بسم الله الرحمن الرحیم
یا ایها الذین امنوا من یرتد منکم عن دینه فسؤف یأتی الله بقوم یحبهم و یحبونه اذله علی المؤمنین اعزه علی الکافرین یجاهدون فی سبیل الله و لا یخافون لومه لائکم ذالک فضل الله یؤتیه من یشاؤالله واسع علیکم
مائده آیه 54
ای گروهی که ایمان آورده اید هر که از شما از دین خود مرتد شود بزودی خدا قومی که بسیار دوست دارد و آنها نیز خدا را دوست دارند و نسبت به مؤمنان سرافکنده و فروتن و به کافرها سرافراز مقتدرند (مانند علی (ع) و شیعیانش) بنصرت اسلام بر می انگیزد که در راه خدا جهاد کنند و در راه دین از نکوهش و ملامت احدی باک ندارند . این است فضل خدا هر که را عطا کند و خدا را رحمت وسیع نامنتهاست.
بنام خداوند بخشنده مهربان
بنام خدایی که حی لایموت است ، بنام خدایی که ابدی و ازلی است ، بنام خدایی که فریاد رس فریاد خواهان است، بنام آن خدایی که یحیی و یمیت و یمیت و یحیی ، زنده می کند و می میراند و می میراند و زنده می کند.
پروردگارا درود بی پایانت بر پیامبر و آل او که وحی تو از لبهای مبارکش بر عرصه ارض و سماء طنین افکند سلام بر آخرین فرزندش که منجی انسانها و ملتهای مظلوم و محروم است.
سلام بر نایب مهدی (عج) ، فرزند پاک زهرا (س) خمینی کبیر – سلام به روان مطهر و پاک شهیدان که با خون خویش خضاب کردند و زندگی دنیا را بر خود همانطور که معصوم فرموده:الدنیا سخن المؤمن و جنه الکافر: دنیا زندان مؤمن و بهشت کافران است . زندان قرار دادند و خود را از مؤمنان محسوب نمودند و با ریخته شدن خونشان صحنه های طبیعت را دگرگون کردند و پرچم لا اله الا الله را به میمنت برفراز قله های بلند جهان برافراشتند و لرزه بر اندام خائنین و غاصبین انسان دزد انداختند. درود خدا بر شما باد . سلام گرم ما به ساحت مقدس مادران این شهدا که چنین فرزندانی در دامن پرمهر و محبتشان پرورش دادند که به دنیا فهماندند که ما در تربیت فرزندانمان از فاطمه پیروی می کنیم. سلام بر پدران این عزیزان که به همه ابرجنایتها فهماندند که اگر حسین در بین ما نیست ولی یاد او و راه او و هدف او در بین ما زنده است و همانطورکه حسین لباس رزم به تن علی اکبر و عباسش کرد ، ماهم لباس رزم بر تن فرزندانمان می کنیم تا تداوم راه حسین را در همه ابعاد بدهیم. بالاخره سلام بر خواهران و همسران و فرزندان این شهدا که پیرو زینب و سلام بر برادرانشان که ادامه دهنده راهشانند.
اما بعد : در این لحظه لطف خدا مرا فراگرفته و شامل حالم گردیده که قلم در دست بگیرم و چند جمله ای تحت عنوان وصیت تحریر کنم:
عزیزان اگر شخصی بخواهد چند روزی به مسافرت برود معمولا با نزدیکان خویش سفارشاتی دارد ، گرچه این سفارشات مربوط به امور دنیوی است ولی اگر برای هفته ها و ماهها و بلکه چند سالی بخواهد به مسافرت یا مأموریتی برود ، همین سفارشات کمی مهمتر و با اضافاتی بسیط میدهند و علاوه بر این که این سفارشات را به اقوام و اعضای خانواده خویش می گوید به دوستان هم شاید بگوید که نکند خدای نکرده خانواده اش در زحمت بیفتد. و همچنین اگر ما بالاتر رویم به مسافرتی بر می خوریم که ابدی است. اگر قبلا شخصی مسافر فقط با اعضای خانواده اش خداحافظی می کرد وصیت خویش را به آشنایان می گفت ولی در این مسافرت خداحافظی اش از تمام آنچه که در دنیا است می باشد و یک سری وصیت هایی نیز دارد که باید به اجتماع بگوید. بخدا این مسئله امروزه در جبهه های ما بوضوح دیده می شود و چون این عزیزان مسافران ابدی هستند و باید از همه ملت و اجتماع خداحافظی کنند و وصایای خویش را به همه ملت بگویند و آن رازهایی که مدتها پنهان داشتند چون این لحظه ، لحظه آخر است از دل بیرون بریزند.
عزیزان راه خداوند زحمت دارد و باید انسان در این راه سختیها و مصائب ؟؟؟ متحمل شود و الا سعادت آخرت را کسب نمی کند. آن رفاه طلبی که فکرش از محدوده شکمش بالاتر نمی رود ، باید در آخرت هم از شکمش کمک بگیرد ولی کجا این همان شکمی است که تو بخاطرش عمرت را تباه کردی تا برای مدت کوتاهی زنده نگه اش داشتی، چگونه می تواند تو را معین باشد. آن بدبختی که غل و زنجیر از گردن تا ناخن پایش را فرا گرفته و نمی تواند اطراف را بنگرد کجا می تواند عروج کند و به حق برسد، خدایا چه مصیبتی بالاتر از اینکه انسان عمرش در راه شکمش و دنیا تباه کند. ولی سعادت از آن ، آن کسی است که زنجیرهای اطرافش را دریده و آزاد شده و آزادانه می اندیشد و در تکاپوی معبودی است که بتواند پس از مرگش معینش باشد . هرچند در این راه مصائب زیادی متحمل شود . این انسان به آخرت اعتقاد دارد. بخدا اعتقاد دارد ، به کلام معصوم اعتقاد دارد و به این حدیث که الدنیا سجن المؤمن و جنه الکافر ، معتقد است . می داند که معصوم ؟؟؟ دروغ نمی گوید که دنیا زندان مؤمن و بهشت کافران است وقتی به این مسائل اعتقاد داشته باشد، رنجهای دنیا برایش آسان است و می خواهد دنیا را به سختی بگذراند تا آسایش اخروی را کسب کند. برای همین است که در دعایش می گوید: اللهم انی اسئلک الیسیر بعدالعمر: خدایا ازتو می خواهم آسایش را پس از سختی. منظورش این نیست که اگر من امروز تا غروب آفتاب زحمت کشیدم ، شب شام مفصلی داشته باشم یا رختخوابم پر قو باشد. خیر منظورش آسایش اخروی است . پس از سختی دنیا. خدایا ما را هم جزء اینگونه بندگانت قرار بده.
سخنی دارم با این ظالمان و با این دنیا دلان همانطور که در آیه اول وصیت نامه ام هست خدا فرموده است: ای گروهی که ایمان آورده اید هر که از شما از این خدا مرتد شود، بزودی خدا قومی که بسیار دوست دارد و آنها نیز خدا را دوست دارند به نصرت اسلام بر می انگیزد:
ای کسانی که به خیال پوچ خودتان ایمان آورده اید و مسلمان شناسنامه ای هستید ، ای کشورهایی که خودتان را جزء کشورهای اسلامی می پندارید، اگر دین ، اگر اسلام دارید پس رابطه با امریکا که کافر است ، پس رابطه با اسرائیل که غاصب است، پس زیر بار شوروی و نیز کشورهای کفر نشین رفتن از بهر چیست. مگر نه اینکه شما کتاب خویش را قرآن می پندارید. ننگتان باد که زیر اینگونه ستمها می روید. شما همانهایی هستید که آسایش دنیا را ترجیح دادید و از دین خدا خارج شدید، شما ظالمید. و لا یحسبن الله غافلا عما یعمل الظالمون انما یؤجزهم لیوم تشخیص فیه الابصار : و مپیندارید البته خدا را غافل از اعمالشان ، ستمکاران بلکه پس اندازشان برای روزی که در آن بازمانند از گردش دیدگان. و بدانید که دین خدا همانطور که خدا وعده داده است ، تنها نمی ماند و بدانید که آن قومی که خدا وعده داده است ، امروز از کشور ایران برای یاری اسلام بلند شده که اینچنین سختیها را متحمل می شود. و تا آن اندازه حب به الله دارد که جوانان عزیزش را فدای اسلام و دین مبین و راه خدا می نماید و روز بروز بحمدالله روحیه اش بالاتر است.
و اما ای امت شهید پرور ای عزیزان قدر این نعمت ها را بدانید ، همانطور که گفتم الان آن حب بخدا و حب به پایداری اسلام از کشور ایران طالع شده ، مسئولیتها سنگین شده ، بیائید از افکاری که حب دنیا را در دل ما می اندازد خود را بیرون بکشیم و کمی فراتر بنگریم و بینش خویش را از محاصره هواهای نفسانی بدر بیاوریم.
وسائل را عمیق بنگریم و تحلیلهای نابجا ننمائیم حال آن زمان فرا رسیده که ما هم بسوی معبود اوج بگیریم ، چرا از این همه نعمتی که خدا بما داده قدردانی نمی کنیم، چرا خدای را بپاس الطافی که بما کرده شاکر و سپاسگذار نباشیم . آیا این نعمت که رهبری بیدار دل ، آگاه و آتشین کلام و با معرفت به الله از گوشه حوزه علمیه دانشگاه الهی بلند شود و جهانی را به انقلاب وا بدارد و پشت ظالمان جهان را به لرزه در آورده و ظلم را ؟؟؟ روانه کردن از الطاف الهیه نیست . الحمدالله رب العالمین.
آیا این جنگی که توسط کفر بر ما تحمیل شد، غیر از الطاف الهیه توانسته است ما را تا این مقدار روبروی دشمن ثابت قدم بدارد. خداوند متعال آنقدر خوب در دل دشمن انداخته است که در بین خطوط خودشان با ماشینها همچون رحمار کار می کنند تا اینکه سدی از مین و کانال و سیم خاردار در برابر سپاه ما بوجود آورند که دست ما به آنها نرسد ولی با اینهمه حیله و نیرنگ باز می بینم سپاه اسلام با آرامی همه این حمله ها را خنثی می کند و مثل شیر به قلب دشمن می تازد این از الطاف الهی است . این از لطف پروردگار است . این از محبتهایی است که خدا بما دارد و … اگر کسی قلم تحریر و زبان تقریر داشته باشد، سالها سخنرانی و کتابخانه کذب لازم دارد تا بتواند گوشه ای از الطاف خدای را وصف کند. پس چرا ما بخود نیائیم و خود رااصلاح نکنیم. من در آخر عاجزانه از امت شهید پرور می خواهم که اولا امر ولایت که همان امر خدا هست، اطاعت کنید تا نفی خدای و رسولش نشود ، عاجزانه می خواهم که با قلبهای پاک و با خضوع و خشوع امام عزیز را و رزمندگان اسلام را دعا کنید تا بتوانیم با پیروزی خویش اسلام را بسط و گسترش بدهیم. ؟؟؟ دعا برایش کوتاهی نکنید و بعد از همگی التماس دعا دارم و امیدوارم که مرا ببخشید . می دانم که از من صدمه ها دیدید. میدانیم که من هیچ گاه نتوانسته فرزندی برایتان باشم که زحمتهای شما را جبران کنم و به آن درجه هنوز نرسیده و نمی توانم برسم که از شما قدردانی کنم. خداوند را قسم می دهم که اجر و مزد شما را از فضل خویش عنایت بفرماید . از شما می خواهم که اگر جنازه ام به دستتان رسید و دفنم کردید هر موقع که رسیدید بر سر مزارم فاتحه ای طلب کنید و از خدا بخواهید که لغزشهایم را بیامرزد . پدرم و مادرم از شما معذرت می خواهم ، امید عفو دارم. خواهران و برادران عزیزم اگر رنجی و زحمتی از طرف من متحمل شدید به بزرگواری ببخشید . چرا که خود می دانم ، آبروئی نزد خدا ندارم از همه دوستان التماس دعا دارم و از همه آشنایان اقوام خویش التماس دعا و طلب عفو و بخشش می نمایم و از هر کس که خواست برایم گریه کند ، می خواهم که از یاد علی اکبر حسین و یارانش نروند از یاد رزمندگانی که در جبهه شهید شدند و جنازه شان هنوز بدست پدر و مادرشان نرسیده ، نروند . اگر کسی حقی بر گردن من دارد که مربوط به دنیا و امور مالی دنیا می شود از خانواده ام مطالبه نماید و اگر کسی حقی بر گردن من دارد که از ستمهای من باشد، مرا ببخشد و همچنین می خواهم که اگر از این دنیا رفتم ب
بسمه تعالی
شهید علی کمال الدینی در سال 1343 در شهر بم محله غربخانه در خانواده مذهبی بدنیا آمد. دوران کودکی را در همان محله سپری نموده و در سال 1349 در مدرسه کوروش (سابق) نجات الهی مشغول به تحصیل گردید . دوران ابتدایی را در همان مدرسه سپری نموده و در سال 1355 در مدرسه راهنمایی دادفر مشغول به تحصیل گردید. شهید از همان اوایل کودکی علاقه زیادی به مسائل مذهبی داشت و با شروع انقلاب نامبرده فعالیت زیادی در راهپیمایی و توزیع ؟؟؟ اسلامی در بین هنرجویان هنرستان داشت و نامبرده با ایجاد کتابخانه مسجد ابوالفضل غربخانه و ایجاد پایگاه مقاومت محله اقدام نموده و جوانان زیادی را جذب این پایگاه نمود که با شروع جنگ تحمیلی نامبرده در سال 60 عازم جبهه گردید که در عملیات والفجر مقدماتی از ناحیه پا ترکش خورده و مجروح گردید و در بیمارستان اراک بستری گردید که پس از مرخص شدن از بیمارستان پس از گذشت چند روزی با توجه به نیاز جبهه ها به نیرو و از طرفی نامبرده عضو کادر تخریب لشکر بوده و به نامبرده نیاز بود به جبهه عزیمت نموده و در عملیات والفجر 3 پس از باز نمودن راه برای نیروها در برگشت مورد اصابت مین قرار گرفت ، پای آن قطع گردیده که با حمله؟؟؟ بعثی نتوانست برگردد و در همانجا طبق اطلاعاتی که همرزمان نامبرده داده اند، نامبرده به شهادت رسیده است که بعد از گذشت چند سال جنازه نامبرده را پیدا کرده و به بم آورده و در بهشت زهرای این شهر به خاک سپردند.
جـزئیات شـهادت
اطـلاعات مـزار
تصویرمـزار
بدون دیدگاه