فرامرز دادبین

نــام :
فرامرز
نـام خـانوادگـی :
دادبین
نـام پـدر :
قاسم
تـاریخ تـولـد :
1330/06/09
مـحل تـولـد :
سـن :
سـال
دیـن و مـذهب :
شرح شهادت
وصیت نامه

بسمه تعالی
مورخه بیست و چهارم آذرماه 1357 حدود ساعت 10 صبح در محوطه مسجد امام اجتماع عظیمی از مردم کرمان به بهانه هفتمین روز شهادت شهید توکلی برپا شده بود که مهندس دادبین هم در بین مردم و با شور و جنب و جوش بیشتری حضور داشت بمن گفت امروز به مزدوران رژیم فرمان تیراندازی داده شده و من به امید خدا عصری هم در مراسم تظاهرات شرکت می کنم اما احساس خطر می کنم و وصیت نامه نوشته ام گفتم چه نوشته ای گفت پسرانم علی و ابوالفضل را قرآنی تربیت شوند. این وصیت نامه که در جیب عبایش بود همراه با سایر مدارک موقع شهادت مفقود شده اما مطلب مهم اینکه پسرانم علی و ابوالفضل قرآنی تربیت شوند.
این مطلب به عنوان وصیت شهید به برادر ناقابل خود منصور دادبین فرمودند و به بنیاد شهید تقدیم گردید. منصور دادبین برادر شهید

بیوگرافی

نهم شهريور 1330، در شهرستان كرمان به دنيا آمد. پدرش قاسم و مادرش فاطمه نام ‌داشت. تاپايان ‌مقطع ‌كارشناسي درس ‌خواند. سال 1354، ازدواج كرد و صاحب ‌دو پسر شد. مهندس‌ و درجه‌دار ژاندارمري بود. بيست‌‌و‌پنجم‌ آذر 1357، در مسجد امام ‌زادگاهش براثر تيراندازي توسط عمال رژيم پهلوي به شهادت رسيد. مزار وي در گلزار شهداي همان شهرستان واقع است.
مهندس شهید دادبین چهارمين فرزند،وسومين پسرخانواده بود.هوش ودرايت و مهرباني، او را در كودكي زبانزد فاميل كرد.ازدوران نوجواني به مكانيكي علاقه مند بود و ازاين طريق مخارج تحصيل  خود را تامين مي كرد. پس از گرفتن ديپلم در زادگاه خود،وارد دانشكده ي علم وصنعت تهران شد ودر رشته ي مكانيك به تحصيل پرداخت. فعاليت هاي سياسي خود را بر ضد رﮊيم  از همين زمان آغاز كرد. دردانشگاه به پخش اعلاميه ها و متن سخنراني هاي امام پرداخت و در تحريك و آگاه سازي قشردانشجو عليه رﮊيم نقش قابل توجهي را  ايفا كرد. از طرف ديگر با رساندن اين اعلاميه ها و سخنراني ها و اطلاعات مربوط به تظاهرات هاي مردمي  تهران، در روشن سازي افكار مردم كرمان وهمچنين هدايت حركت هاي مردمي در اين استان نقش غير قابل انكاري داشت. پس از فارغ التحصيلي از دانشگاه ، به فعاليت هاي سياسي خود در كرمان ادامه داد و در تظاهرات ها شركت فعالانه داشت.
در سال 1357و در اوج درگيري هاي مردمي با رﮊيم پهلوي ، جلسه ي سخنراني در مسجد جامع كرمان ترتيب داده شد. رﮊيم كه از عواقب چنين سخنراني هايي به خوبي مطلع بود، با نيروهايي كه از قبل بر پشت بام و اطراف مسجد مستقر كرده بود، به مردم حمله كرد. درگيري بين مردم و نيروهاي رﮊيم به وجود آمد ، با شدت  گرفتن درگيري مردم وارد شبستان هاي مسجد شدند.  رﮊيم كه از قبل برنامه ريزي كرده بود، با گاز اشك آور مردم را وادار به خروج از مسجد كرد.
مردم از در ﭘشتي مسجد كه در واقع تنها راه فرار بود،خارج شدند؛ اما در آنجا نيز با كتك هاي نيروهاي رﮊيم مواجه شدند. ساواك از دو طرف با چوب و چماغ به جان مردم افتاد و از طرفي اقدام به خارج كردن چادرهاي زنان داخل مسجد كرد. مردمي كه با تحمل ضربه هاي فراوان از مسجد خارج شده بودند دو مرتبه همان كتك ها را تحمل كردند تا به نجات خواهران، مادران و همسران خود بشتابند . روز سختي بود. مسجد جامع كرمان شاهد زخمي شدن ده ها نفر از مردمي بود كه مي خواستند فرياد اعتراض آميز خود را به گوش دولت برسانند.
د اين اقدام رﮊيم نيز نتوانست مانع مردم شود. درست يك ماه بعد از اين ماجرا در روز  24 آذر مردم به بهانه ي مراسم هفتمين روز شهادت يكي از شهدا در مسجد جامع جمع شدند. همه مي دانستند كه اين گونه مراسم ها زمينه اي براي تظاهرات ها و حركت هاي بزرگتر است . رﮊيم كه مثل هميشه خطر را احساس كرده بود با گاز اشك آور به استقبال مردم رفت. درگيري بين مردم و نيروهاي رﮊيم شروع شد. اصرار براي داخل كردن مردم به شبستان ها ي مسجد بي فايده بود.مردم ديگر فريب نمي خوردند آنها يك بار اين كار را انجام داده بودند و نتيجه اش را ديده بودند. هركس با هر چه مي توانست به نيروهاي ساواك حمله مي كرد. در اين درگيري يكي از نيروهاي ساواك با كلت به يكي از مردم كه مشغول سنگ ﭘرتاب كردن بود حمله برد و او را زخمي كرد.مردم براي كمك به سمت او رفتند. مهندس ناصر دادبين كه از اعضا ثابت اين گونه تظاهرات ها و مراسم ها بود، فرد زخمي را سوار ماشين كرد تا به بيمارستان برساند. در همين حين تيري به سمت مهندس شليك شد و قلب او را مورد هدف قرار داد . يكي از دوستان اوكه ديگرتحملش را از دست داده بود،  فرياد اعتراض آميزي سر داد؛ اما ﭘاسخ او گلوله اي بود كه به سمتش شليك شد.در آن حادثه علاوه بر مهندس ناصر دادبين سه نفر ديگر به شهادت رسيدند. مراسم تشييع ﭘيكراين شهيدان خود تظاهرات ديگري را رقم زد و شور ديگري در مردم آفريد.
مهندس ناصر دادبين با شور انقلابي و تعهدي كه نسبت به انقلاب و اسلام احساس مي كرد ، وارد صحنه ي سياست شد.وي شيفته امام و ﭘيرو راستين ايشان بود؛به عبادت و ﭘيروي از خط ولايت تاكيد مي ورزيد و سعي در روشن سازي افكار جامعه داشت . وي با به راه انداختن مباحث مختلف سياسي و مذهبي در مساجد سهم قابل توجهي در روشن كردن افكار مردم نسبت به اوضاع جامعه ،امام وانقلاب ايفا كرد.او چه در منزل و چه در خارج از آن نقش معلم اخلاق را داشت. وي در 24 آذر سال 1357 در حالي دعوت حق را لبيك گفت كه تنها چند ماه از به ثمر رسيدن درخت انقلاب باقي مانده بود. بعدها فرزندان و خانواده ي او راهش را ادامه دادند. چنان كه در عمليات بيت المقدس فرزند برادر او در حالي كه 15 سال بيشتر نداشت، به عمويش ﭘيوست و راهش را جاودانه ساخت.

