه می باشد. فرزندان خود را از همان کودکی به احکام و دستورات اسلام و فرائض دینی (نماز، روزه و …) آشنا سازید تا در جوانی با وظایف شرعی و اسلامی خود و اخلاق خودتان و آنها نیز (در خانه و اجتماع) اسلامی باشد.
و شما خواهرانم را نیز به تقوای الهی و حجاب اسلامی و پرورش صحیح فرزندان خود توصیه کرده و دوری از تمام لغزش ها و گناهان (محرمات الهی) امر می نمایم زیرا پوشش لباس و حجاب شما خواهران کوبنده تر از سرخی خون شهید می باشد و در پایان شما را مجدداً به تقوای خدا سفارش می کنم و امید است که نمازهای جماعت و جمعه را هرگز فراموش نکنید که ترک شما باعث شادی منافقین می باشد.
خدایا به حق عظمتت گناهان ما را ببخش، خدایا به حق محمد و آل گناهان من عاصی که در طول زندگی مرتکب بسیاری از انحرافات و لغزشها شده ام را بیامرز، به حق خون شهدا و همه ما را از شهدای مخلص و یاوران واقعی حسین (ع) مقرر فرما. خدایا این سال را سال پیروزی اسلام و مسلمین قرار بده و به احترام موسی بن جعفر (ع) وسیله خلاصی اسیران ما را فراهم فرما و خبر خوشی از مفقودین به خانواده هایشان برسان.
والسلام علی من تبع الهدی
مورخ شب عملیات کربلای چهار
زندگینامه شهید معظم :سید احمد صابری
پنجم مهر 1340 در روستای انار از توابع شهرستان رفسنجان متولد شد پدرش سید یحیی کارگر بود ومادرش بی بی نام داشت تا پایان مقطع متوسطه در رشته تجربی درس خواند و دیپلم گرفت به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت چهارم دی 1365 در شلمچه بر اثر اصابت ترکش گلوله به شهادت رسیدپیکر وی مدتها در منطقه بر جا ماند و پس از تفحص سال 1374 در گلزار شهدای امامزاده صالح (ع) زادگاهش به خاک سپرده شد.
جـزئیات شـهادت
اطـلاعات مـزار
تصویرمـزار
بدون دیدگاه