علی عباس آبادی

نــام :
علی
نـام خـانوادگـی :
عباس آبادی
نـام پـدر :
محمد
تـاریخ تـولـد :
مـحل تـولـد :
سـن :
سـال
دیـن و مـذهب :
شرح شهادت
وصیت نامه

اینجانب یوسف عباس آبادی چند کلمه ای را به عنوان وصیت می نویسم

بسم الله الرحمن الرحیم
ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیا عندربهم یرزقون
مپندارید آنهایی که در راه خدا کشته می شوند مرده اند بلکه زنده اند و نزد خدای خود روزی دارند
با ستایش و ستای خداوندی که ما انسانها و موجودات زنده راز نیستی به هستی خلق کرده و نعمت بی کران بخشیده با ستایش خدای که اسلام را دین با عزت برای بندگان خود بوسیله رسول خود فرستاده تا بندگان خود را برای رسیدن به لقای خود هدایت کند خوشا آنان که خوب بندگی کردند و به خدا نزدیک شدند با سلام و درود خداوند بر محمد عبدالله رسول خدا و برخانواده پاک و مطهرش که با فدای جان خود اسلام را به دست ما رسانده اند و ما باید آن را حفظ کنیم  با سلام و درود خداوند بر مهدی موعود و نایب برحقش امام خمینی که با فداکردن فرزند عزیزش و رهنمودهای پیامبرگونه اش و تلاش حسینی گونه اش مردم ایران و مسلمانان تمام جهان را پیدا کرد و ملت ایران به رهبری این عالم عالیقدر و رژیم شاهنشاهی را واژگون کرده و حال نوبت سرنگونی خبیثی دیگر از حیوانات درنده هم درنده تر است رسید که خداوند بزرگ به ملت ایران و امام بزرگوارمان توفیق دهد که هر چه زودتر او را از صحنه روزگار محو کنند . با سلام ودرود خداوند بر تمامی شهیدان راه حق و حقیقت از هابیل تا بدر و از بدر تا کنون و بر ملت شهید پرور ایران خصوصا خانواده های شهدا و بر تمام کسانی که برای گسترش اسلام کوشش و تلاش می کنند. پس از مقدمه ای طولانی متن وصیت نامه را شروع می کنم .
یالاهی و ربی و من لی قیروک
بارالها چه خنده های بی جا و چه قه قه ها تبدیل به گریه ها و شیونها می شود  بارالها چه لذت ها و خوشیها تبدیل به عزابها می شود بارالها چه وصیت کنیم آنچه را که شهدا وصیت کردند چه وصیت کنم آنچه را وصیت کنم که عمل نمی کردم بارالها چه حرفها زد اما عمل نکردم چه گفتارها گفتم ولی عملم نمی خواند. بارالها اگر معصیت کردم اما امیدوارم به درگاه تو بارالها اگر من قابل رحمت تو هستم ولی رحمت تو این قابلیت را دارد که شامل حال ما بندگان ضعیف و نافربان شود بارالها تو از درخانه ات برانی مرا چه کسی است که نگذارد اما بارالها از رحمت و بزرگی تو بدور است .
القای قابل شهادت در راه تو نیستم ولی از رحمت تو نیز ناامید نیستم امیدوارم که شاید لطفی به حالم بنمایی.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار رزمندگان اسلام نصرت عنایت فرما منتظری ؟؟؟ محافظ بفرمای
1- چند کلمه ای با شما مادر و پدر مهربانم وصیتی دارم گرچه می دانم برای شما فرزند خوب نبوده ام و قدر زحمتهای شما را ندانستم ولی امیدوارم از دیده پدر و مادر و فرزندی به من بنگرید و آنچه به شما بدی کردم عاجزانه از شما می خوام که مرا حلال کنید . درست است که شما مرا می خواهید و می خواستید که در کنارتان باشم اما پدر و مادرم اسلامی که حسین و یارانش و شهدای زیادی برای احیای آن شهید شدند در خطر کفار و منافقین است زیرا اسلام از همگی ما عزیز تر است باید همه ما برویم و اسلام بماند همیشه صبر را پیشه خود سازید همیشه پیشتیبان امام و روحانیت باشید زیرا روحانیت گلهای این مملکتند اگر این روحانیون عزیز نبودند ما حالا آیا در کدام کارباره ها و مشروب فروشی ها بودیم بار دیگر خدا را شکر می کنم که ما را در برهه ای از زمان قرار داده که انقلاب اسلامی است .
مبادا بنشینید و غیبت و بدگویی مسئولین را بکنید مبادا مردم سخنی از شما بشنوند و از انقلاب اسلامی از اسلام دلسرد شوند.
2- چند کلمه با خواهران و برادرانم وصیتی درام خواهرم با حجاب و سخن خود و برادرم با قلم و زبان خود هر دو با عمل خود ا سلام را یاری کنید مبادا عملی یا سخنی از شما سربزند که دیگر از شهدا و انقلاب اسلامی و روحانیت دلسرد شوند درس خود را بخوانید و همیشه در نماز ها به جماعت و جمعه و مراسمها و دعاهای کمیل و توسل شرکت کنید . اخلاق اسلامی را در خانه حاکم کنید مسائل دین را خوب فرا گیرید .
3- چند کلمه ای وصیت با دوستان و آشنایان و هم کلاسهایم دارم . برادرانم و عزیزان اگر برای شما دوستی خوب و برادری اندرزگو نبودم مرا ببخشید اما با قلم و زبان خود اسلام را یاری کنید مخصوصا با عمل خود همیشه پشتیبان امام و روحانیت باشید ور در جماعات و نماز جمعه ها و دعاها شرکت کنید واز همگی شما التماس دعا دارم هیچوقت از یاد آخرت خود نروید.
باز چند کلمه ای با دانشجویان عزیز برادر دانش جو با قلم و زبان وعمل خود به انقلاب و به ملت ایران و یاری کن خواهر دانشجو با قلم وعمل و حجاب خود به اسلام خدمت کن و زینب را سرمشق زندگی قرار ده سلام مرا به برادر غلامی برسانید و لسلام از همگی شما التماس دعا دارم
مرا در مزار شهدا رفسنجان در عباس آباد به خاک بسپارید وسلام

بیوگرافی

بيست‌وپنجم آبان1346، در شهرستان رفسنجان متولد شد. پدرش محمد، كشاورز بود و مادرش سكينه نام ‌داشت. تا سوم‌ ابتدايي درس خواند. كارگر بود، به عنوان پاسدار وظيفه در جبهه حضور يافت. دوم مرداد 1367، در شلمچه بر اثر اصابت تركش شهيد شد. مزار وي در فتح آباد رفسنجان واقع است.

جـزئیات شـهادت

تـاریخ شـهادت :
1367/05/02
کـشور شـهادت :
مـحل شـهادت :
شلمچه
عـملیـات :
نـحوه شـهادت :

اطـلاعات مـزار

مـحل مـزار :
وضـعیت پـیکر :
موقـعیت مـزار در گـلزار شـهدا
قـطعـه :
ردیـف :
شـماره :

تصویرمـزار

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *