محمدحسین پذیرفته محمدی

بسمه تعالی
و لا تحسبن الذین قتلوفی سبیل الله امواتا بل احیاء عندربهم یرزقون
اکنون که با قلبی مالا مال ازعشق به خدا به سوی جبهه میروم و به حسن زمان خود خمینی لبیک می گویم و اکنون که به ندای هل من ناصر ینصرنی حسینی که از 1400سال پیش آغاشده و تاکنون ادامه دارد لبیک گفته برای پدرومادرو خواهران و برادرانم چند کلمه ای می نویسم :به مادرخودمی گویم که مادرتنها من نیستم که به جبهه میروم بلکه صد ها نفرامثال من هستندو همه آنهاپدرومادردارند بنابراین فرزندتو هم ما نند صدرها نفردیگراست اگر کشته شد م سعی کنید تا می توانید صبور باشید اگر من فرزند خوبی برای شما نبودم اگر که از لحظه به دنیا امدن تا حال شما از دست من ناراحت بودید مرا ببخشید و از خدابخواهید و به خواهران خود زینبان زمان می خواهم که کاری زینبی کنندو مرا ببخشندکه برایشان برادری خوبی نبودم و به برادران خودمی گویم شماهم سعی کنید دراین جهادشر کت کنید بکشید و کشته شوید مگرفرقی است بین ماو کسانی که 2و3و4فرزند یا بیشتردر جبهه دارندیا شهید شده اند یا معلول .دراینجا که من هستم پیر مردان 60الی 70ساله کودکان 10الی 12ساله همه باهم به میدان نبرد می آیند وبه پدرخودمی گویم پدرجان مرا ببخشید که فرزند خوبی برای شما نبودم سعی کنید با مال خوددر ره خدا انفاق کنید درفکر دنیا نباشید که دنیا مقصد کوتاهی بیش نیست وحضرت علی (ع)می گوید تمام دنیا به اندازه عطسه بزی برای من ارزش ندارد ودنیا دیگری است که با تمام اعمال انسان رسیدگی میشود و به همه دوستان و آشنایان خودمی گویم به دل خواه خود به جبهه میروم و برای خدا میروم و برای کسی ؟؟ندارم درضمن مقدارپولی را که دارم برایم نماز قضا و قران بخوانید لباسهایم رابه فقرا بدهید . به امید پیروز حق برباطل

محمدحسین، نوزدهم بهمن‌ماه سال 1343 در شهر كرمان چشم به جهان گشود. پدرش علی، باغبان شهرداری بود و مادرش فاطمه نام داشت. او تا پایان دوره راهنمایی درس خواند و پس از آن به‌عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. محمدحسین، این بسیجی مخلص، دوم فروردین‌ماه سال 1361 در عملیات
فتح‌المبین در منطقه دشت‌عباس بر اثر اصابت تركش نیروهای دشمن بعثی به شهادت رسید.