بسم الله الرحمن الرحیم
ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون
نپندارید کسانی که در راه خدا کشته می شوند، مرده اند بلکه زنده اند و در نزد پروردگارشان روزی می خورند.
السلام علیک یا ابا عبدالله السلام علیک یا سیدالشهداء
انسان روزی به دنیا می آید و روزی هم از دنیا می رود اما چه خوب است که به هنگام جهاد در راه خدا از دنیا برود . من وظیفه خود دانستم که راه دیگر شهیدان بالاخص شهیدان بزرگوار و سالار شهیدان حسین ابن علی و دیگر ائمه اطهار را ادامه بدهم. بدن سبب راهی میادین نبرد حق علیه باطل شدم و در راه خدا و فقط هدفم للله بود. آمدم و تا می توانستم جنگیدم و اما ای امت شهیدپرور شهرستان زرند بخصوص اسلام آباد شما همیشه تقوا پیشه کنید. عدل و انصاف داشته باشید و دیگران را امر به معروف و نهی از منکر کنید. و ای خواهران حزب الله حجابتان را رعایت کنید که خون شهیدان را پایمال ننمایید و راه دیگر شهیدان را ادامه دهید بدانید که این جنگ حق است چرا که اگر حق نبود حسین ابن علی هم نمی جنگید. پس حالا روشن شد که این راه راهی است که حسین ابن علی انتخاب کرده و جنگیده تا به شهادت رسیده و من هم راهش را ادامه دادم تا در این راه کشته شدم. اما از خدا می خواهم که من را از زمره شهیدان کربلا محشور نماید و جهادم را قبول نمایید و من که دانستم به ناموس این ملت ما تجاوز شده راه دیگر شهیدان را ادامه دادم که جواب این جنایتکاران را بدهیم.
در ضمن وصیت نامه را جداگانه نوشته و ؟؟؟ کنید و به عموم پخشش کنید.
وصیت نامه خصوصی
پدر و مادرم من وظیفه خود دانستم که راه شهیدان بخصوص شهید بزرگوار اسلام حسین ابن علی را ادامه دهم،اما به این منظور راهی میادین نبرد حق علیه باطل شدم و تا کشته شدم اما از شما می خواهم که ای پدر و مادر عزیزم مرا ببخشید. ای مادر عزیزم از شما می خواهم که شیری که از شما خوردم حلالم کنی، 1- پدر و مادر و خواهرانم و برادرانم از شما یک وصیت بزرگی دارم که در مرگم گریه و زاری نکنید که اگر گریه کنید من ناراحتم پس خواهشمندم این وصیت را صد در صد 100٪ عمل نمائید بخصوص ای مادرم ای مادرم ای مادرم.
2- شبهای جمعه بر سر قبرم بیایید 3- همیشه در هر سال برایم عزاداری نمایید. 4- جنازه من را روز تعطیلی تشییع ننمایید روزی که ؟؟؟ تشییع نمایید که همه بخصوص همشاگردیهایم بتوانند در تشییع جنازه ام شرکت نمایند. 5- جنازه من را از مقابل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مثل گلزار شهدا شماره یک اسلام اباد تشییع نمایید. 6- از رسول مومنی و برادرم علی و دامادمان محمود و عباس می خواهم که در تمام سالها همکاری نمایید و سالگردهایم و چهلمم و هفتمم را هرچه باشکوه تر برپا نمایید واز رسول مومنی می خواهم که در تبلیغات همین طور که زحمت زیادی می کشید همکاری نماید متشکرم. 7- بار دیگر می گویم پدر و مادر و خواهرانم و برادرانم در مرگم گریه و زاری ننمایید که با عث ناراحتیم می شود. 8- از برادرم منصور می خواهم که نمازهای ظهر و عصر و مغرب و عشاء من را که قضا نموده ام بجا بیاورد متشکرم 9- از برادرم علی صدرالدینی می خواهم این کار را انجام دهد بعد از مرگ.
پدر و مادرم که من تا این سال یعنی 1366 هرچه زحمت کشیدم هر چه ارثی به من می رسد تو ای برادرم علی برایم در سالهای اخیر خرج کنی و عزاداری کنی و ای برادر علی این کارها را انجام بده و وصیت نامه مرا کسی نخواند در صورت نیاز . البته وصیت نامه خصوصی رانخواند و وصیت نامه همگانی را خودتان از اول بنویسید و نکاتی که مهم است و من در آن نوشتم بنویسید و به عموم پخش کنید. و در ضمن برای ارثی و خرج کرد عزاداری من از مالی که قسمت می کنید خواهران و برادرانم نمی توانند مانع شوند در صورت مانع دیدارمان تا قیامت بگردنتان – محمد رسول صدرالدینی 1366/12/11
مادر شب جمعه بیا بنشین کنار خاک من
شبهای جمعه می شود چشم انتظارند مادرم.
مادر نبودی آن دمی افتادم اندر غرق خون
دوم دي 1350 در روستاي اسلام آباد از توابع شهرستان زرند چشم به جهان گشود. پدرش حسن، کارگر شرکت ذغالسنگ بود و مادرش ام النساء نام داشت. تا پايان مقطع راهنمايي تحصيل کرد. پاسدار کميته انقلاب اسلامي بود. دوم مهرماه 1371 در زرند بر اثر درگيري با اشرار و اصابت گلوله به شهادت رسيد. مزار وي در گلزار شهداي زادگاهش واقع است.
جـزئیات شـهادت
اطـلاعات مـزار
تصویرمـزار
بدون دیدگاه