بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین انه خیر ناصر و معین
اللَّهُمَّ وَفِّقْنِي لِمَا تُحِبُّ وَتَرْضَى
الحَمْدُ للهِ الأول قَبْلَ الاِنْشاءِ وَالاِحْياءِ وَالآخرِ بَعْدَ فَناءِ الأَشْياءِ، العَلِيمِ الَّذِي لا يَنْسى مَنْ ذَكَرَهُ وَلا يَنْقُصُ مَنْ شَكَرَهُ وَلا يَخِيبُ مَنْ دَعاهُ وَلا يَقْطَعُ رَجاءَ مَنْ رَجاهُ
حمد از آن خدایی است که آغاز هستی است پیش از پیدایش و زنده کردن و آخرین است پس از فنا همه چیز آن خدای دانایی که از یاد نبرد کسی را که یادش کند و نکاهد از نعمتش آن کسی را که شکرش را بجای آورد و ناکام نکند کسی را که او را بخواند و قطع نکند امید آن کسی را که به او امید بسته است.
پروردگارا شهادت می دهم به اینکه تو خالق همه موجوداتی و لا اله الا انت و لا شریک له و همچنین شهادت می دهم به اینکه حضرت محمد(ص) خاتم الانبیا و فرستاده اوست و جانشین وی حضرت علی بن ابیطالب(ع) و یازده فرزند پاک او ائمه برحق اسلامند و من اعتقاد به همه آنها دارم و از تو خواستارم که شفاعت آنها را در روز قیامت نصیبم گرداند. معبودا شکرگزارم تو را بجهت اینکه نعمت هایت را در این جهان بر من ارزانی داشتی نعمت هایی که قابل شمارش نیست از جمله آنها نعمت محبت ائمه علیهم السلام. نعمت توفیق تحصیل علوم دینی، نعمت نفس کشیدن در مملکت اسلامی خصوصا مملکتی که رهبری چون امام امت دارد و بالاخره توفیق شرکت در جبهه های و جهاد فی سبیل الله.
خدایا […] که در مقابل این همه لطف تو آنطور که می بایست انجام وظیفه نکردم و علاوه بر آن معصیت تو را کردم و اسراف بر نفس خویش اما باز هم امید به لطف تو دارم زیرا تو در قرآن به پیامبرت فرمودی به بندگان گنهکار من بگو :
“قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ”
خدایا تو در قرآن امر کردی به بندگانت که : “وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلَّه” با کافران بجنگید تا فتنه ای از روی زمین برداشته شود و تنها دین خدا بر جهان حکومت کند. من برای عمل کردن به این آیه شریفه و همچنین به امر ولی فقیه و مرجع تقلیدم به جبهه آمدم تا اینکه ادامه دهنده راه انبیا و شهدا باشم و خالصانه از تو خواستارم که مرگ مرا شهادت در راه خودت قرار دهی و تنها امیدم این است که مرا به مرگ طبیعی از دنیا نبری زیرا راهنمای من آن آقایی است که می فرماید به خدا اگر هزار ضربه شمشیر بر بدنم وارد شود بهتر از اینست که در بستر مرگ طبیعی بدون طاعت تو بمیرم.
يكم فروردين 1344،در روستاي هجين از توابع شهرستان بردسير به دنيا آمد. پدرش امان الله، خواربار فروش بود و مادرش فاطمه نام داشت. در حوزه علميه درس خواند، به عنوان بسيجي در جبهه حضوريافت. بيستم دي 1365، در شلمچه بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسيد. پيكر وي مدتها در منطقه برجا ماند و پس از تفحص سال 1368، در گلزار شهداي شهرستان زادگاهش به خاك سپرده شد.
جـزئیات شـهادت
اطـلاعات مـزار
تصویرمـزار
بدون دیدگاه