علی کفیلی فردوسیه

نــام :
علی
نـام خـانوادگـی :
کفیلی فردوسیه
نـام پـدر :
محمد
تـاریخ تـولـد :
1338
مـحل تـولـد :
سـن :
سـال
دیـن و مـذهب :
شرح شهادت
وصیت نامه

بسم الله الرحمن الرحیم

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي يُؤْمِنُ الْخَائِفِينَ وَ يُنَجِّي الصَّالِحِينَ وَ يَرْفَعُ الْمُسْتَضْعَفِينَ وَ يَضَعُ الْمُسْتَكْبِرِينَ وَ يُهْلِكُ مُلُوكا وَ يَسْتَخْلِفُ آخَرِينَ

یعنی : سپاس خداوندی را باد که دلهای خائف از خود را آرامش می بخشد و بندگان شایسته را رهایی عطا می کند، محرومان را والایی می دهد، بزرگی فروشان را به پستی می نشاند و شاهان را می کشد و به جایشان دیگرانی جز آنها قرار می دهد.

سلام و درود به رهبر کبیر انقلاب امام خمینی و سلام و درود به ملت شهید پرور ایران و سلام و درود بر ملت مستضعف جهان و سلام و درود به شهدایی که از اول انقلاب و پانزده خرداد ماه سال 42 و هفت تیر و تا الان و سلام و درود بر پدر و مادر مهربانم که همچون فرزندی را به جامعه تحویل دادند و سلام و درود به امام جمعه نوق که من را به این راه صراط مستقیم فرستاد و ما جوان های نوق را هدایت کرد که انشاءالله خدا او را حفظ کند و هر چند کلمه می گویم، معبودم الله، مکتبم اسلام، کتابم قرآن، حزبم حزب الله، رهبرم روح الله خداوند را سپاس می گویم که مرا در این برهه از زمان به دنیا آورد و به من توانایی داد تا در صف جندالله قرار گیرم. خمینی را درود می فرستم، او را از صمیم قلب دوست می دارم زیرا مرا آنچنان رهبری نمود تا به محبوبم الله رسیدم، آن گلوله را دوست می دارم که قلبم را سوراخ سوراخ می کند و آن خمپاره و ترکش را دوست می دارم که پیکرم را پاره پاره می کند چرا که مرا از این خاکدان پست رهائی می بخشد و به لقاءالله پیوند می دهد.

اکنون یوم الله دیگری است، حماسه عاشورا تکرار شده است، حسین زمان ما، خمینی، ندای هل من ناصر ینصرنی سر داده است. اینکه ما میگوییم حسین جان  اگر در آن فضای داغ و خونین جز عده ای معدود کسی تو را یاری نکرد و ندای تو را لبیک نگفت، ما پیروانت در فضای گرم و خونین ایران زمین دست مردانگی مشت کرده و به ندای غریبت لبیک می گوییم حسین جان. و ای مکتبم اسلام لبیک ای خمینی رهبر و پیشوایم لبیک. و این است طریق عاشقان حقیقی. خداوندا تو شاهدی از آن لحظه ای که از خانه مان خارج شدم فقط بخاطر تو و برای رضای تو آمدم، پدر و مادرم، خانواده ام و دوستانم را ترک گفتم، زیرا عشق من به تو مهمتر از دوستی آنان بود. خداوندا مرا لحظه ای به خودم وامگذار که به تو سخت محتاجم. برادرهای عزیزم دوستان خوبم من راهی را رفتم که حسین (ع) رفت جان دادم که تا جانان بماند و از شماها می خواهم که راهم را ادامه دهید و نگذارید که تفنگم بر زمین بماند و بعد سعی کنید خود را تزکیه کنید و بعد علم بیاموزید زیرا که تزکیه بر علم مقدم است و پیام من به ملت شهید پرور ایران به خصوص منطقه نوق این است که دست از امامتان بر ندارید و همچنین از امام جمعه نوق، از آنها پاسداری کنید و موقعی که نماز می خوانید حتماً امام را دعا کنید و رزمندگان را دعا کنید و سنگرها را به قول امام که می گوید مسجد سنگر است سنگرها را خالی نکنید آنها را حتماً پر کنید، اگر این سنگرها را خالی بگذارید انگار امام را تنها گذاشته اید، انقلاب را تنها گذاشته اید. من دیگر عرضی ندارم جز سلامتی شماها. والسلام

و چندتذکر به پدر و مادر و خانواده:

پدرو مادر و همسرم، به فرزندم بگویید راه مرا ادامه دهد اگر زنده ماند و بعدها بزرگ شد و بعد از مالیه ای که از دنیا دارم یک خانه و یک ماشین است که پول ماشین هم پدر تو داده ای، ماشین باشد مال خودتان و خانه ای هم که دارم سه دانگ خانه مال همسرم است به او بدهید اگر خواست، من چیز دیگری ندارمکه بگویم و در ضمن پول سپاه را یک چهارم بدهید به جبهه و بقیه را هم خرج کنید خودتان و از همان حقوقم شبهای ماه محرم دو شب عزاداری بگیرید، یعنی روضه بگویید بخوانند و باز هم از همان حقوقم فرزندم را به مدرسه بفرستید، به خصوص کلاسهای قرائت قرآن.

بیوگرافی

زندگینامه شهید معظم :علی کفیلی

ششم فروردین 1338در روستای فردوسیه نوق از توابع شهرستان رفسنجان  به دنیا آمد پدرش  محمد کشاورزبود و مادرش  نرگس نام داشت تا پایان مقطع  ابتدایی درس خواند پاسدار بود شانزدهم مرداد 1362در مهران  بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید مزار وی در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

جـزئیات شـهادت

تـاریخ شـهادت :
1362/05/16
کـشور شـهادت :
مـحل شـهادت :
مهران
عـملیـات :
والفجر3
نـحوه شـهادت :

اطـلاعات مـزار

مـحل مـزار :
وضـعیت پـیکر :
موقـعیت مـزار در گـلزار شـهدا
قـطعـه :
ردیـف :
شـماره :

تصویرمـزار

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *