فرازی از وصیت نامه شهید
درود بر شما ابراهیم ها و هاجر ها که فرزندان شجاع و با شهامت به جامعه اسلامی تقدیم کرده و سرانجام آنها را به قربانگاه عشق فرستادید واز شما میخواهم که مقاومت کنید و به زخم زبان مردم گوش ندهید تا دشمن نتواند شما را تضعیف کند وباید آنقدر بردبار باشید که وقتی خبر شهادت مرا شنیدید دست به سوی خدا دراز کنید و بگوئید خدایا این قربانی را از ما قبول کن و هر موقع به یاد من افتادید حادثه کربلا را فراموش نکنید و به یاد امام حسین (ع) گریه کنید .
یکم شهريور 1341، در روستاي لاهيجان از توابع شهرستان رفسنجان به دنيا آمد. پدرش علي، كشاورز بود و مادرش حيات نام داشت. تا پايان دوره متوسطه در رشته اقتصاد درس خواند و ديپلم گرفت. به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. نهم آبان 1362، با سمت فرمانده گردان يا مهد ي از لشكر 41 ثارالله در مريوان توسط نيروهاي عراقي بر اثر اصابت تركش خمپاره به شكم، شهيد شد. مزار وي در زادگاهش واقع است.
وضع خانواده شهید مناسب نبود و زندگی ساده ای داشتند، خانواده عباس رعیت بود و زمین کوچگی از خودشان داشتند و از طریق کشاورزی امرار معاش میکردند.
دوران تحصیل عباس از 1347 شروع شد، در سال 1352 وارد مدرسه راهنمائی علوی واقع در رفسنجان گردید و بعد از پایان دوره راهنمایی سال 1355 به دبیرستان اقبال رفسنجان وارد شد.
شهید حسینی سال 1360 به جبهه دزفول اعزام شد و در کادر سپاه قرار گرفت و با لیاقتی که از خود نشان داد تا فرماندهی گردان پیش رفت.
در مدت جبهه چند بار مجروح شده بود واو را به بیمارستان منتقل کرده بودند او به منزل نیامده بود واز همان بیمارستان به جبهه رفته بود.
سرانجام در عملیات والفجر 4 در حال صحبت کردن با بی سیم ، خمپاره در کنار سنگر فرود آمد و ترکش به شکمش اصابت کرد و با هلی کوپتر به سنندج انتقال پیدا کرد وبعد به بیمارستان شیراز منتقل شد ودرآنجا به شهادت رسید.
جـزئیات شـهادت
اطـلاعات مـزار
تصویرمـزار
بدون دیدگاه