بسمه تعالی
در سال 1346 خورشیدی در کرمان متولد شد . در خانواده ای مذهبی پرورش یافت. خانواده ای که جز نام و ذکر اهل بیت ذکر دیگری بر زبان نداشتند و او را با عشق به اهل بیت پرورش دادند. او معنای محبت را از پدر عزیزش که هم اکنون در کنار او آرمیده ، آموخت. محبت به اهل بیت و عاشقانه برای اسلام جان را هدیه کرد. در هر لالایی مادرش حضوری از عشق بود که او را می نواخت تا روزگاری برای خدا جان ببازد. او جوانی بود زیبا و رعنا که در رعنایی اش زیبایی عشق و ارادت را می توان دید. آری شهید ضیاء عزیزی متولد 1346 خورشیدی در کرمان است. شهید ای اسوه استقامت ای نمونه صبر، ای نشانه ایثار و حماسه، فدارکاری صحنه های شرافت بزرگی و مردانگی مهربان بی همتای سرزمین عشق ، ای شهید دلاور، ای الگو، ای اسوه، ای شاهد، ای ناظر، ای ملکوت نشین آسمانی ای کوچیده، به سوی حق ما را شفیع باش. رفت آنکه به دل قرار ما بود بوی نفس بهار ما بود رفت آن که چو دیده بازی می کرد تفسیر حدیث راز می کرد رفت آنکه چو می به جام می کرد کوثر حوس مدام می کرد یاد تو که رمز پایداری است چون خون به رگ زمان جاری است رفت آن که به دل قرار ما بود بوی نفسش بهار ما بود تاریخ 1365/2/10 از رزمندگان اسلام سراغ ضیاء عزیزی را می گیریم می گویند ، کوچ کرد به درجه رفیع شهادت نائل آمد و به خیل شهدا پیوست. بیا خویش را در خدا گم کنیم به یاد شهیدان تکلم کنیم راه شهیدان هماره سبز و پررهرو *** محمد حسین ضیاء عزیزی از سال 61 تا سال 65 که در تاریخ 65/4/5 به شهادت رسیدند مکرر جبهه بوده اند. اولین تاریخی که در کارت شناسایی او دیده می شود 61/3/21 می باشد که بعنوان تعاون اعزام می شود و در تاریخ 61/10/28 در مأموریتی که بعنوان پیک تیپ ثارالله در ناحیه زلیجان و گیلانغرب تصادف و از ناحیه دست و پا و صورت مجروح و از اهواز به بیمارستان عیسی بن مریم اصفهان برده و بستری می شوند و تا تاریخ 62/1/31 استراحت پزشکی داشته اند(مدرک دارد). در سال 62 بطور مرتب جبهه بوده اند که تاریخ دقیق آنها را نداریم و از تاریخ 62/11/25 الی 63/2/15 که مدرک دارند در جبهه های گیلانغرب و جزیره مجنون (عملیات خیبر) بعنوان تعاون و طرح عملیات در جبهه بوده اند. در سال 63 که باز تاریخ دقیق جبهه رفتنش را نمی دانیم در جبهه های شلمچه و سردشت بوده اند که بعلت ترکش خمپاره از ناحیه پا مجروح می شوند و در بیمارستانهای اهواز و کرمان تحت مداوا قرار می گیرند. بعد از بهبود در بسیج شهرستان کرمان در واحد آموزش شروع به کار می کند و بعد از مدتی بعنوان یکی از فرماندهان آموزشی سلاح و رزم در پادگان قدس و … شروع به آموزش دادن رزمندگانی که می خواستند به جبهه بروند و همچنین رده های فرماندهی گروهان مقاومت می کند و همچنین در مانورها و رژه ها شرکت فعال داشتند. در سال 64 خودش را برای عملیات والفجر 8 به فاو می رساند و از تاریخ 64/1/25 الی 64/3/8 که مدرک دارد در جبهه های فاو بوده است و در این عملیات با شیمیایی شدن قسمتی از بدن و ریه همچنین ترکش از ناحیه پا مجروح و به پشت جبهه بر می گردد بعد از بهبودی باز به جبهه می رود و در واحد اطلاعات لشکر شروع به کار می کند و در اواخر سال 6 باز در بسیج کرمان شروع به فعالیت مجدد می کند. در سال 65 از اوایل سال در جبهه بوده اند تا تاریخ 65/4/5 که در عملیات کربلای یک به درجه رفیع شهادت می رسند. دوستانی که با ایشان همرزم بوده ا ند می توانند اطلاعات دقیقتری در اختیارتان بدهند. برادران محسن فتحی – یوسف زاده- رفیعی – محمدحسین کریمیان – خوشی – رحیمیان مخدومی – حمید ش
جـزئیات شـهادت
اطـلاعات مـزار
تصویرمـزار
بدون دیدگاه