كدشناسايى :1736692
كدبايگانى :6129546
نام :على
نام خانوادگى :موسىپور
نام پدر :ابوتراب
تاريختولد :12/04/1337
ش.ش :43
محلصدورشناسنامه :ح3بافت
تاريخ شهادت :13/03/61
نوع حادثه :حوادثمربوطبهجنگتحميلى
شرح حادثه :حوادث ناشى ازدرگيرى مستقيم بادشمن-توسطدشمندرجبهه
استان :بنيادشهيداستانكرمان
شهر :ادارهبنيادشهيدبردسير
وصيتنامه :%1
1736692
على موسى پور
بسم رب الشهدا الذين يقلتلون فى سبيل الله والذين كفر و يقاتلون فى سبيل الطاغوت فقاتلوا اولياالشيطان كان ضعيفا .
با عرض سلام ودرود بر امامخمينى وشهيدان و پدر و مادر و برادران وملت شهيد پرور سخنى كوتاه را اغاز مى كنم هر چند من حقير لياقت اين سخن را ندارم ……
در ميان گردونهاى پيچ و خم آزمايشات زندگى چه زيبا و پند اميز صحنه هايى را ميبينم كه همگى حكايت از ارزشها وملاكها و ظابطه ها مى كند كه در ارتباط با الله نمى توان انها را توجيه نمود كه يكى از اين ارزشها وملاكها به ديدار خدا شتافتن است وراه شهادت است كه در برابر اين ارزواز ؟؟؟
خدا مى خواهم .
بار الها شهادتى را جايگزين مرگم قرار بده كه در راهت و تحت هدايت پيام آور ت حضرت محمد (ص)همراهى دوستان و نقربانت فاطمه معصومين وپيروان خلف انها باشم خدايا ياريم ده تا از ان كسانى باشم كه سرم سرمايه وجودشان را در پيشگاه تو تقديم داشته و ؟؟؟خويش را باز يافته اند و سر بيعت خود استوار و پا برجا ايستاده اند ودر پى تزلزلو ترديدند محبت تو را با انتخاب قرب جوارت پاسخ داده اند خدايا پوينده راه ان شهيدانى باشم كه به عشق تو و حيات در لواى حق پرچم هدايت قدم استوار و بع دشمن پشت ننموده اند …..
و در پى تزلزل جام گواراى شهادت رانوشيدند …….
خدايا از تو مى خواهم شهادت را چنان مقدور فرنايى كه امام سجاد ع و مرزبانان ومجاهدين از تو مى طلبند .
پس اى خدا براى تو ودين تو با طاغوت و كفر كافر مى جنگيم تا يزيديان زمان را برداريم و از بين ببريم وبجاى انها عدل داد و مسوات را جايگزين نماييم ولى بعد از اين درخواست سخنم با تواست اى مادر و پدر و برادر :
با كشته شدن من در راه خدا دعاكنيد كه خدا مرا در زمره شهداى در گاهش قرار دهد …..
اى مادر توبدان كه من به ارزوى ديرين خود كه شهادت بود رسيدمواگر تو مرا ببخشيد خدا مرا مى بخشد . و تو اى پدر من خدمتى براى تو نكردم ولى از تو مى خواهم كه مرا ببخشيد و شما برادران با اهل خانه خانواده با پدر و مادر اميد ان دارم كه راهى حسين رفته شما هم برويد و پيرو امام باشيد واز اينكه م رفته ان ناراحت نباشيد چون من راهى را رفتم كه حسين (ع)رفت وحال زمانى است كه امامنبايدتنها باشد همچون كه امام حسين تنها نبود و فرمود م ناصر ينصرنى و بايد اين كار را بكنيمو از شما انتظار دارم همچنان از خود استقامت نشان دهيد كه اين منافقين بدانند با كشته شدن فرزندان اين خلق قهرمان نمى توانند در كشور بقيةا..اعظم جايى باز كنند و چنين است و با خدا پيمان بسته اينكه مدعيان اسلام مكرر تاريخ را قلع و قمع نماييم وزمين را از لوت وجود شان پاك سازيم و از شما خانوداده و فاميل ؟؟؟و دوستان مى هواهمراه امام را برويد و در برابر دشمن تسليم شويد
و متكى به خدا باشيد كه پيروزيد و چه خوب است كه اگر روزى با شمشير تكه تكه وبا اسلحهسوراخ سوراخ در راهخدا و انقلاب شديد اين فضيلت كشته شدن كمتر از فضيلت شهداى كربلا نيست .
بسم رب الشهداء و الصدیقین
زندگینامه شهید حسن علی پور
الذین یقاتلون فی سبیل ا… امواتا بل احیاء عندربهم یرزقون
آنان که در راه خدا کشته می شوند مرده نپندارید زیرا آنها زنده اند و در نزد خدایشان روزی می خورند.
شهید حسن علی پور در سال 1335 شمسی در یک خانه کارگری چشم به جهان گشود تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان کارخانه قند سپری و تحصیلات متوسطه خود را در بردسیر به پایان رسانید او خیلی به مراسمات مذهبی پایبند و کتب اسلامی فراوان مطالعه می کرد در این زمان 19 ساله بود که فقر را با تمام وجودش لمس می کرد برای کمک به خانواده اش به ارتش پیوست در دوران خدمتش در ارتش دوره های رزمی مختلفی را طی نمود در روزهای اخر عمر رژیم پهلوی در مشهد بود که از طرف دولت حکومت نظامی اعلام شد ولی او خود را با اسلحه سازمانیش به مردم ملحق کرد بعد از انقلاب مدت یکسال از دوران خدمتش را در زمانی که شورشیان کرد علیه حکومت اسلامی قد علم کرده بودند به کردستان عزیمت و به نبرد با مزدوران داخلی پرداخت سپس در جنگ تحمیلی عراق به ایران از اول جنگ به جبهه های نبرد حق علیه باطل اعزام و تا پایان عمر پر از افتخارش را به نبرد با صدامیان کافر گذراند او در زمان پاکسازی شهر قهرمان پرور سوسنگرد به محاصره دشمنان خارجی درآمد و مجروح شد که به بیمارستان فروغ ابهری اصفهان انتقال یافت و پس از سه روز جان به جهان آفرین تقدیم نمود در زمان مجروحیتش که پزشکان معالجش احتمال صددرصد شهادت او را می دادند با روحیه ای بسیار قوی که سرشار از ایمان راسخ او بود به اطرافیانش وعده حق تعالی را که مستضعفین وارثان زمین هستند را می داد او وصیت کرد که اسلحه افتاده اش رابرگیرند و ره او را که همان راه حسین (ع) است ادامه دهند. جانی را که به جان آفرینش تقدیم کرد با بدنی غرقه بخون بود زیرا از تبار حسین بود و در دامان خمینی پرورش یافته بود. و او مرگ را در بستر ننگ می شمرد و به هدفش نیز نائل گردید او متاهل و دارای دو فرزند پسر بود همانا یقین است که فرزندانش نیز در راه پر از افتخار پدرشان گام بر می دارند و به ظالمان زمانشان می تازند.
خداوند او و همه رفتگان را حق و حقیقت را در محشر با خاندان عصمت و طهارت محشور گرداند.
امین یا رب العالمین
جـزئیات شـهادت
اطـلاعات مـزار
تصویرمـزار
بدون دیدگاه