بسم الله الرحمن الرحیم اشهد ان لا اله الا الله اشهد ان محمد رسول الله اشهد ان علیا ولی الله
به نام خدایی که روح دمید بر انسان و قرار داد برایش پیشوایی تا او هدی باشد برای این اشرف و چه زیبا عده ای از […] هدایت گشتند و بعضی قصد خاموش ساختن هادی را کردند پس باید آنان خاموش گردند به وسیله هادی شدگان یا با نیروی یا با خون آنها و من اکنون آمده ام هم با خون و هم با نیروی خود خاموش سازم این خاموش سازندگان هادی را و خون من می تواند و باید بتواند که آتش خصم را خاموش سازد یا حداقل مرا از این آتش بیرون کشد و به وصال رساند و چه پرشکوه است زجر در راه معبود و چه رنگین است و چه با معناست خون در راه معبود و من با تمام وجود این عظمت و لذت را لمس کردم نمی دانم چگونه توانستم در این مکان مقدس هدایت کردم و وقتی می بینم چه هادیان که در اینجا بال بسته را گشودند و تا اوج معنا پیش رفتند می خواهم من هم به دنبال آنها بال بگشایم و بیابم معشوقم را پس باید خون من هم مایه پرواز باشد و هم هدی باشد برای تو پس باید اگر تو هنوز هدایت نگشته هدایت گردی با خون من و بعد خود هادی گردی برای دیگران و آنقدر هادیان فراوان گردند که دیگر نماند جز هادی بر روی زمین آنگاه مهدی می آید پس بشتابید که هادی گردید تا هادی اصلی بیاید و آنگاه نبا عظیم فرا رسد و چه خوب است برای این هدایت شدگان آن خبر عظیم و چه با معنی و با شوکت است خوش آمد گویی معشوق به عاشق برادر من. خواهر من با هر آنچه در توان دار شتاب نمای تا به آن برهه برسی. از هر کس خبر بال گشودن مرا می شنود تقاضای حلالیت می طلبم من خطاهای زیادی مرتکب گشته ام خدا انشاالله به رحمت خویش ببخشاید و بقیه آن تو است پس تو نیرو و به روح بخشاینده است عفو نمای بدیها و خطاهایم را.
سخنی با خانواده و دوستانم
مادر عزیزم نمی دانم چگونه دست بر قلبم برم و از تو بنویسم. آنقدر بر گردنم حق داری که هرگز کلام را یارای گفتن نیست خدا می داند چه بدیها را که از من دیدی و تحمل نمودی ای استوره مقاومت و ای مظهر شهامت و ای پایگاه بردباری چه حد خود را در اذیت نمودی و صبر کردی تا ما در راحت باشیم بلاها با جان و دل خریدار گشتی خود را در مقابل رنجها و دردهای طاقت فرسا انداختی تا آنها از کنار ما رد شوند. نصیحت های بامعنای تو را که با قلبی مملو از صداقت می گفتی مایه زندگی بودند روش زندگی را تو بهتر از هر فیلسوف جامعه شناسی می گفتی و من افسوس می خورم که چرا بعضی از آنها را عملی نساختم در هر صورت تنها امیدی که من دارم و به خود تلقین کردم که درست است قبول حلالیت از جانب تو است پس عاجزانه می خواهم اشتباهات مرا ببخشی از تو می خواهم همچنان محکم چون تک دژ مطمئن پابرجا باشی و قلعه ای باشی برای دیگر فرزندانت.
و اما تو ای پدر گرامی پدری که با قلبی صاف و آکنده از بی ریایی زحمت کشیدی قلب پاک تو چنان با بی ریایی و ایمان می طپد که برای من بهترین قلبهاست دستهای مستحکم و آفتاب خورده تو بهترین مصداق زحمت ایمان و اخلاص است. روح با عظمت تو […] هر نوع زحمتی بود کلام تو و قرآن خواندنت معنای قرآن گفتنت برای من دلنشین ترین سخنان بود بعد از این هم همان انسان آزاده ای باش که جهان در نظرشان قفسی است که هرگز روح عظیمت در آن نمی گنجد پس با همان روحت از اشتباهات من درگذر.
و تو ای برادر بزرگم یا بهتر بگویم داداش همچنان ایمانت را نگه دار و با سخنان پرمغز خود هادی باش امید حلالیت از شما نیز دارم.
ای خواهر بزرگم فرشته بعضی اعمال تو قابل تقدس است و پشتکارت مایه افتخار . تو قلبی پاک داری ولی بینش تو از جهان پیرامونت اشتباه است به خود بیا و سعی در جبران اشتباهاتت نمای از اشتباهات من نیز درگذر.
و فخری خواهر رویایی من تو مصداق کاملی از فکر، عرفان و صداقتی و تو با روح خود که اکثریت مردم از داشتن و درک کردن آن محرومند زندگی می کنی به خوبی درک می کردم که به زندگی و دنیا ریشخند می زنی قلب پرمهر و حساس تو و طرز فکر شاعرانه و دید باز تو و دنیای ایده آل تو با جهان مادی فاصله بسیار دارد و این تو بودی که سرمشق زیادی برای من بودی خواهش می کنم مرا عفو نمایی اگر آقارضا از من بدی دیده اند خواهش کن که مرا ببخشند خونسردی ایشان عالی است.
برادرام محمدرضا تو مایه کاملی هستی از ایمانی استوار و قلبی محکم که دردها را به خوبی تحمل می کند اخلاق تو چون تو هست که در دشتی صاف سر برافراشته و هرگز کمر خم نمی کنند اشتباهات و بدیهای مرا ببخش.
و اما تو خواهر کوچکم بتول تو بر گردن من حق زیادی داری نمی دانم چه بگویم فقط خواهش می کنم به همان بی آلایشی و سادگی پاک کودکانه ات مرا ببخش واقعا من در حق تو ظلم کردم.
از شما خانواده ام می خواهم که به اعظم برسید و از او مراقبت کنید. بشدت مواظبش باشید استعدادش به او لطمه نزند. از حمیدرضا به خوبی مراقبت کنید او باید روزی از مردان بزرگ کشورش گردد وقتی که بزرگ شد به او بگویید برادری داشت که منتظر است او را یکی از مردان بزرگ و با ایمان روزگار ببیند من این استعداد را در وجود او دیده ام و اما دوست خوبم حمید تو به خودی خود آدمی واقعا سالم با روحی سالم هستی ولی اولی است که می خواهی از راه منحرف شوی مواظب باش تو یکی از بهترین دوستان من بودی من ناظر کارهایت هستم و اما رضا واقعا مواظب خود باش اگر به خود نیایی دچار گمراهی می افتی. محسن تو خود انسان زیرک و پاک ولی مقداری دو رو بودی خود را پاک کن از علی رضا معذرت خواهی کنید شاید من اشتباه کردم از او حلالیت بطلبید از همگی شما و دیگران عاجزانه حلالیت می طلبم به خوبی و بزرگواری خود حلالم کنید.65/10/7
پنجم دي 1350 ، در شهرستا ن كرمان چشم به جهان گشود. پدرش محمود، شاغل ژاندارمري بود و مادرش فاطمه نام داشت. تا اول متوسطه درس خواند. به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. بيست و یکم دي 1365، در شلمچه به شهادت رسيد. اثري از پیکرش به دست نيامد. مزار يادبود وي در گلزار شهداي زادگاهش قرار دارد..
جـزئیات شـهادت
اطـلاعات مـزار
تصویرمـزار
بدون دیدگاه