60/8/23 مطابق با هفتم محرم الحرام 1401
بسم الله الرحمن الرحیم
ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بان لهم یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون لقا فی التوریه و الانجیل و القران و من اوفی بعهده من الله فاستبشروا ببیعکم الذی بایعتم به و ذالک هو الفوز العظیم (توبه – 111)
اکنون در موقعیتی قرار گرفته ام که مرز بین زندگی و یا … خیلی کوتاه می شود و هر چه این مرز باریکتر می شود من بیشتر به فرهنگ اسلام و به آن روح خدایی که در من است ، باز می گردم و من من را بهتر می شناسم. برای مدتی هم که شده است واقعا از دنیا می برم و با خدای خویش ارتباط برقرار می کنم. و در حالتی بین خوف و رجاء هستم. در یک لحظه تمام گناهان و سیئاتی که انجام داده ام، از جلو نظرم رژه می رود و از طرفی وعده خداوند و رحمت خداوند که خود فرموده است لا نقنطوا من رحمت الله : به من امید می دهد ، خدایا تو خود شاهد باش ک من قیام نکردم مگر برای اجرای احکام تو و برای پیروی و متابعت از فرستادگان و منتصبان تو و خدایا تو خود شاهد باش که من در این راه چه مشکلات و سختی هایی را متحمل شدم ولی لحظه ای هم در این راهی که انتخاب کرده بودم دودلی بخود راه ندادم و با آغوش باز به استقبال مرگ رفتم. چون رهبرم حسین علیه اسلام فرمود:
انی لا اری الموت الا السعادع و الحیاه مع الظالمین الا برما: و خدایا باز از تو می خواهم که مپسند من در آتش جهنم تو بسوزم چون تو خود وعده بهشت داده ای و از رحمت واسعه تو بدور است که مرا در عذاب افکنی و خلاف وعده خود عمل کنی. خدایا تو چگونه می پسندی کسی که دعوت تو را لبیک گفته و جان خویش را در طبق اخلاص نهاده غرق در عذاب ابدی تو گردد، نه من چنین امیدی را ندارم.
و اما شما دو تن ای پدر و مادر عزیزم، این را خود می دانم که چه مشکلات و رنج هایی را برای من متحمل شده اید و چه آرزوهایی را داشتید، آرزو داشتید که روزی من دست شما را بگیرم و عصای دست شما باشم، اینها را من می دانم اما بگذارید من هم یک جمله با شما بگویم ، آیا می دانید که فرزند شما در چه راهی رفت و آیا می دانید که با چه کسی معامله کردید. و تو ای مادر می گفتی که من یک پسر دارم ولی خوب است که انسان بهترین چیزی را که دوست دارد در راه خدا بدهد. تو هم یک پسر داشتی و آن را در راه خدا دادی و اگر در راه خدا داده ای دیگر ابراز تأسف و ناراحتی مکن، چون خداوند است که باید اجر و پاداش تو را بدهد و من شما دو تن را به صبر دعوت می کنم و رضایت ندارم به اینکه با گریه ضعف دشمن را خوشحال کنید و زینت بخشید.
و شما ای خواهرانم ، امیدوارم اکنون که این خبر را می شنوید، آنقدر خوشحال باشید که قدرت تفکر و فکر شادی هم به خیال دشمنان داخلی نرسد و رسالت زینبی خود را انجام دهید و همانگونه که زینب علیه السلام در شهادت حسین (ع) عمل کرد ، شما نیز آنگونه باشید که رضایت خداوند در آن است.
و شما ای خواهرزاده هایم به شما توصیه می کنم که مطیع و فرمانبردار رهبر انقلاب امام خمینی و ولایت فقیه باشید و راه شهدا راادامه بدهید و زندگی ائمه را سرمشق خود قرار دهید. همانگونه زندگی کنید و همانگونه بمیرید.
و اما ای برادران پاسدارم،مبارک باد بر شما این لباس پرافتخار پاسداری، امیدوارم که سپاهیان روزبروز با پیروی از تعالیم عالیه اسلام و بازگشت به فرهنگ اسلامی عظمت از دست رفته مسلمین را به آنها بازگردانند و آنچه را که در توان دارند برای اجرای احکام اسلامی فدا کنند. واعدوالهم ماستطعتم من قوه: و ای سپاهیان نگذارید که سپاه از مرز توحید خارج شود و دشمن را از محور ولایت فقیه جدا کند و مهمترین مسئله اینکه سپاه را ازدست افراد نا آگاه و خود محور و مقدس مآبهای بی فرهنگ که می گویند آنچه را که عمل نمی کنند خارج کنید و این امانت الهی را که ثمره خون شهدا است به اهل آن بسپارید و سپاهیان باید که اصل تقوا را فراموش نکنند و قبل از اینکه به سلاح مکانیکی مجهز باشند، روح خود را با سلام ایمان تقویت کنند و کاری نکنند که آیندگان و نسلهای بعد سپاهیان را لعنت کنند. همانگونه که ما بعضی از سپاهیان گذشته را لعنت می کنیم.
و اما بعد شما ای همشهریان عزیزم و ای پاسداران و ای اقوام ، ای پدر و مادر و ای کسانیکه هنوز زنده اید، اکنون به پیام یک فردی که در بین شما نیست ، توجه کنید و از زبان او سخنانی را بشنوید. چون او دیگر در بین شما نیست که فکر کنید این سخن نفعی برای شخص او دارد.
ای خواهر و برادر مسلمانم با رفتن ما مسئولیت شما سنگین تر می شود . خیال نکنید که ما مرده ایم ، ما هر لحظه شاهد اعمال و رفتار شما بعد از رفتن خود هستیم. اگر عمل شما خلاف اسلام و خلاف راه شهدا بود، ناراحت می شویم و اگر شما نیز راه شهیدان و راه شهید مظلوم حسین (ع) را رفتید ما خوشحالیم و برای شما دعا می کنیم که خداوند شما را هدایت کند و بیامرزد. بیائید دست به دست هم بدهید و اسلام را یاری کنید، قرآن را تنها نگذارید و حسین زمان خود را تنها نگذارید. تا مانند مردم کوفه آیندگان شما را لعنت نکنند. چشمهای شما را این دنیا نگیرد. وای بروزی که خداوند ترازوی عدل الهی را برقرار کند و حساب ما را تصفیه کند. وای بر آن روز، اگر ما ایمان به قیامت داشتیم لحظه ای دست از امام و قرآن بر نمی داشتیم.
در پایان عظمت اسلام و مسلمین و متصل شدن انقلاب اسلامی را به قیام جهانی مهدی و سلامت رهبر انقلاب و بنیان گذار جمهوری اسلامی را از خداوند متعال خواستارم.
1- وصیت می کنیم به اینکه حتما مرا در جور بخاک بسپارند و در این مراسم شعارشان این باشد که خدایا خدایا تا انقلاب مهدی (عج)خمینی را نگهدار.
2- ساختمان نیمه تمامی دارم آن را در اختیار اتحادیه انجمنهای اسلامی دانش آموزان قرار دهند (البته نفروشند)
3- مقداری کتاب در خانه دارم آنها را به کتابخانه پاسدار روستای جور بدهند، امیدوارم که دانش آموزان استفاده کنند (البته کتابهای دکتر شریعتی مال سپاه است آنها را به روابط عمومی سپاه برگردانند).
4- چون می دانم که پدر و مادرم احتیاج به کمک ندارند از آنها می خواهم که اگر کمی از طرف بنیاد شهید و یا سپاه به آنها می شوند ، قبول نکنند چون آنها با خدا معامله کرده اند ، نه با دولت جمهوری اسلامی.
5- مبلغ 5000 تومان از آقای …… طلبکارم همچنین مبلغ 5/500 تومان به برادر ……. بابت خرید کلت داده ام ، 5000 تومان آن را برایم نماز و روزه بخوانند و 5/500 را به کمیته امداد امام بدهند تا به مستضعفین بدهند.
در پایان از پدر و مادرم می خواهم که دست از این دنیا بکشند و تا می توانند به جبهه های جنگ کمک مالی بکنند. یک عدد کلت دولول هم در خانه است آن را به سپاه برگردانند.
اللهم اجعلنا فی زمره الشهداء و الصدیقین – اجرکم علی الله – والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی (عج) خمینی را نگهدار.
علیرضا محمد حسنی – امضا
توضیح اینکه به علت ناخوانا بودن فتوکپی وصیتنامه عینا متن کامل وصیتنامه در این ورقه آورده شده است.
بسمه تعالی
شهید محمدحسنی در سال 1340 در کوهبنان از توابع شهرستان زرند با بشارت تولد خود ، خانواده شریف و گرانقدرش را نشاط و شادمانی بخشید. وی پس از دریافت دیپلم به منظور یاری رسانی به مدافعان حریم انقلاب و دستاوردهای گرانقدر آن به رزم آوران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست. فردی نیکوکار و دارای حسن خلق بود و دارای روحیه مذهبی و دینی بالایی بود، بطوری که در انجام تمام واجبات و ترک محرمات و کوشش در جهت انجام مستحبات کاملا مفید پای بند بوده و به تمامی شعائر مذهبی و دینی احترام خاص قائل می شدند. زنده یاد علیرضا محمدحسنی در 9 آذرماه 1360 در منطقه جنگی بستان به زندگان جاوید پیوست و در ردیف شهیدان طریق فضیلت و آزادگی جایگاهی سزاوار یافت.
پیام والا مقام: پشتیبان ولایت فقیه باشید و در حفظ و حراست دست آوردهای انقلاب اسلامی کوشش نمائید.
نعیم الهی بر آن بنده وارسته فرخنده باد.
جـزئیات شـهادت
اطـلاعات مـزار
تصویرمـزار
بدون دیدگاه