بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
بنام الله که تمامی هستی جهان از اوست و روشنگر تمام دلهاست و با سلام بر حضرت مهدی (ج) که ظهور خود جهان را پر از عدل و داد می کند. درود بر خانواده های شهدا و امت شهید پرور که با صبر و حضور دائمی در صحنه مشت محکمی بر دهان یاوه گویان می زنند. ای کسانی که این وصیتنامه را می خوانید ، بدانید که شهادت مرگ نیست، رسالت است. سلاح نیست پیام است. رفتن نیست جاودانه است. جان دادن نیست بلکه جان یافتن است به اجبار نیست به اختیار رفتن است. مردن نیست تولد است . سکوت نیست فریاد است و تنفر نیست عشق است. خداوند بزرگ به ما بشارت داده که اگر به راه من آمدی می کشمت و پیش خود می آورم و شهید آیت الله بهشتی می فرماید: خداوند بهشت را به بهاء دهند نه به بهانه و این است که ما می خواهیم بهشت را بهای خونمان بخریم و خداوند می فرماید: که تو خونت را در راه من بده و من در عوض بهشت را به تو می دهم . وصیت من به مادر عزیزم این است که صبر داشته باشی. می دانم که خیلی مشکل است می دانم که برای من سختی ها و زحمت بسیار کشیدی تا توانسته ای مرا بزرگ کنی و مراقبم بودی تا بیمار نشوم اما این سختی هایی که کشیدی بدون بهره نبود به نظر من شما باید افتخار کنید که چنین فرزندی تحویل جامعه داده اید. از تو خیلی تشکر می کنم که مثل سایه دنبال من بودی تا مبادا به راههای بد کشیده شوم از تو ممنونم و امیدوارم که صبر فراوان داشته باشید و با صبر و مقاومت خود مشت محکمی بر دهان منافقین شرق و غرب بکوبی. مادرجان حالا که از کنارت می روم می دانم که خیلی ناراحت می شوی. امیدوارم که مرا حلال کنی. میدانم تو نمی توانی گریه نکنی و نمی گویم که گریه مکن ولی در خفا گریه کن نه در مقابل دیگران. سعی کن قرص محکم مثل کوه استوار باشی. امیدوارم که شیرت را به من حلال کنی و از تو می خواهم که به اسلام و جمهوری اسلامی وفادار باشی و از امام عزیز پشتیبانی کنی و به ولایت فقیه وفادار باشی که همان ولایت رسول اکرم (ص) و ائمه اطهار علیه السلام است و وصیت من به پدر گرامی ام ای پدر عزیزم: همان حرفهایی که به مادرم زدم در مورد شما هم صدق می کند و از شما می خواهم که مرا حلال کنی زیرا برای بزرگ کردنم خیلی زحمت کشیدی . امیدوارم از اینکه از کنارت می روم ناراحت نشوی و با هر بسیجی که نگاه می کنید فکر کن که من هستم. پدر گرامی ام نمی گویم گریه مکن ولی طوری گریه کن که بگویند پدر شهید گریه می کند. پدرجان شما با صبر خود نشان بده که واقعا پدر یک شهید هستی و از شما می خواهم که اگر توانستید پنجشنبه ها به بهشت زهرا بیایید اما اول به مزار شهیدان بخصوص مزار شهیدهای گمنام بروید. بعد بر سر مزار من بیایید.
و وصیت من به برادرانم: برادران عزیزم امیدوارم که از رفتن من ناراحت نشوید و بدانید جایی که رفتم و خطی که انتخاب کردم درست و برای خدا بوده است و از شما می خواهم که راه مرا ادامه دهید و نگذارید اسلحه من روی زمین بماند. مرا حلال کنید و به پدر و مادر احترام بگذارید.
وصیت من به خواهرانم عزیزم: اینکه حجابت را حفظ کنی که با حجاب خود مشت محکمی بر دهان منافقین کوردل و شرق غرب و غیره بکوبی. پدر و مادر عزیزم آفرین بر شما که امانتتان را سالم باز پس می دهید و سعی کنید در برابر تمام مشکلات صبور باشید. خداوندا چون گنهکار و معصیت کار بودم و اخلاق اسلامی نداشتم به جلال و عظمت قسم میدهم از تقصیرات بنده درگذرید. خدایا بار الها اگر من لیاقت شهادت داشتم آنچنان شهیدم بنما که روز قیامت در برابر آقا امام حسین علیه اسلام و حضرت ابوالفضل علیه السلام شرمسار نباشم تا زمانی جان در بدن داشتم از شرف و ناموس کشور دفاع کنم. ولی شما سعی کنید با اخلاق اسلامی و حجاب قرآن و نماز الگویی برای جامعه باشید و هیچوقت و در حال نماز را فراموش نکنید. بخصوص نماز اول وقت. وصیت به برادران بسیجی و دوستان: مبادا در بستر ذلت بمیرید که امام حسین علیه اسلام در میدان نبرد به شهادت رسید و نگذارید منافقان در درونتان رخنه کنند و با تمام قدرت با آنان مبارزه کنید و راه شهیدان را ادامه دهید و برادران بعد از من بخانه ما بروید و نگذارید پدرم جای مرا خالی حس کند از شما می خواهم در موقع نگهبانی ذکر دعا فراموشتان نشود. والسلام مورخ 1364/5/14 غلامرضا افشاری پور فرزند محمد
نهم خرداد 1346، در شهرستان بم متولد شد. پدرش محمد، شاغل شهرداري بود ومادرش زهرا نامداشت. تا پايان مقطع راهنمايي تحصيل كرد، به عنوان پاسدار وظيفه در جبهه حضور يافت. سيام بهمن 1364، در فاو بر اثر اصابت تركش خمپاره به قلب، شهيد شد. مزار وي در زادگاهش واقع است.
جـزئیات شـهادت
اطـلاعات مـزار
تصویرمـزار
بدون دیدگاه