فرامرز، نهم شهریورماه سال 1330 در شهر كرمان به دنیا آمد. پدرش قاسم و مادرش فاطمه نام داشت. او از دوران نوجوانی به مکانیکی علاقه‌مند بود و از این طریق مخارج تحصیل خود را تامین می‌کرد. فرامرز پس از گرفتن دیپلم در زادگاه خود، وارد دانشکده‌ی علم‌وصنعت تهران شد و در رشته‌ی مهندسی مکانیک به ادامه تحصیل پرداخت.
او علاوه بر تحصیل، به فعالیت‌های مذهبی و انقلابی هم رو آورد و در رفت‌وآمد از تهران به کرمان، حامل پیام‌های انقلاب بود. فرامرز سال 1354 ازدواج کرد و خداوند دو فرزند پسر به او عطا نمود.
این مهندس جوان بعد از فارغ‌التحصیلی از دانشگاه، در شهر کرمان به روشن‌گری پیرامون رژیم پهلوی و اهداف نهضت امام خمینی مشغول شد.
در حادثه به آتش کشیدن مسجد جامع کرمان در 24 مهرماه سال 1357، چند نفر از شهروندان انقلابی کرمان به شهادت رسیدند. مراسم هفتم این شهدا در مسجد امام برگزار شد. این مراسم با حضور نیروهای رژیم شاهنشاهی به خشونت کشیده شد و تعدادی از جمله مهندس جوان انقلابی، فرامرز دادبین به شهادت رسیدند.

جـزئیات شـهادت

تـاریخ شـهادت :
1357/07/24
کـشور شـهادت :
مـحل شـهادت :
عـملیـات :
فاجعه خونین مسجد امام
نـحوه شـهادت :

اطـلاعات مـزار

مـحل مـزار :
وضـعیت پـیکر :
موقـعیت مـزار در گـلزار شـهدا
قـطعـه :
1
ردیـف :
6
شـماره :
59

تصویرمـزار

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *