بسم الله الرحمن الرحيم
ما همه از خدائيم وبه سوي او مي شتابيم وصيت نامه خود را اغاز ميكنم اولين سلام ودرود به رهبر كبير انقلاب اسلامي وچند سلام به شهيدان اين شهرك طالقاني وتمام شهداي جمهوري اسلامي كه با خون خود رخت نوبهار اين انقلاب را ابياري ميكنند وبا سلام به رزمندگان پرتوان انقلاب اسلامي كه شب وروز دشمن را به خاك ظلمت ميكشند وبا سلام به اسيران وجانبازان اين انقلاب اولين وصيتم اين است كه اي مادر وپدر خواهر وبرادرم وتمام اقوام ودوستان وقتي كه من به سوي خدا شتافتم وبه شهادت رسيديم براي من گريه نكنيد كه دشمنان جمهوري اسلامي خوشحال ميشوند وشما بايد كاري كنيد كه دشمنان امام شب وروز گريه كنند وديگر اينكه اي پدر ومادر من را ببخشيد ومن ومن را به خداي بزرگ سپاريد واز تمام دوستان عزيزم ميخواهم كه سلاح به زمين افتاده ي شهيدان سرد شود وديگر اينكه يار ووفا دار امام باشيد ودست از امام بر نداريد ودر همه ي زمان اين امام را ياري كنيد واز تمام مردم هميشه در صحنه ي كه در تشيع جنازه من شركت كرده اند كمال تشكر وقدرداني را به عمل مي اورم ومن راضي نيستم كساني كه ضد انقلاب هستند در تشيع جنازه من شركت كنند ومن را در كنار قومان واجدادم به خاك بسپار واز تمام مردم اين شهرك ميخواهم كه دعاهاي كميل وندبه وتوسل با شكوهتر بخوانيد كه رضاي خداوند در ان است واز مردم در خواست ميكنم كه جلوي منافقين وكودكان را كه درصد ضرزبه به اين انقلاب هستند بگيريد تا يك سيلي محكمي به دهان دشمنان اسلام بخورد وتا دست از اين جنايت بيشمار خود بردارند تا اين كه جوانان جمهوري اسلامي را به فساد تباهي نكشند خواهران حجاب تو رنگين تر از خون مناست شما خواهران بايد حجاب خود را رعايت كنيد كه بعضي جوانها از بي حجابي شما سوءاستفاده نكنند شما نبايد كاري كنيد كه خون اين شهيدان عزيز اين انقلاب اسلامي را پايمال نمائيد وشما نزد خداوند بزرگ وظيفه مهمي داريد خواهران بايد كاري كنيد كه جوانها دست از اين جنايت بيشمار خود دست بردارند وديگر اينكه ان كساني كه از من طلب كارند بروند طلب خود را از پدرم بگيرند اگر من جسارتي به شما مردم شهرك طالقاني كرده ام از شما ميخواهم كه من را ببخشيد كه رضاي من در ان است خدانگهدار شما مردم شهرك طالقاني از همين جا وصيت نامه ي خود را به پايان ميرسانم محسن ميرزايي
***زندگی نامه شهید محسن میرزایی***
شهید محسن میرزایی در سال 1349 در خانواده مذهبی در روستای گیسک از توابع شهرستان زرند کرمان دیده به جهان گشود. دوران پیش از دبستان خود را در این روستا سپری کرد و مورد توجه اقوام و آشنایان بود و برای آنها دوست داشتنی بود. با وقوع زلزله سال ؟ صفحه ای دیگر در زندگی برای او گشوده شد. مدت دبستان خود را در روستای شهرک طالقانی سپری کرد. در این فاصله زمانی هم صفات و ویژگی های مذهبی و انسانی در او بیش از پیش بروز کرد و دوست داشتن پدر و مادر، مسجد رفتن، در جلسات دعا شرکت کردن، درسخوان بودن، به دیگران احترام گذاشتن، زرنگ و فعال بودن گوشه ای از خصوصیات این شهید بزرگوار است. بعد از سپری کردن دبستان به مدرسه راهنمایی باب تنگل رفت و اینجا بود که عشق به شهادت خود را بروز داد. در جمله ای که خودم از او بر دیوار مدرسه شهدای محراب باب تنگل دیدم که نوشته بود «کاش شهید می شدم و برای اسلام خدمتی می کردم» عمق عشق و علاقه او را می فهمیدم. تقریباً دو سال در این مدرسه درس خواند و به علت شرکت در جبهه نتوانست آن را تکمیل کند. وقتی خواست عازم جبهه شود، سن او کم بود چند مرحله شناسنامه خود را تغییر داد تا بتواند مقدمات حضور خود را در جبهه فراهم کند. آموزش نظامی را در کرمان پشت سر گذاشت و دو مرحله در جبهه های حق علیه باطل شرکت کرد. در آخرین مرحله ای که عازم جبهه بود به مادر گفته بود که «ای مادر این دفعه یا شهید می شوم یا راه کربلا را باز می کنیم» و در سال 1365 در اوائل زمستان عازم شد و بالاخره در تاریخ 65/10/19 به آرزوی دیرینه خود رسید.
روحش شاد و یادش گرامی
جـزئیات شـهادت
اطـلاعات مـزار
تصویرمـزار
بدون دیدگاه