غلامرضا، هجدهم آبانماه سال 1337 در شهر كرمان چشم به جهان گشود. پدرش علی و مادرش سلطان نام داشت. او تا پایان مقطع كارشناسی در رشته ریاضی تحصیل كرد. غلامرضا سال 1359، ازدواج کرد و صاحب سه پسر شد.
كارمند آموزشوپرورش بود، همزمان مدیر مسئول نشریه محلی معراج را هم بر عهده گرفت. غلامرضا بر اساس احساس تکلیف و تعهدی که نسبت به انقلاب اسلامی داشت، به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت.
احمد فتحی از آخرین روز حضور در کنار غلامرضا چنین میگوید:
روز سهشنبه نوزدهم اسفندماه سال 1365 در منطقه فاو بودیم. هر وقت که از او میخواستیم به عنوان امام جماعت بایستد تا ما به او اقتدا کنیم، قبول نمیکرد. ولی آن روز تا گفتیم قبول کرد و افراد سنگر همگی نماز صبح را به امامت ایشان خواندند. روز آرامی بود. خبری از حملهی دشمن نبود. غلامرضا گفت حالا که منطقه آرام است بیایید سنگر را بازسازی کنیم. به من گفت من استادکار میشوم و شما هم کارگرِ من، تا سنگر را بازسازی کنیم.
همانطور که آجرها را روی هم می گذاشت به حالت دو زانو نزدیک دیوار نشسته بود، ناگهان صدای مهیبی بلند شد، خمپارهای نزدیک سنگر ما برخورد و ترکش خمپاره به پشت سر غلامرضا برخورد کرد و مقداری از جمجمه و ران ایشان را مورد اصابت قرار داد. غلامرضا همانطور که نشسته بود، آرام به کنار سنگر تکیه داد. من فکر کردم زخمی شده، وقتی نزدیک او رسیدم، دیدم که خیلی آرام به شهادت رسیده است.
جـزئیات شـهادت
اطـلاعات مـزار
تصویرمـزار
بدون دیدگاه