محمد تقی ابو سعیدی

نــام :
محمد تقی
نـام خـانوادگـی :
ابو سعیدی
نـام پـدر :
محمد علی
تـاریخ تـولـد :
1342
مـحل تـولـد :
سـن :
سـال
دیـن و مـذهب :
شرح شهادت
وصیت نامه

وصیت نامه بسم الله الرحمن الرحیم سلام و درود فراوان بر تمامی کسانی که تقوا پیشه کرده اند و فقط و فقط برای خدا قدم بر می دارند. سلام بر همیشه پویندگان راه حق و حقیقت و قیام گران چه در روز و چه در شب و کسانی که روزها مانند شیر خروشانند و شبها عابدان بیدار و بالاخره سلام بر همگی دوستان خوب و نیک کردارم و بالاخره بر پدر و مادرم که امیدوارم رسالت پدری و مادر بودن خویشتن را به نحو احست انجام دهند. خدایا، خدایا من جزء کدامیک از دسته های فوق الذکر بوده ام. هیچ وقت دوست خوبی در طول زندگیم نبوده ام. گناهان من اینقدر زیاد است که می توانم بگویم از بس گناهان صغیره ام تکرار شده است جزء گناهان کبیره ام حساب شده اند. اما حالا که به جبهه آمده ام شاید که یک کم باری از گناهانن من کم شود و در عذاب دوزخ کمتر شود و کمتر بسوزم. دوستان و برادران چند نکته را در اینجا ضروری می دانم که ذکر کنم: نماز را نماز را سبک نشمارید. همیشه سر وقت نماز را بر پا دارید که نماز نور مومن است نماز گردونه اسلام است و تا آنجا می شود جماعت چونکه جلوی تمام عاملهای نفاق و جدائی را می گیرد و درس وحدت و یگانگی و اخوت به انسان میدهد.جماعت است که به انسان شکل می دهد آدمی را از تنگ نظری و گوشه گیری بیرون می آورد و به انسان روح با مومنان زیستن و همراه مردان خدا بودن می بخشد و دوم اینکه دعا را، این فریضه را هر که دست به طرف خدا دراز کند خدا حیاء می کند که آنرا خالی بگذارد. فراموش نکنید، امیدوارم یادتان نرفته باشد که شهید خواجه پور هم همه را به دعا سفارش داده بود چرا که دعا است که غرور و تکبر و خودبینی را از انسان دور می کند اندیشه آدمی را از بدیها پاک می سازد و تقوای انسان را بالا می برد و دعا که اسلحه مومن است و حقیقت عبادت است و اینرا از بزرگان دینتان داشته باشید که به هنگام نرمی دلها دعا را غنیمت شمارید که رقت قلب رحمت است پس دعا را فراموش نکنید و در دعاهایتان از خدا برای من طلب آمرزش کنید. شاید باری از گناهان من کم شود و در مورد جبهه بدانید ای انسانهای خواب رفته که هنوز نمی دانید جبهه یعنی چه، اینجا فریاد تمامی مستضعفان است. اینجا انقلاب پاک یاران حسین است، اینجا قلبها به هم نزدیک و هدفها یکی است و آن هم فقط برای رضای خدا جنگیدن است. اینجا محل به یاد آوردن گناهان و در پی آن خود را شناختن و به سوی حق و پاک کردن قلب از زنگار گناه شتافتن است و بالاخره اینجا آخرین پایگاه مرحله تکامل مردان خدا جایگاه شهادت است پس ای انسانهای بیدار بیایید و بشتابید به سوی جبهه ها و با ایمان راسخ و با عزمی استوار و قلبی مملو از عشق و ایثار و با نعره و فریاد خشمگینتان آنچنان بر دشمن کفر پیشه صدامی یورش ببرید که چگونه جنگیدن و چگونه مردن را به آنها بیاموزید و مجال حتی یک ذره جنبیدن و از خود تحرک نشان دادن را به آنها ندهید. پروردگارا اگر کشته شدم چگونه نام شهید را بر خود نهم، موقعی که زندگی خود را با دیگر شهدای اسلام در این نبرد حق و باطل مقایسه می کنم می بینم که هیچ نیستم و خجالت می کشم اگر توفیق کشته شدن در راه خدا را داشته ام و لطف و رحمت پروردگار شامل من شود و باری از گناهانم از دوشم برداشته شود خود را شهید بنامم ، بنابراین هرگز مرا شهید خطاب نکنید. اگر جسدم بدست نیامد هرگز مرا تشییع نکنید و در مزار پاک شهیدان راه اسلام دفن نکنید بلکه در جایی دفن کنید که زودتر به دست فراموشی سپرده شوم تا اسمی از این بنده گنه کار نباشد.پروردگارا حال که من توفیق کشته شدن در راهت را داده ای از آتش دوزخ من کم کن که تحمل آن را ندارم(ربنا و لا تحملنا ما لا طاقه لنا به) نمیدانم که چه بگویم و چه چیز بخواهم وصیت کنم در حالی که خود یک ذره به آن عمل نکرده ام و اینکه نبوده ام و آخرین گفتارم این است که برادران و خواهران من بیایید و مومن زندگی کنید و مومن از دنیا بروید باشد که شفیع گنه کاران باشید و همیشه و در همه وقت این حدیث از پیامبر اکرم در گوشتان زنگ بزند که پرهیزکار باش تا عابد در بین مردم باشی. قانع باش تا شاکرترین مردم باشی آنچه را رابرای خود میخواهی برای مردم بخواه تا مومن باشی. با همسایه خوشرفتاری کن تا مسلمان باشی همنشین نیکوکاران باش تا مومن باشی واجبات دینی را عمل کن تا عابد باشی به قسمت الهی راضی باش تا زاهد و پارسا باشی و در آخر در مرحله اول از پدر و مادرم تمنا دارم که مرا عفو کنند که در طول زندگیم فرزند ناخلف برای شما بوده ام و در ثانی از تمام دوستانم و هر کسیکه از من ناراختی دیده است مرا ببخشد که لذتی در بخشش است در انتقام نیست چونکه دیگر دست من کوتاه است مگر شما لطفی بکنید. خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار به امید جهانی شدن انقلاب اسلامی ایران و حاکمیت حزب الله در سرتاسر جهان

بیوگرافی

بيست و دوم تير 1342، در شهرستان كرمان چشم به جهان گشود. پدرش محمدعلي، دبير بود و مادرش ايراندخت نام داشت. تا پايان دوره متوسط ه درس خواند و ديپلم گرفت. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. هفدهم ارديبهشت 1361 ، در خرمشهر بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد. پیکر او در گلزار شهداي زادگاهش به خاك سپرده شد.

جـزئیات شـهادت

تـاریخ شـهادت :
1361/02/17
کـشور شـهادت :
مـحل شـهادت :
جبهه هردان
عـملیـات :
بیت المقدس
نـحوه شـهادت :

اطـلاعات مـزار

مـحل مـزار :
وضـعیت پـیکر :
موقـعیت مـزار در گـلزار شـهدا
قـطعـه :
4
ردیـف :
8
شـماره :
17

تصویرمـزار

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *