بسم الله الرحمن الرحیم
زندگی نامه جانباز شهید حاج عباس قوام آبادی از این قرار می باشد. که حاج عباس در طول مدت زندگی خود چیزی بعنوان دنباله خود ذخیره نکرده بود و می خواست جز برای آخرت که همان جانباز شدن در راه حق حاجی در دوران طفولیت خود مدرسه را فقط تا خواندن و نوشتن آموخته بود بیشتر نتوانسته بود مدرسه برود به دلیل اینکه خانه تهی خود را احتیاج به خرج و مخارج داشت که می بایستی می رفت توی باغهای اربابان کار می کرد و خرجی دوخانواده را می داد بایست تهیه کند هم خانواده خود و هم خانواده پدر خود و خیلی برایش سخت و طاقت فرسا بود واین همه زحمت. حاجی از همان زمان بچگی نمازش را یادگرفته بود و به احکام شرعی اسلام خیلی توجه می کرد با شروع انقلاب و بگیر و به بند حاجی عباس می رفتند شهرستان زرند و یا در کرمان اطلاعیه های امام را وعکسهای امام را می گرفتند و می آمدند قوام آباد وروستاهای مجاور این اطلاعیه ها وعکس ها را پخش می کردند به موقع راهپیمایی کرمان می رفت و تبلیغاتش خیلی داغ شده بود که همه مردم روستا به حاجی می گفتند حجه الاسلام والمسلمین که خیلی امام را دوست می داشت و به انقلاب پایبند بود و در همین حین بود که یک روز گروهک مزدور شاه که همان ساواک بودند آمدند روستا دنبال حاجی که آنرا دستگیر کنند وبه کرمان ببرند که مواجه شدند با تعداد زیادی از مردم که می گفتند اگر حاجی را ببرید ما همه می آییم همراه حاجی خلاصه مطلب حاجی توراه انقلاب خیلی زحمت کشید روزی که مجسمه شاه خائن از بالای میدان باغ ملی می خواستند پایین بکشند ،وخلاصه اینکه حاجی در زمان جنگ جبهه رفتند در منطقه کردستان و حاجی می گفت باید برویم جبهه تا به ندای امام پاسخ بدهیم که ایشان به جبهه رفتند و درهمانجا از ناحیه لگنی ، بیضه و شکم به درجه جانبازی نائل گشتند و پس از سالها مشقت جانباز نهایتا به خیل شهدای اسلام پیوسته روحش شاد و یادش گرامی باد.
اطـلاعات مـزار
تصویرمـزار
بدون دیدگاه