مجید ابراهیمی نژاد مشیزی

نــام :
مجید
نـام خـانوادگـی :
ابراهیمی نژاد مشیزی
نـام پـدر :
غلام عباس
تـاریخ تـولـد :
1343
مـحل تـولـد :
سـن :
سـال
دیـن و مـذهب :
شرح شهادت
وصیت نامه

بسم الله الرحمن الرحیم
“و قاتلوا فی سبیل الله و اعلموا ان الله سمیع علیم” جهاد کنید در راه خدا و بدانیدکه خدا به گفتار و کردار خلق شنوا و داناست .
“کجای دنیا دیده ایدکه چنین جوانانی عاشق جنگ باشند(امام خمینی)
با درود و سلام به خدمت رهبر بزرگ و انسانیت و عالم بشریت و درود مجدد به شهیدان گلگون کفن انقلاب اسلامی ایران که با خون خود ریشه های از قبل خشکیدۀ اسلام را آبیاری کردند و جان تازه ای  به اسلام عزیز و ملت ایران دادند و با درود بیکران[به] رزمندگان جبهه‌های حق علیه باطل این رهروان راستین و صدیق شهیدان و اسلام عزیز چندکلمه ای را […] به عنوان وصیت برروی کاغذ می‌آوریم.  خواهر و برادران عزیزم این لباس مقدس که به تن من می بینید لباس جانبازی  و شهادت است لباسی بس مقدس که امام بزرگوار با آن لحن و سخن […] خود می گوید: ای کاش من هم یک پاسدار بودم. گرچه امام بزرگوار باز می گوید: زن و مرد این مملکت همه باید پاسدار اسلام باشند .  مادر جان از خدا آرزوی  شهادت را می خواهیم و امیدوارم خداوند در این امر بزرگ مرا یاری کند وقتی که خبر شهادت من بگوش شما رسید نه تنها مادر از گریه و زاری خودداری کنید بلکه خوشحال باشید که چنین فرزندی در دامان خود پرورش دادید که توانست راه حسین(ع)  مظلوم و فرزند بزرگوار و برومندش بهشتی مظلوم [را]  برود که شاید بتواند با خون ناقابل و ناچیز خود خدمتی ناچیز به انقلاب اسلامی بکند. برادران مهربانم امیدوارم که همچون دیگر جوانان حزب الهی حضور فعال داشته
باشید  و حامی امام عزیز و اسلام جاودان باشید  و خواهران  عزیزم تو هم مثل زینب کربلا مثل بقیه رهروان زینب (س) عمل کنی همانطوری که تمامی خواهران حزب الهی در صحنه عمل می کنند راستی خانوادۀ محترم چنان مراسمی برای شهادت پسرتان بگیرید که دشمن انقلاب اسلامی خوشحال نشود. مادر مبادا گریه و زاری بکنی که دل دشمنان اسلام را خوشحال و روحیۀ بقیۀ مادران رزمنده در جبهه ها را ضعیف کنی امیدوارم که اینطور نباشد. پدر مهربانم مرا حلال کنید و از دیگران برایم حلالیت بطلبید و از خانواده محترم می خواهم به تمام مردم بگویند  من عزیزم  را در راه خدا هدیه کرده‌ام [و] حاضر نیستم دوباره او را پس بگیرم چون ما همه از خدا هستیم پس دوباره باید به او برگردیم . مؤمنان واقعی آن کسانند که به خدا و رسول خدا ایمان آوردند و بعد هیچگاه ترس بدل راه ندادند در راه خدا با مال و جانشان جهادکردند ایشان [به] حقیقت راستگو هستند. خداوند اکنون که تنها با تو سخن می گویم و تو را شکرگزارم  پس تو را شاهد می گیرم آن جانم میباشد و چیزی بهتر از آن ندارم پس آنرا در راه تو و برای رضای تو هدیه می نمایم. هدیه ای که خود تو به ما عنایت فرمودی. پروردگار باز تو را شاهد می گیرم که این راه را با آگاهی کامل انتخاب نمودم و با تمام وجودم شهادت که سعادتی بس بزرگ است می پذیرم چرا که شهادت حد نهایی تکامل یک انسانست و نیز شهادت […]  سرخی است که عاشقان الله را بخود می بیند و به قول استاد شهید مرتضی مطهری  رضوان الله تعالی علیه:  شهادت مرگی آگاهانه در راه هدف مقدس میباشد و هدفی مقدستر از اسلام نخواهد بود هدف ما اینست که حاکمیت قانون که همان قرآن کریم است در سراسر جهان برقرار سازیم. ای برادران و خواهران عزیزم قرآن را بخوانید و در آن تدبر کنید بیاد دارم شهید محراب حضرت آیت الله مدنی رضوان الله تعالی علیه فرمودند: “اگر کسی قرآن را بخواند و بی تدبر از آن رد شود نسبت به آن ظلم کرده است.”  مادر جان تو خوب میدانی که شهادت رمز پیروزی اسلام و ایمان [است]، شهادت تنها سلاحی است که دشمن اسلام [قادر به]  مقابله با آن نیست. خدایا! من به همان آرزویی که می‌خواستم  رسیده ام حالا چندکلمه با برادران سپاه شهرم دارم. من که شهید شده ام اما از شما می خواهم برایم سه روز […] بگیرید جشن بگیرید شیرینی بدهید به مردم، چون شهادت، […] زندگی من بود برادران سپاه و بسیج مرا ببخشید اگر از من بدی دیدید حلالم کنید و سخن دیگری[که] دارم موقعی [که] می خواهید تشییع جنازه[ام] کنید مردم را  […] نکنید  و موقعی که مرا به خاک و یعنی خانه آخرت می برید با لباس مقدس اسلام همان لباس سپاه به خاک کنید. والسلام.
دنباله وصیتنامه پاسدار شهید مجید ابراهیمی، 25 – 11 – 1361
مادر جان این آخرین وصیتنامه من است چون شهید شدن من این بار حتماً حتماً است. همیشه می گفتم خدایا! چرا این شهادت را نصیب من نمی کنی. من لایق شهید شدن نیستم اینبار شهادت در راه الله حتمی است و در این راه جان ناقابل خودرا خواهم داد تا درخت انقلاب اسلامی آبیاری شود. من از تمام دوستان و آشنایان می خواهم که برای من گریه نکنند هیچ ناراحت نباشند. ای برادرانم در مرگ من ناراحت نباشید اسلحه ام را بردارید و به دشمن انقلاب اسلامی ا مان ندهید .  مادرم برای من غصه نخور و گریه نکن چون خون من از اولاد پیغمبر و هزاران جوان مسلمان که در راه این انقلاب شهید شدند رنگینتر نیست. مادر جان اگر تا حالا سعادت شهادت نصیب من نشده بخاطر این است که تو راضی نیستی این منصفانه نیست تو باید شجاع باشی مثل مادران شهدای دیگر. مادر جان همیشه درموقع نماز امام[را] دعا کن بگو ای خدا این رهبر بزرگ انقلاب اسلامی را تا انقلاب مهدی نگهدار.الهی آمین. مادر راضی نبودم در خانه بشینم تماشاگر باشم برخواستم نیرو [ی] خود را برای انقلاب بکار بریم و ا نشاءالله در این راه بزرگ موفق می شویم سخنی دیگر دارم این است موقعی که شهید شده ام لباس سپاه به تن [من]  نکند بلکه شهادت آرزوی پسرت بود از خدا می خواهم این شهادت را نصیب من کند. والسلام .مجید ابراهیم ینژاد. 1361/11/26

بیوگرافی

یکم فروردين 1343 ، در روستاي طاهرآباد از توابع شهرستان بردسير به دنيا آمد. پدرش غلامعباس و مادرش صاحب جان نام داشت. تا اول راهنمايي درس خواند. پاسدار بود. بيست ویکم اسفند 1363 ، در جزيره مجنون عراق بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. مزار وي در گلزار شهداي شهرستان زادگاهش واقع است.

جـزئیات شـهادت

تـاریخ شـهادت :
1363/12/21
کـشور شـهادت :
مـحل شـهادت :
جزیره مجنون
عـملیـات :
بدر
نـحوه شـهادت :

اطـلاعات مـزار

مـحل مـزار :
وضـعیت پـیکر :
موقـعیت مـزار در گـلزار شـهدا
قـطعـه :
ردیـف :
شـماره :

تصویرمـزار

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *