علي اصغر اسدي خانوكي

نــام :
علي اصغر
نـام خـانوادگـی :
اسدي خانوكي
نـام پـدر :
غلامحسين
تـاریخ تـولـد :
1347
مـحل تـولـد :
سـن :
سـال
دیـن و مـذهب :
شرح شهادت
وصیت نامه

بسم الله الرحمن الرحیم
نورآباد لرستان پایین مدرسه شهیدکاظمی کوچه شهید بابا محمد عزیزی
“الذین امنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجه عندالله و اولئک هم الفائزون ” .
“آنانکه ایمان آورند و از وطن هجرت گزیدند و در راه خدا به مال و جانشان جهاد کردند آنها را نزد خدا مقام بلندی است و آنان بالخصوص رستگاران دو عالمند . ” (آیه 20 سوره توبه)
با درود فراوان به پیشگاه مهدی ولی عصر و برنایب برحقش امام خمینی و با سلام بر امت حزب الله، سخنان کوتاهم را آغاز می نمایم.
خداوند انسان را آفرید و از میان تمام جانداران انسان را نمونه آفرید بدان گونه که به انسان نعمتهای زیادی عطا کرد از جمله نعمت های الهی که به انسان عطا فرموده است، عقل و هوش وی است اما خداوندکه عقل و هوش به ما داده است در لابه لای آن هم اراده انسان را آزاد فرمود بدان حد که انسان به اراده خود هر چیزی را می خواهد بپذیرد یا نپذیرد. اما ما باید فکرکنیم که هر چیز زنده بجز مرگ آیا عاقبتی دیگر دارد. ما فکر کنیم که حتی انسان داشته ایم که 900 سال عمرکرده و اما بعد از آن به مرگ مبتلا شده. همین که مولای متقیان حضرت علی(ع) میفرماید: “بزرگترین اسرار مرگ است ” و حتی قرآن کریم میفرماید: “کل من علیها فان ” یعنی”هرکه روی زمین است دستخوش مرگ و فناست ».” اما بعد از مرگ عالم معاد برقرار است ولی ما فکر کنیم چرا ما که عاقبتمان مرگ است با مرگ شرافتمندانه از دنیا نرویم چرا ما نباید در حال عبادت خدا از دنیا نرویم چرا ما که باید از دنیا برویم پهلوی خدا شرافتمندانه از دنیا نرویم. اما اینجا می فهمیم که انسان بهترین راه سعادتش زندگی در راه خدا کردن است. اما من که برادر حقیر همه شما امت حزب الله هستم رفتم و زندگی در راه خدا را پذیرفتم که همان سعادتم است اما من که الان راه خدا را پذیرفتم باید تمام دستورات خدا که برایم واجب شمرده است باید انجام دهم. خلاصه منظور اصلیم جهاد در راه خداست. خداوند بر یک انسان مسلمان واجب شمرده است که جهاد را انجام دهد و بطور کلی معنی جهاد در دین اسلام به معنی جنگ کردن در راه خدا با دشمنان خداست. اما من در این برهه از زمان که جنگ اسلام و کفر است بر خود واجب عینی شمردم که به جبهه بروم تا شاید در راه خدا جان ناچیز خود را فدا کنم.
انشاءالله تا قطره خونی در بدن دارم در راه خدا[خواهم ریخت] تا شاید خداوند مرا رضایت بخشد و من رفتم به جبهه تا با ریخته شدن خون خودم آمریکا و دیگر […] بدانند که فرزندان اسلام کشته شدن را در راه خدا [را] زندگی جاوید خود میدانند و تا مشت محکمی را بر دهان منافقین از خدا بی خبر و ابرقدرت ها [بزنند]. ای انسان ها بدانیدکه شهادت برای انسان سرافرازی است، شهادت به نظر من فرار از ظلمت و رسیدن به نور است، شهادت زندگی نو و جاوید برای انسان خواهد بود.
اما شما خواهران و برادران حزب الله من از شما آرزومندم و از شما می خواهم که دست به دست هم داده و وحدت را برگزار کنید و بدانید که وحدت مایۀ پیروزی انسان خواهد بود وحدت باعث تسلیم بودن در برابر خدا خواهد بود. از شما می خواهم با وحدت عمل خود هر چه زودتر ریشه منافقان از خدا بی خبر را هر چه زودتر نابود کنید و همیشه ذاکر خدا باشید که ایمان به خدا سعادت برای شماست. از شما می خواهم که من و هزاران برادر دیگر که شهید شدیم هیچ گونه در خود ناراحتی جای ندهید اگر کشته شدیم پرچم اسلام را بدست بگیرد و راه ما را ادامه بدهید. بدانید بر همه واجب عینی است که برویم به جبهه و خدمت به اسلام بکنیم و انشاءالله با توکل بر خدا پرچم خونین اسلام را بر فراز ممالک جهان برافراشته دارید. به امید پیروزی نهایی اسلام .
اما سخنی چند با پدر و مادرم، پدرگرامی و عزیز السلام علیکم و رحمت الله پدر من فرزند حقیر تو رفتم به جبهه تا شاید حق خود را ادا کنم من رفتم اما اگر کشته شدم پس از کشته شدنم راهم را ادامه بده و به منافقان بفهمان که با کشته شدن فرزندم خوشحال هستم و افتخار خود میدانم که فرزند خود را در راه اسلام اهدا کرده‌ام . بدان که کشته شدن من سعادت برایم خواهد بود و حتماً افتخار شما در نزد خداست. مادر عزیز و مهربانم سلام علیکم، مادرم درود فراوان خدا بر تو باد که مرا از بچگی هدایت کردی که درس اسلام را به من آموختی تا اینکه با لطف بی پایان خدا در راه خدا کشته شدم. مادر مهربان، من که کشته شدم هیچ غم و سوزی در خود راه نده، بدان که بخدا سوگند بزرگترین مقام را در پیش خدا داری بدان گونه که مادر شهید تو [را] می نامند.
امیدوارم با کشته شدنم […] هر چیز مرا حلال کنی از هر گناهی و افتخار کنی خداحافظ. از تو می خواهم همچون زینب (س) با پیام خود ضد اسلامیان کافر را مشت محکمی به دهانشان بزنی که بدانند مادر شهیدان با کشته شدن فرزندشان انگار مثل اینکه پیروز و به درجه سعادت رسیده اند که همان است. خداحافظ شما.
اما سخنی با فرزندانم، فرزندان عزیزم که چشم امیدم به شما است از شما می خواهم که اسلام را بیاموزید که اسلام برای شما سعادت ابدی است از شما م یخواهم که با کشته شدن پدرتان راهم را ادامه دهید و همیشه به یاد خدا باشید. به امید پیروزی نهایی اسلام و استقرار پرچم اسلام بر کلیه ممالک جهان. والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته

بیوگرافی

بيستم بهمن 1347، در شهر خانوك از توابع شهرستان زرند به دنيا آمد. پدرش غلامحسين، كشاورز بود و مادرش فاطمه )فوت 1351 ( نام داشت. تا دوم ابتدايي درس خواند. به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. پنجم ارديبهشت 1366 ، در تپه سپيدار بانه توسط نيروهاي عراقي بر اثر اصابت تركش خمپاره به شهادت رسيد. مزار وي در گلزار شهداي زادگاهش قرار دارد. برادرش محمد نيز به شهادت رسيده است.

جـزئیات شـهادت

تـاریخ شـهادت :
1366/02/05
کـشور شـهادت :
مـحل شـهادت :
تپه سپيدار بانه
عـملیـات :
كربلاي10
نـحوه شـهادت :

اطـلاعات مـزار

مـحل مـزار :
وضـعیت پـیکر :
موقـعیت مـزار در گـلزار شـهدا
قـطعـه :
ردیـف :
شـماره :

تصویرمـزار

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *