علی رکن الدینی

بسم الله الرحمن الرحیم

من المو منین رجال صد قو ما عا هدو الله الیه فمنهم من قضا نحبه ومن هم من ینظر وما بد لو تبد یلا

برخی از مو منان بزر گ مردا نی هستند که به عهد و پیمانی که با خدابستند و فا کر دند سپس بر خی بران عهدبستند و ایستادگی کرده و در راه خدا شهید شدندو بر خی دیگربه انتظارمقا ومت کرده و هیچ عهد خود را تغییر ندا دند .وعتصمو ابحبل الله جمیعا”و لا تفرقوا چنگ زنید برریسمان الهی ومتفرق نشو ید

سلام و درود فراوان به رهبرکبیر  انقلاب اسلا می ایران امام خمینی و سلام گرم ما نثار شما ای شهیدان ، ای شا هدان همیشه زنده تاریخ، شادباد رو حشان ای شهیدان و ای سلار شهیدان حسین (ع) ای شهدای مظلوم هفت تیر و ای شهدای محبو ب هشتم شهریور و ای شهیدان محراب مدنی و دستغیب و درود گر م ما بر شما ای رزمندگان پرتوان اسلام و ای آهوان گر یزان از خشم .افسوس که چند سال ازعمرم گذشت و نتوا نستم درطول این مدت خدمتی به اسلام بکنم .خیلی شوق خدا دارم .خیلی دلم ارزوی پرواز به سوی نور را دارد .دیگر ازاین زند گی یا ذلت خسته شده ام .خیلی دلم می خوا هد ازقید وبند دنیا ر هایی یا بم .اما بارسنگین گنا هانم چنان محا صره کرده است که نمی توا نم آزاد شو م خدا یا بسو ی تو روی آوردم .خدا یا ازپدربر یده ام ازمادر بر یده ام ازکلاس درس بریده امو دست ازهمه چیز شسته ام بسوی تو روی آورده ام .ازگنا هنم درگذر ومرا ببخش .خدایا این همه ره رابرای توو برای جهاد درراه تو آمده ام مبادا مرا دست خالی برنگردا نی .اگرسعادت من شهادت من است این افتخاررا نصیبم کن و شما ای برادران با تو جه به مو قعیت میهن عزیزمان مبادا که ساکت و آرام با شید که سکوت هرمسلمان خیانت است به اسلام درآگاه سازسی خود و مردم بکوشید و آیه قرآن می گو ید (اطیعوا الله واطیعوالرسول و اولی امر منکم )را فرا موش نکنید .که خیانت بزرگی به اسلام کر ده اید و اصل ولایت فقیه براساس  همین آیه استوار است ازخدا و فرستاده و رسولش و او لیا ی امور  اطا عت کنید ازروحا نیت مبارزدر س بگیرید و از علوم اسلامی آنها استفاده کنید مبادا دست از انها بردارید که ما هرچه داریم ازروحا نیت داریم .هر کار ی وعملی که انجام می دهید برای رضای خدا و خشنو دی خدا انجام دهید و آن یازیاد خدا غافل  مبا شید .برادران این شهدا خیلی حق به گردن ما دارند .مبادکه خون های پاک شهدا را پا یمال کنید که فردای قیا مت این شهدا جلومان را خوا هندگرفت و آن و قت است که به عذا بی سخت گرفتارخوا هیم شد ..همرزمان اگر شهید شدم و این فو من عظمی شا مل حالم شد اسلحه ام را که برای احیای حق بر دا شته ام به زمین نگذارید آن را بر دارید و در راه رضای خدا به کار ببرید .پدرو مادر خیلی شمارا دو ست دارم اما اسلام را بیشتر دوست دارم .شما خون دل خوردید .زحمتهای بسیاربرای من کشیدید مرا ازکو دکی بزرگ کردید و به من مکتب پربار اسلام را شنا سا ند ید ببخشید مرا که دیگرنمی توا نم درکنارشما با شم ومزا حمتان با شم .

مادر جان :جنگ سخت است مصیبت های زیادی به بار می آورد .جوا نان زیاد ی کشته می شو ند خانه های زیادی ویران می شو ند .کو دکان زیادی بی سر پرست وآواره می شو نداما چون برای الله است مهم نیست و با ید صبر کرد که خدا با صابران است .صبرو استقا مت را پیشه کن و همچون کوه استوارباش ولحظه ای ازنام خدا غافل مباش و هیچ ناراحت نباش و برخود ببال که توا نستی یک قربانی درراه اسلام بد هی .دوست ندارم برایم گریه کنید و برایم اشک بریزید تا دشمنان از گر یه شما خو شحال نشو ند .اگرخوا ستید گریه کنید به یاد حسین (ع)گریه کنید .درمرگم دو ست ندارم زیادپول خرج کنید و اگرصلاح دا نستید پولی را که می خوا هید برای برگزاری مجلس چهلم  خرج کنید به رزمندگان جبهه بفرستید .برادر کو چکم را خوب تربیت کنید و او را به حوزه علمیه بفرستید تا علوم اسلا می را فرا گیرد چون من خیلی رو حا نیت مبارز را دو ست دارم  که برادرم مناد ی اسلام و خد متگذار به مردم با شد .

در پایان پدرجان و مادر جان خیلی شرمنده ام .نمی دا نم چطوری و با چه زبانی ازشما تشکرکنم .خیلی افسو س می خورم چرا تا زما نی کنارهم بو دیم قدر شما را ندا نستم .اگرتند ی به شما کردم و یا نارا حتتان کرده ام مرا ببخشید و در پیش خدا مرا عفو کنید .خواهرم :زینب گو نه  با نا ملا یمات دست و پنجه نرم کن و لحظه ای ازنام خدا غافل مباش پیا مم  را به جها نیان برسان و بگوفقط برای الله جهادکردم و برای خدا شهید شد م و مهم ان است که خدا این شهادت را ازما بپذیرد دیگرعرضی ندارم جسدم را درقطعه شهدا ی کشکوئیه دفن کنید .

خدا حا فظ .

به امید پیروز ی رزمندگان پر توان اسلام در جبهه های نبرد حق علیه با طل و به اهتزازدرآمدن پرچم اسلام در تمام جهان وبه امید آن که کر بلا این زیار تگاه عا شقان حسین و این آرزوی دیدار همه شهیدان از ؟؟؟و جود صدا میان پاک گردد وعا شقان حسین وبتوا نند به زیارت سالار شهیدان حسین بروندو کربلا مرکز نشر اسلام و جمهور ی گردد .

والسلام .
کشته شدن براه دو ست آرزوی ما ست

دشمن اگر چه تشنه به خون گلوی ما ست

گردیم بدور یار چو پر وانه دور شمع

سو ختن در آتش آرزوی ما ست

به امید پیروزی رزمند گان پر توان اسلام در جبهه های نبرد  حق علیه با طل  و به امید آن که کر بلا این زیار تگاه  عا شقان حسین هر چه زو دتر ازلوث و جود صدا میان پاک گردد و عا شقان حسین بتوا نند به زیارت سالار خود بروند .و به امید آن که پر چم اسلام و جمهوری اسلا می  در تمام جهان به اهتزاز در آید .

بيستم ‌ارديبهشت 1344، در روستاي كشكوئيه از توابع شهرستان رفسنجان متولد شد. پدرش عباس، كشاورز بود و مادرش ربابه نام داشت. تا دوم متوسطه درس خواند، به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. دهم ارديبهشت 1361، در خرمشهر بر اثر اصابت تركش‌ شهيد شد. مزار وي در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

