علی حیدری

نــام :
علی
نـام خـانوادگـی :
حیدری
نـام پـدر :
محمد
تـاریخ تـولـد :
1340
مـحل تـولـد :
سـن :
سـال
دیـن و مـذهب :
شرح شهادت
وصیت نامه
بیوگرافی

هفتم فروردين 1340، در روستاي دوركان از توابع شهرستان منوجان چشم به‌جهان گشود. پدرش محمد، كشاورز بود و مادرش‌ تاجي نام‌ داشت. خواندن و نوشتن‌را مي‌دانست. سال1361، ازدواج‌ كرد و صاحب يك‌ پسر شد. به عنوان بسيجي در جبهه ‌حضور يافت. بيست‌وسوم دي 1365، در شلمچه بر اثر اصابت تركش به‌ سر، شهيد شد. مزار وي‌ در گلزار شهداي اسلام‌آباد تابعه شهرستان زادگاهش واقع است.

شهید  درسال 57به عضو یت بسیج سپاه گشمیران درامدایشان در دوران بسیج برای سرکو بی اشرار منطقه ایرانشهر -جیر فت -کهنو ج به فر ماندهی شیخ غلامر ضا معتمدی نیا فعالیت میکر دند دورا ن مقدس سربازی را در منطقه جنگی اهوازسپری نمود وهمان دوران مقدس سربازی به عضویت رسمی سپاه پاسدارا  ملحق گر یدید که در منطقه جنگی اهواز شلمچه بود که دو باره به محل خد متش بازگشت او بسیارمهربان وخوشر و و؟؟؟بود مخصو صا “با بچه ها با دو ستی و مهربا نی رفتار میکرد فردی بودعلاقه زیاد به ورزش داشت در موقع مر خصی اکثر یت او قات بیکاری جای سرگر می وورزش کردن بود تیم فو تبال تشکیل می دادو؟؟؟روستا های همجوار مسابقه برقرار می ک هیچ موقع عصبا نیت در وجود ایشان وجود نداشت اوانسا نی متد ین وصبوری بود ر برابرمشکلات ایستادگی داشت به قول همر زمانش که تعریف می کردند ایشان ر موقع عملیات با بچه ها شوخی ور وحیه می داد بچه ها را دور خود جمع می کرد برایشان قصه و نوحه خوانی می کرد و از عملیات برایشان جشن م یگر فت او همر زمان ما ند شهید عیسا یی -دلشادی-شهید حافظی و سایر داشت او فرد با خدا بود نماز را اول و قت می خواند و بچه ها را توصیه به خدا پر ستی هدایتمی کرد شهید حیدری وقتی که مر خصی می امدتمام فکر وذکرش درون جبهه بود ر زمند گان رادعا می کرد می گفت درنماز تان مرادعا کنید که من شهید شوم در جمع دو ستانش ؟؟؟ گفت اگر من شهید شد م جنازه ام را کنارهمد یگر دفن کنیدتا اینکه در یک مر خصی آمد وبرگشت بعداز15ر وز واخر ین مر خصی ایشان بود دیگر روحیه داشت هیچ موقع به این خوشحالی درعملیات کر بلای 5شرکت نموده وتیر بارچی بود به قو ل یکی از همر زمانش کمک تیر بارچی بود وتعریف میکرد فرمانده دستور داده که سنگردشمن  را منهد م کنید دو پل را تصرف بگیر م همان لحظه علی ؟؟؟ جا ی خود بلند شد وروی خاکریز ایستاده ویک رگباراز ؟؟؟اسلحه به علی حیدری اصا بت کرد وشهیدشد .

ضمنا “فرز ندش دوساله بو د که پدرش شهید شد به قو ل یکی ازهمر زمانش که ساعتی به دست داشت باز کرد به همر زمانش داد و گفت این ساعت را بده به فرزندم امید تنها فرزندم که اینده خوب و راه شهدا را ادامه بدهید .

جـزئیات شـهادت

تـاریخ شـهادت :
1365/10/23
کـشور شـهادت :
مـحل شـهادت :
شلمچه
عـملیـات :
کربلای5
نـحوه شـهادت :

اطـلاعات مـزار

مـحل مـزار :
وضـعیت پـیکر :
موقـعیت مـزار در گـلزار شـهدا
قـطعـه :
ردیـف :
شـماره :

تصویرمـزار

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *