عليرضا رستمي

بسم الله الرحمن الرحیم
إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيَانٌ مَرْصُوصٌ
با درود به رهبر کبیر اسطوره زمان امام خمینی که بهترین معلم برای ایمان و جهاد و پیروزی همه امت است با درود به روان پاکت ای […] سید جلیل که با نثار جانت در راه خدا به همه ما روحیه دادی و ما را استوارتر کردی.
اینک راهت را ادامه خواهم داد و تا آخرین قطره خون خود در راه اسلام عزیز و قرآن دفاع خواهم کرد. سپاس خدایی که انسان را آزاد گذاشت تا خود انتخابگر راه خود باشد.
در دوران زندگی هر فردی یک زمانی در معرض امتحان الهی قرار می گیرد در این باره قرآن می فرماید:
وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِينَ مِنكُمْ وَالصَّابِرِينَ وَنَبْلُوَ أَخْبَارَكُمْ
البته ما شما را در مقام امتحان می آوریم تا آنکه در راه خدا جهاد و کوشش کنید و کسانی از این امتحان الهی پیروز بیرون می آیند و مخصوص در این زمان که دین خدا در خطر است و در این زمان که کشور اسلامی مورد حمله کفار از خدا بی خبر است وظیفه شرعی خود دانستم قرآن را در یک دست و اسلحه را در دست دیگر […] پاسخ مثبت دهیم و در کربلای حسینی، جان بی قابل خود را نثار دین حسین(ع) نمایم چون می دانم مرگ با شرافت بهتر از زندگی با ذلت است.
سلام ای پدر و مادر عزیزم اکنون به خواست خداوند تبارک و تعالی توفیق پیدا کردم تا در میدان امتحان الهی راه یابم و امیدوارم در این راه شاد و در بازگشت با قلبی آکنده از نوای پیروزی بر لبانم باز گردم انشاالله. حال که هجرت بسته ام و خود را در جهاد اصغر آماده کرده ام امیدوارم توفیق پیدا کنم در جهاد اکبر پیروز شوم و بتوانم خود را سرباز جندالله بپردازم.
ای پدر و مادر عزیزم من از شما شرمنده ام زیرا نتوانستم آن حقی که بر گردنم داشتید ادا کنم حلالم کنید و اما من از بین شما می روم و این را بدانید جسم من از بین شما رفته است من از بین نرفته ام بلکه وارد یک زندگی ابدی شده ام. شما هیچ ناراحت نباشید و افتخار کنید چنین فرزندی در راه خدا داده اید و این را پدر و مادرم بدانید که من از شما نبوده ام بلکه امانتی بودم نزد شما و خدای تبارک و تعالی خواست این امانت را از شما بگیرد و شما افتخار کنید این امانت را به نحو احسن به صاحب اصلیش پس داده اید و اما ای مادرم می دانم طاقت خبر شهادت فرزندت نداری ولی بدان باید صبر و استقامت کرد. برای اینکه روحم آزرده نشو از شما تنها یک تقاضا دارم و آن اینست برایم یک قطره اشک نریزید.
برادران و خواهرانم اگر از من کوچکترین ناراحتی دیدید حلالم کنید و از شما تقاضای عاجزانه دارم خدا را عبادت کنید حداقل نماز و روزه فراموش نکنید و کارهای نیک زیاد انجام دهید. آیه شریفه قرآن می فرماید:
وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ عَظِيمٌ
خدا آنانی که ایمان آوردند و کار نیک انجام دادند وعده آمرزش و اجر عظیم فرموده است.
حال ای خاله عزیزم فکر می کنم کشته شدن من در راه خدا اجر تو هم دو برابر می شود چون میدانستم بعد از جلیل چشم به من اندوخته بودید و هر چند می دانم خبر شهادتم برایت ناگوار است ولی برای خدا صبر و استقامت کن. آیا حسین(ع) در سرزمین کربلا و ایا زینب با آن همه مصیبتها فراموش کرده اید؟ آیا فراموش کرده اید زینب چگونه فریاد حسین را در برابر جباران تاریخ اقامه کرد و ظالمان را رسوا نمود و این را هم بدان اگر دیدار جلیل رفتم سلام شما را به او خواهم رساند.
ضمنا از آن مقدار پولی که پیشت است 2500 تومان به عمویم اکبر رستمی و 500 تومان به حسین کمالی که از بچه های روابط عمومی است و 200 تومان به برادر جمعه مقبلی بدهید و به مقبلی که پاسدار است بگویید این مقدار پول میدهید به مکانیک بخشداری ساردوئیه و 200 تومان به حساب جنگ زدگان واریز کنید.
خدمت دختر خاله هایم سلام. امیدوارم اگر ناراحتی از من دیدید عفو کنید و یک وصیت به شما آن است که اخلاق اسلامی را سرلوحه زندگی خود […] تا بتوانید با همین سلاح دشمنان را نابود کنید. ضمنا اگر جسدم پیدا نشد هر وقت به قبرستان رفتید به یاد شهید گم شده فاتحه ای بخوانید و به دیگران هم بگویید فاتحه بخوانند.
یک پیام به ملت ایران و آن اینست ای برادران و خواهران حزب الله وحدت خودتان را حفظ کنید چون دشمنان اسلام از مدرنترین سلاح نمی ترسند ولی وحدت شما تنها سلاحی است که شیطان بزرگ آمریکا از آن هراس دارد.
یک وصیت به دوستان و اقوام اگر از من حقیر اذیت و ناراحتی دیدید بخشش کنید و حلال کنید هر کس طلبی از من دارد به خانه مان مراجعه نماید و طلب خود را دریافت کند. در پایان به پدر و مادرم وصیت می کنم اگر شهید شدم کنار قبر جلیل دفنم کنید. بنده کوچک خدا علیرضا رستمی. 61/7/21

پنجم شهريور 1342، در روستاي بهرآسمان از توابع شهرستان جيرفت متولد شد. پدرش لشكر و مادرش حوا نام داشت. دانش‌آموز سال چهارم متوسطه بود، به‌ عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. بيست و دوم فروردين 1362، در شرهاني توسط نيروهاي عراقي بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد. پيكر وي بر اثر ماندن در منطقه متلاشي شد و پس از تفحص سال 1374، در گلزار شهداي زادگاهش‌ به خاك‌ سپرده شد. او را عباس نيز مي‌ناميدند.