 وی در خانواده ای  مذهبی  و زحمتکش دیده  به جهان گشود از انجا که این خا نواده ارادت خاصی  به اهل بیت عصمت و طهارت دا شتند در همان  اوان کو دکی  رو ضه خوانی سید الشهدا ء روح ایثار و فدا کاری ،شجا عت ،شهامت و شهات طلبی وی زنده و جسم و روح ایشان را با معارف  اسلا می  که هما نا قرآن و عطرت بود آشنا نمو دند  علی در حال و هوایی اینچنین بزرگ و بزرگتر شد تا اینکه در سال 1351 با ثبت نام  در دبستان کشکو ئیه  او لین قدم را در راه کسب علم و دانش برداشت وی دوران ابتدا یی را با مو فقیت کا مل پشت سرگذا شت و در سال 1356 با ثبت نام در مدر سه را هنما یی طالقا نی کشکوئیه به تحصیلات خو د ادامه داد دوران تحصیلات را هنما یی  علی مصادف بود با در گیر یهای  زمان  انقلاب  که با اوج گیری راهپیمایی ها و تظاهراتها وی درتحریک دانش آموزان بر علیه رزیم ستمشا هی  و شر کت و حضور گسترده  در راهپیما یی ها و تظا هرات های ضد رژیم و همچنین نصب پو ستر و نشر اعلا میه های  حضرت امام (ره)کردند شب نقش به سزا یی را ایفا نمودند تا انجا  که یک شب تحت تعقیب سا واک قرار گرفت و لی با استفاده از تاریکی شب و مخفی نمودن خود از چشم مامورین سا واک را در اهداف پلید خود  ناکام با پیروزی انقلاب در سال 1357 علی فعالیت  خود را بیش از پیش گسترش داده و با تحریر مقاله های متعدد به مناسبت های مختلف  و برپا نمودن نما یش نامه ها و شکل دادن گروه سرود و شرکت درجلسات حفظ و قرا ئت قرآن و حضور در نماز جما عت  برگ سبز دیگر ی را در تاریخ زندگیخودرقم زد وی با تو جه به اینکه درتعطیلات تا بستان کارمی کرد و درزمان تحصیل […] درس می خوا ند توانست با سپری نمودن دوران راهنما یی اسم خود را در زمره شا گردان منظم […] کشکوئیه ثبت نما ید .علی درسال 1359 به علت نبودن دبیر ستان  در حوزه خود راهی […] شد و در دبیرستان شریعتی ر فسنجان در رشته علوم تجربی مشغول تحصیل گرد ید اوبا توجه به اینکه رشته تحصیلی خود محصلی نمونه بود با شرکت درامور تربیتی  و انجمن اسلا می دانش آمو زان شهر فعالیت چشمگیر خود عضو ی فعال و پرکار این انجمن  به شمارمی رفت  در اسفند 1360که علی حساس ترین روزهای سرنوشت ساز سال دوم دبیر ستان را سپری می نمود جنگ تحمیلی عراق  علیه ایران به اوج خود رسید وحملات وحشیانه ارتش بعث عراق می رفت  که نهال نوپای انقلاب را خطری جدی روبرو سازد ایشان که به صداقت و قداست انقلاب اسلامی پی برده بود و با تمام وجود  به راستی و درستی هدف حضرت امام (ره ) ایمان داشت : تکلیف شرعی خود دا نست که به ندای هل من ناصر … امام خود لبیک گو ید از انجا علی در سه ماه […] سال تحصیلی خود قرار داشت اندک زمانی به فصل امتحا نات مرحله سوم باقی نمانده بود از طرف خانواده پیشنهاد شد که با ارا ئه  امتحانات و اخذ نتیجه قبو لی جبهه را به تعطیلات تابستان محول سازد اما وی در جواب این […] ضمن اینکه  جنگ را اصلیترین مسئله می دانست  خاطر نشان کرد امروز و ظیفه فرد فرد ما انسانهاست  که احساس مسئو لیت کنیم و با حضور درجبهه های حق علیه با طل  از سرزمین مقدس خود پاسداری نما ئیم او که تمام وجودش از چنین عقیده و ارمانی استوار شده بود نتوا نست هیچ گونه پیشنهاد و یا انتقادی […] شود و عاقبت  در اوایل اسفندماه  60 مدرسه را به مقصد جبهه رها نمود و راهی پادگان صفرپنج کر مان گردید دوران 45 روز ه امو زشی خود را در پادگان صفرپنج کر مان سپری نمود و در روز چهاردهم فروردین ماه 61 خانه و خا نواده را برای آخرین  بار وداع گفت  وعازم جبهه های نبرد که ایشان که در مدت زندگی کوتاه و پر برکت خود معلم اخلاق و اسطوره پا کی ها ، خو بی ها ،و مهربانیها بود در اخرین نامه ارسالی خودضمن ذکر اخرین خداحافظی و عذرخوا هی و حلالیت طلبیدن که مخلص همه جوانمردان است نو شت . پدر و مادرم ناراحت نباشید  از اینکه سنگر مدرسه را خالی نمودم و به جبهه آمدم زیرا امروز جبهه ها ی ما بزرگترین دا نشگا هی است که استادان اباعبد الله الحسین و شا گردان ان بسیجیان مخلص وفدا کار و قلمش اسلحه رزمندگان و دفترش زمین های گرم و […] جبهه و مرکبش از خون گرم انسان های ازادی خواه  و مکتبش قرآن و خطش خط سر خ شهادت است دعا کنید که من شهیدشوم .

علی که دنیای خا کیان راجز قفسی نمی پنداشت و روح بلندش آرزوی پرواز  به سوی افلاکیان را داشت سرانجام در تاریخ 1361/2/10 در عملیات افتخارآمیز بیت المقدس با اهدا ء خون پاک خود و آزادساز ی دیر ینه اش رسید و به فیض  عظمای شهادت نائل گردید .