فرهاد شجاعی اکبرآبادی

نــام :
فرهاد
نـام خـانوادگـی :
شجاعی اکبرآبادی
نـام پـدر :
اسدالله
تـاریخ تـولـد :
1341/06/01
مـحل تـولـد :
سـن :
سـال
دیـن و مـذهب :
شرح شهادت
وصیت نامه

بسم الله الرحمن الرحیم
وصیت نامه فرهاد شجاعی
هر چند چیزی برای گفتن ندارم ولی خوب چیزهایی که می گویم زیاد است:
اولین وصیتم این است که مادر عزیزم هر موقع که به سجده درگاه خدا می روی امام را دعا کن بعد تمام رزمندگان جبهه ها را و از تمام مردمی که مرا تا اندازه ای می شناسند از انها می خواهم در راه خود فکر کنند ببینند که به راهی می روند درست است یا نه. کورکورانه عمل نکنند. دوما …. . سوما به تمام بچه های  محله مان از پیر و جوان زن  مرد آنهاییکه هنوز نور ایمان به دلشان نتابیده و دنبال هواهای نفسانی خود هستند و شاید بر من هم که الان اینجا هستم می خندند ولی این را به شما بگویم که در اشتباهید یاد بیاورید زمان امام حسین(ع) را شما هم همان کوفیان هستید که امام حسین(ع) را تنها گذاشتید ولی بدانید شما با تنها گذاشتن امام زمان خود به منجلاب عمیقی می روید هر چند امام زمان ما احتیاج به همراهانی همچون شما ندارد.
وصیتم این است هرگاه مرا در خاک می گذارید مشتم را گره کنید تا از خدا بیخبران بدانند با مشت گره کرده به سوی دشمن رفتم دهانم را باز بگذارید تا بدانند که با غریو الله اکبر دشمنان را کوفتم و تا لحظه ای که نفس داشتم الله اکبر گفتم و چشمهایم را باز بگذارید تا این کوردلان از خدا بی خبر بدانند که با چشمی باز به این راه پا گذاشتم و افتخار می کنم به این درجه رفیع نائل شدم و از پدر و مادرم و تمام بستگانم در مرگ من لباس عزا نپوشید و نقل و شیرینی به مردم بدهید و افتخار کنید که شما هم پسری داشتید که در راه اسلام بدهید و مردم بدانند که بله نباید پسرانشان را در انبار قایم کنند حتی آنها را به سربازی که یک خدمت اجباری است نفرستند.

مرگ اگر مرگ است، گو نزد من آی / تا در آغوش بگیرم تنگ تنگ

سلام و درود بر امام امت این روح پرخروش و فریادگر زمان و سلام بر امت قهرمان و شهیدپرور ایران و با سلام به پدر و مادر گرامیم که با رنجها و مشقتهای زیاد مرا بزرگ کرده اند. ای ملت ایران بدانید راه خمینی راه حق است. راه خدا و انبیاست و شما در بوته آزمایش قرار گرفتید و باید کاری بکنید که از این بوته ازمایش سربلند بیرون بیایید و شما که هنوز در جنگ با هواهای نفسانی خود پیروز نشدید بدانید که هر لحظه می گذرد در منجلاب عمیق فرو می روید که بیرون آمدن از آن بسیار مشکل است. من خواسته هایم را در چند سطر خلاصه می کنم.
1-    پدر و مادرم می دانم که از اول عمرم تا وقتیکه از شما جدا شدم برای شما فرزندی مورد ایده آل نبودم ولی از شما طلب عفو و مغفرت می طلبم و امیدوارم که مرا بهل کنید و ای مادر تو هم شیرت را حلالم بنما.
2-    از تمام کسانی که مرا می شناسند طلب آمرزش می کنم.
3-    پدر و مادرم تا آنجا که نزد خدا آبرو دارید از خدا بخواهید که گناهان من را ببخشد و برایم تا انجا که قدرت و توانایی دارید برای 4 سالم نماز و روزه قضا بخرید.
و در آخر از خوانندگان این وصیت نامه می خواهم که دعا برای امام را از یاد نبرید. 5
 مرتبه خدایا خدایا تو را به جان مهدی تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار. الهی آمین. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته. 1361/4/21

بیوگرافی

یکم شهریورماه سال 1341 بود که اسدالله و سلمه در روستای باغین کرمان صاحب فرزند پسر شدند و نامش را فرهاد گذاشتند.
اسدالله خواروبار فروشی داشت و با رزق حلال فرزندش را بزرگ کرد و به مدرسه فرستاد. فرهاد دوران تحصیلی دبستان، راهنمایی و دبیرستان را تا اخذ دیپلم طی کرد و پس از آن با ثبت‌نام در بسیج و گذراندن آموزش‌های رزمی آماده‌ی حضور در جبهه‌های نبرد با دشمن متجاوز شد.
او پس از حضوری فعال در مناطق عملیاتی سرانجام بیست‌ویکم تیرماه سال 1361 در عملیات رمضان در منطقه کوشک، بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید.

جـزئیات شـهادت

تـاریخ شـهادت :
1361/04/21
کـشور شـهادت :
مـحل شـهادت :
کوشک
عـملیـات :
رمضان
نـحوه شـهادت :

اطـلاعات مـزار

مـحل مـزار :
گلزار شهدای کرمان
وضـعیت پـیکر :
موقـعیت مـزار در گـلزار شـهدا
قـطعـه :
1
ردیـف :
13
شـماره :
51

تصویرمـزار

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *