علی اسماعیلی پور

نــام :
علی
نـام خـانوادگـی :
اسماعیلی پور
نـام پـدر :
محمد
تـاریخ تـولـد :
1339
مـحل تـولـد :
سـن :
سـال
دیـن و مـذهب :
شرح شهادت
وصیت نامه

بنام الله پاسدار حرمت خون شهیدان
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَىٰ تِجَارَةٍ تُنجِيكُم مِّنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ ۚ ذَٰلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
ای اهل ایمان آیا شما تجارتی سودمند که شما را از عذاب دردناک آخرت نجات بخشد دلالت کنم آن تجارت این است که  بخدا و رسولش ایمان آورید و به مال و جان در راه خدا جهاد کنید این کار از هر تجارت اگر دانا باشید برای شما بهتر است.
با سلام و درود به حضور امام مهدی(عج) و رهبر کبیر انقلاب امام خمینی و این خون شهیدان است که در رگهای ما می جوشد برای اعمال و کردار ما شاهدند و ما را به مبارزه می خوانند تا تداوم راهشان هدفشان و آرمانشان باشیم بر ماست که برویم و باقیمانده های این خصم زبون را با فریادهای تکبیر و ایمان بخدا به به اضمحلال رسانده و راه را برای مبارزه نهایی با کفر جهانی به سرکردگی ابرقدرتها باز کنیم و راه شهیدان را ادامه دهیم. گواهی می دهم که علی و یازده فرزندش جانشین پیغمبر و امام راهنمای ما هستند و خدای را سپاس گزارم که به من افتخار این را داد که شیعه علی و فرزندان گرامیش و پوینده راه آنها و معتقد به درستی راهشان هستم و خداوند را سپاس گزارم که با نعمتهای خودش ما را شرف و عزت بخشید و امام و رهبر و ولی الامر را بما شناساند و امام عصر و جانشین حقش امام خمینی را به ما راهنما قرار داد و ما را از ذلت و فرمانبری طاغوت نجات داد. و خدا را شکر می کنم که به ما راه جهاد در راه خودش را نشان داد تا در این راه به شهادت رسیم و در ازای جان خود رضایت خودش را پاداش بگیریم که بزرگترین نعمتهای خداوند رضایت خودش از بندگانش می باشد از خداوند بزرگ درخواست و مسئلت می نمایم که به بازماندگان ما صبر و استقامت ارزانی داشته تا راه شهیدان را ادامه دهند و اسلام را در تمام دنیا حاکم نمایند از خداوند می خواهم به امام امت خمینی بت شکن طول عمر بدهد تا اینکه پرچم الله اکبر را بر تمام دنیا به اهتزار در آورد و از خداوند بزرگ مسئلت می نمایم به امام زمان ولی عصر(عج) اجازه ظهور هر چه زودتر بدهد تا اینکه عدل جهانی هر چه سریعتر در تمام جهان گسترش دهد و سپس عرض دارم به مادر عزیزم مادرجان این چند کلمه که روی کاغذ نوشتم پس از شهادتم بدست شما خواهد رسید اولا از خداوند می خواهم که من و تمام شهیدان جبهه حق علیه باطل را در ردیف شهدای کربلا قرار دهد چون یکی از اهداف ما باز کردن راه کربلای حسین(ع) است هر چند تا زنده بودیم آرزوی زیارت قبرش به دلم ماند اما امید دارم برای شما دیگر هیچ مانعی نباشد در اولین فرصت مشرف به زیارت قبرشش گوشه امام حسین(ع) شوید. دوست دارم در شب حمله روزه باشم یا تشنه بمیرم که مثل مولایم حسین با لب تشنه شهید شوم و پس از شهادتم سه روز بدنم در صحرا بماند که مثل مولایم غریب باشم پس مادرجان وصیت من به شما این است در انظار دشمنان انقلاب گریه نکنی شاید با گریه تو خوشحال شوند از خداوند برایتان استقامت آرزو می کنم همسرم برای شما هم از خداوند صبر و استقامت آرزومندم امیدوارم که صدای شیون و گریه شما را نامحرم نشنود. با صدای بلند گریه نکن آنچنان باش که گویی امانتی از خداوند در نزدت بوده و هم اکنون به کمال امانت داری همینکه خواست به او تحویل دادی. سعی کن امین باشی. خواهرهای عزیزم به شما هم بجز صبر و راضی بودن به رضای خدا چیز دیگری سفارش نمی کنم. امیدوارم چنان رفتارتان در حد اعلای خداپسند انه باشد که دوست  و دشمن از شما درس بگیرد و افتخار کنید که شهیدتان در راه خدا و پیغمبر کشته شده همانطور که علی(ع) و فاطمه و حسن و حسین همه شهید شدند و رضای خدا را بر دو روز زندگی دنیا ترجیح دادند ما هم که در جبهه های حق علیه باطل می جنگیم راهشان را ادامه می دهیم شما هم مبارزه را همچون زینب و سکینه و رقیه ادامه دهید و برادرهایم می دانم که شما خوب راهتان را شناخته اید و ادامه خواهید داد. باز هم تاکید می کنم وظیفه شما خیلی سنگین تر و مشکل تر است. سرپرستی و احترام به مادر را هرگز فراموش نکنید . به خواهرهایتان محبت و سرپرستی و ارشاد را فراموش نکنید و مواظب باشید که اگر نتوانید، منتهای استفاده برای خدا و در راه اسلام را بکنید و هر کدام مبلغ اسلام باشید همیشه و همه جا برای خدا عمل کنید. ای پدر عزیز من از اینکه هیچ کار مثبتی برای شما انجام ندادم و شما را اذیت کرده ام، پدرجان خیلی معذرت می خواهم. طلب بخشش می کنم که مرا حلال کنی که فرزند شایسته ای برای شما نبودم. والسلام
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار

بیوگرافی

یکم بهمن 1339در روستای دقوق آباد از توابع شهرستان رفسنجان زاده شد .پدرش محمد کشاورز بود .ومادرش معصومه نام داشت .تا پایان مقطع راهنمایی درس خواند .ازدواج کرد وصاحب دو دختر شد .کشاورز بود .به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت .سی ام دی 1365در شلمچه بر اثر جراحات جنگی شهید شد .مزار وی در زادگاهش است .

جـزئیات شـهادت

تـاریخ شـهادت :
1365/10/30
کـشور شـهادت :
مـحل شـهادت :
شلمچه
عـملیـات :
کربلای5
نـحوه شـهادت :

اطـلاعات مـزار

مـحل مـزار :
وضـعیت پـیکر :
موقـعیت مـزار در گـلزار شـهدا
قـطعـه :
ردیـف :
شـماره :

تصویرمـزار

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *