محمدحسن صوغانی شیبکوهی

نــام :
محمدحسن
نـام خـانوادگـی :
صوغانی شیبکوهی
نـام پـدر :
غلامعباس
تـاریخ تـولـد :
مـحل تـولـد :
سـن :
سـال
دیـن و مـذهب :
شرح شهادت
وصیت نامه
بیوگرافی

بسم رب الشهدا ء
شهيد محمد حسن صو غاني در روزدوم فروردين ماه 1349 در روستاي انجرك پا به عرصه وجود گذاشت ودر خانواده فقيري زندگاني را پشت سر گذاشت وپدر ومادر وي باچوپاني و باغباني اين فرزند را بزرگ كردند وبه سن 6سالگي كه رسيد او را به مدرسه فرستاد او علاقه زيادي به فرا گيري تدريس داشت و تا سوم راهنمائي در روستاي انجرك درس خواند واز اينكه وضع مالي خانواده وي تعريف چنداني نداشت به سختي به مدر سه اش ادامه مي  داد وبراي اينكه بتواند خانواده اش را از سختي برهاند تابستانهارا به كارگري و درو كردن مي گذراند و بقيه اش را به درس مشغول مي شد وتحصيلات راهنمائي وي كه تمام شد او در مدرسه شهيد چمران بزنجان ثبت نام كرد واو مال ومنالي در دست نداشت كه در بزنجان خانه اي كرايه كند وحتي وسيله نقليه اي نيز نداشت كه رفت وامد كند او در تمام سال با پاي پياده با برادرش از روستاي انجرك به دهستان بزنجان ميرفت وحتي لباس و كفش درستي هم در بر نداشت در ست به خاطر دارم كه يك روز زمستاني بود كه محمد حسن داشت به ؟؟؟هميشه به فكر تهي دستان بود وهميشه از تهي دستان ياد  ميكرد و زماني كه انقلاب اسلامي ايران اوج ميگيرد او انچنان سني نداشت ولي با اين سن كم و جواني تا انجا كه توان داشت به انقلاب كمك وياري ميكرد در تظاهرات و مجالس مذهبي شركت مي كرد تا همگام با اينكه خود را از لحاظ فكري و معنوي رشد مي داد و كمكي هم به انقلاب ميكرد ووقتي پاي تحليل جريانات و خطوط مختلف پيش مي ايد با شوري خاص و دركي عميق از خط امام امت خميني كبير سخن مي گفت كه گوئي سا لياني است با امام زندگي ميكرده و به راستي نيز اين چنين بوده زيرا او سالياني بود كه به عشق امام وبا درك خط او فعاليتهاي گسترد هاي را انجام داده و مي يابد امام با وجودش عجين شده باشد سخنان امام را هنمائي عمل او بود و با هر پيام امام خط مشي محمد حسن نيز مشخص مي شود وسال سوم دبيرستان بود كه از عشق جبهه و امام بي قرار شده بود و حالا سال 1366است كه محمد حسن بي تاب شده است گرچه  پدر ومادر افتادهاي را سرپرستي ميكند ولي انقلاب وقران واسلام را بر انها ترجيح داد وزماني است كه به مقصد خود رسيده است و كوله بار جبهه را بست و به جبهه هاي حق عليه باطل حركت كرد و 4ماه از عمر خود را در جبهه هاي جنوب به ياري اسلام شتافت و بعد از 4ماه با خوشحالي وسر بلندي به اغوش گرم خانوادهاش باز گشت و محمد حسن خودش عاشق شهادت بود و  به ياد داريم كه مادر وپدرش را نصيحت ميكرد ومي گفت مادر و پدر عزيزم شما خداوند را شكر كنيد كه فرزنداني خوب تربيت كرده ايد وتحويل جامعه داده ايد تا بتوانند به ميهن خود كمك كنند و راه شهادت را انتخاب كنند پس چه اشكال دارد كه شما هم فرزندي در راه اسلام قرباني كنيد و سال 1368بود كه محمد حسن به سختي ومشقت ديپلم تجربي را گرفت وپس از مدتي براي انجام خدمت مقدس سر بازي خودش را معرفي كرد و گفت در اين موقعيت من بايد خدمتم را به انجام برسانم و بعدا اگر خداوند ؟؟؟ اري برادر و خواهر كه رسالت ز ينب گونه محمد حسن شهيدرا برعهده داري به گوش دل بشنوي پيام اين شهيدان معصوم را به قول علي (ع) شيعياني باشيم كه نبرد كنيم به ناراحتي ها تن داده و راحتي هارا بر خود حرام كنيم تا پيروزي كامل امت اسلامي تحقق پيدا كرده  وبه قول  روح خدايمان بانگ الله اكبر و محمد ورسول الله بر سراسر جهان طنين افكند روحش شاد يادش گرامي باد

جـزئیات شـهادت

تـاریخ شـهادت :
1369/12/26
کـشور شـهادت :
مـحل شـهادت :
خاک عراق
عـملیـات :
نـحوه شـهادت :

اطـلاعات مـزار

مـحل مـزار :
وضـعیت پـیکر :
موقـعیت مـزار در گـلزار شـهدا
قـطعـه :
ردیـف :
شـماره :

تصویرمـزار

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *