علی ادهمی

بسم الله الرحمن الرحیم

قال الله :من طلبنی و جد نی و من و جد نی عر فنی ومن عرفنی احبنی و من احبنی عشقنی و من عشقنی عشقته و من عشقته قتلته و من قتلته فعلی د یته ومن علی الد ینه و انا د ینه آنکس که مرا طلب کند می یا بد آنکس که مرا یا فت میشنا سد آنکس که مرا شنا خت د و ستم میدارد آنکس که د و ستم دا شت به من عشق می و رزد وانکس که به من عشق و رز ید من نیز به او عشق می ور زم و آنکس که به او عشق ورزید م میکشم او را و آنکس که بکشم خو نبهایش برمن وا جب است وانکس که خو نبهایش برمن و اجب است پس خود م خو نبها یش هستم . هر کس که ترا شناخت جان راچه کند فرزند و عیال و خانمان را چه کند دیوا نه کنی هردو جهانش بخشی دیوا نه تو هر دو جهان را چه کند بنام او که یاد ش آرا م بخش دلها ست و بنام او که مورد پرستش ستا یشگرا ن و معبود و مقصود شهدا است وبنام او که پر ستش تنها مخصو ص او ست واو که پا سدار حر مت خون شهید است . ر حمت خدا و ند بر ما درا نیکه جوا نان خود را به میدان دفاع ازحق فرستاده و به شهادت ارجمند آنان افتخار میکنند .(امام خمینی ) با سلام و در و د بیکرا ن به ر سولان الهی منجیان عالم بشریت بخصوص پیا م آور اسلام محمدبن عبد الله و ائمه معصو مین بخصو ص مهدی منتظر و منتظرا ن مهدی و برخمینی بت شکن رهبر جهان اسلا م تا کنون و شهدای جمهو ری اسلا می و خا نواده های شهید پرورشان واقعی که ر هر وا ن این شهیدا ن ا ست امتی که اسلحه ازد ست افتاده سر داری را برمیدارد و به نبرد کا فر جها نی ادامه مید هد تا اینکه در رو زجزا در نزد پر ورد گارشا ن ر و سفید با شند و برشما پدر و مادر عزیزم و برادرا ن و خواهرا ن گرا میم : پس ازعرض سلا م خد مت نور چشما ن عزیزم پدر و مادرگرا می وارجمند م .مادرمر گ حق است عا قبت گریبا نگیر انسا نها میشو د پس چرا امروز که صدای من نا صر ینصر نی حسین زمان خمینی بت شکن بلند است ودرخت تنو مند اسلام احتیاج به آبیاری دارد چرا بانثار خون خود او راآبیاری نکنیم چرا به مرگ شرا فتمندانه لبیک نگوئیم چرا تاامرو زکه چند سال از پیر و زی حکو مت اسلا می میگذر د حد ودسه سال است که از نبر د با کفر ادامه دارد من اینجا سا کت و آرا م با شم ای پدر و مادرم اگر نتوا نستم ز حما تی که شما برای من تحمل کر ده اید جبرا ن کنم امید وار م مرا عفو کنید و از خدا وند برایم طلب آمرز ش کنید و از اوبخواهید که مرا باکو له باری از گناه بسو ی او حر کت کرده ام پذ یرا با شد و من بنده نا قابل را جزء شهدا قرار د هد و به کسا نیکه هنوزنتوا نسته اند معنویت این انقلاب را در ک کنند اعلام میکنم که از همان او ل که در این راه گام گذاشتم از راهی که در پیش گرفته ام آگاه بو ده و به سوی هد فی که میر فتم مشخص یعنی الله … و در پا یان صحبتی هم با مادرم دار م باری مادر جا ن یک در خوا ست از تو دار م که شیرت را برفرزندت حلا ل نما ئی و همچنین افتخار میکنم که توا نستی اما نتی که خدا وند تبارک و تعالی به دست تو داده تا این زمان از ان حفاظت کنی باهزار ر نج و نارا حتی و حال هم ان اما نت را برای ر فتن به جبهه به دست خدا می سپاری اگر خدا خواست من به سو ی او میر و م هیچ نارا حت مبا ش و فقط خدا را شکرکن که توانستی و ظیفه مهمی که به عهده تو گذاشته اند برآئی .باری مادر و پدر من از راه دو ر دست و روی شما را میبو سم و مجد دا” در خوا ست عفو وبخشش از شمادارم ضمنا”حدود 1000تو مان به برادرابراهیم د و ست محمدی بدهکار هستم که تقا ضا میشو د به بسیج مرا جعه شو د

علی، اول خردادماه سال 1342 در شهر ماهان از توابع کرمان متولدشد. پدرش حسین پاسدار بود و مادرش رخساره نام داشت.
وی تحصیلات خود را تا مقطع متوسطه ادامه داد و دیپلم گرفت. علی در حرفه‌ی تعمیر خودرو مشغول فعالیت بود که با شنیدن صدای آژیر جنگ، جبهه را بر شهر و خانه و مغازه ترجیح داد و به‌عنوان بسیجی راهی صحنه‌های دفاع مقدس شد.
علی، شانزدهم مردادماه سال 1362 طی عملیاتی در منطقه مهران مفقودالاثر گردید تا این‌که در سال 1366 شهادت وی تایید شد.

مزار یادبودی برای این رزمنده‌ی غیور در قطعه 1، ردیف 14، شماره 43، گلزار شهدای کرمان بنا شده است.