
بسمه تعالی
باسلام ودرود بی پایان به پیامبرگرامی اسلام که مردم گمراه را از گمراهی و بت پرستی نجات داد و راه خداشناسی را به همه نشان داد و ازتاریکی به سیو نور راهنمایی کرد و با سلا م به مولای متقیان علی (ع)و یازده فرزند ایشان که پیشوایان و اما مان معصوم ما می باشند .
چند کلمه به عنوان وصیت یاد داشت می نمایم تابعداز ما مرد م انگیزه و هدف رزمندگان درک کنند و بی تفا وتها خیال نکنند که انسان باشهید شدن نابود می شود و چرا که خدای متعال می فرماید :گمان مبرید آنان که در راه خدا کشته شده اند مرد گا نند بلکه زنده اند و درنزد پر ورد گارشان روزی می خورند از طرفی د شمنان اسلا م برای نابود کردن اسلام دست درد ست هم داده اند و به کشور اسلا می ما هجومی همه جانبه آو رده اند بروجود انسان باشعوری برای دفاع از عقیده و سرزمین و جان و مال ونوامیس مسلمین دراین زمان دست به اسلحه می برد تا دشمن را که مغرو رانه به اسلام هجوم آورده سر کوب کنند چه شده درآن زمانی که منکرات در این کشور بیدادمی کرد و بعضی از مرد م در انظارگناه می کردند و به مسائل شرعی بی اعتنا شده بود ند کسی دلش به حال جوانان این مرز و بو م نمی سو خت ولی حالا که یکی ازفرزندان رشید حسین خمینی بت شکن قیا می حسینی برپا کرده و مرد م هم به رهبری ایشان برای برپا داشتن پر چم اسلام برپا خاسته داد ابرقلدر ها درامده وبرای اسلام د لسوزی می کنند درتعجبم چه شده که بی دینان و آنها که اطلاعی ازاسلام ندارند و حتی دشمن آشکاردارند و داشته اند حال د لشان برای جوانان مسلمان ایران می سوزد .ای امت مسلمان ایران به خداقسم اگر دست ازیاری امام برداریم ماهم میشویم مانند کوفیان که امام حسین را دعوت کردند و بعد دست ازیاری او برداشتند واشکارا گمراه شدند اگر امام حسین رایاری کرده بودند هرگز یزید ها نمی توا نستند برمسلمین حکو مت کنند خدایا تو را به خون امام حسین (ع)قسم میدهم ما را ازیاران حسین قراربده .
ای مر دم سلحشو ر ای امت دلاور حالاکه به امام لبیک گفته ایم بیا ئید برای دفاع ازاسلام سلاح اتشین برگیریم وهمراه باصلاح ایمان برد شمنان اسلام هجومی مردانه اوریم .ای جوا نام مسلمان دنیا ای یاوران امام حسین ای پیر وان پیر خمینی برای دفاع از د ینتان بپاخیزید ای شیران بیشه شجاعت ما نند امام علی (ع)که ؟؟؟خیبری و عمر بن عبد وعد را از پای درآورد و شمشیر اسلام را از خون این پلیدان سیراب کرد شماهم نوک تیز نیزه هایتان و لبه بر نده شمشیرهایتان و گلو له های سر خ سلا حتان را متوجه سینه پلید های بغداد کنید آنها را به فرمان امام ازپا دراورید شر دشمنان اسلام را بکنید بکشیدشان تا دیگرفتنه ای درزمین باقی نماندو زمینه برای ظهور حضر ت حجت فراهم گردد و خود شماهم تاوقتی که جان دارید دست ازیاری امام برندارید که راه رستگاری و سعادت دراین است .اما اگر خداقبو ل کرد ومارا پذیرفت بدانید که هیچ زو ر و اجباری درکارنبو ده و من با میل و علاقه خودم به جبهه آمده ام و بعداز من کسی حق تعرض به هیچ ارگانی ندارد اگر جسد م مفقود شد که هیچ اما اگرپیدا بود برادرم محمدمسعودی میتواندتصمیم بگیرد درکجا دفن کند اگرهم لازم بود که به خاطر بهره برداری برای اسلام مدتی جسدم درروی زمین باشد ؟؟؟هرکس که با من آشنائی داشته و یا به طریقی ازمن ناراحت شده از او میخواهم به خاطر خدامراببخشد مادرمهربان من چون وقت کم بود وهدف مهم فرصت خداحافظی نداشتم لذا باید مرا عفو کنید و از گناه من بگذری .
محمدعلی
محمدعلی، چهاردهم خردادماه سال 1334 در روستای طرنگ از توابع شهرستان بافت دیده به جهان گشود. پدرش فرامرز و مادرش ستاره نام داشت. او تا پایان مقطع راهنمایی درس خواند و پس از آن به کار مشغول شد. محمدعلی سال 1353 ازدواج کرد که ثمره این ازدواج دو پسر و چهار دختر است. او کارمند شرکت ذغالسنگ بود که با آغاز جنگ تحمیلی رژیم بعثی عراق بر علیه ایران، عزم خود را برای حضور در میادین دفاع مقدس جزم کرد و به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. محمدعلی غیرتمندانه در مقابل دشمن بعثی جنگید و سرانجام بیستویکم دیماه سال 1365 در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید.
پیکر پاکش را در قطعه 1، ردیف 9، شماره 5 گلزار شهدای کرمان به خاک سپردند.
//همسر شهید محمدعلی مسعودی راد میگوید:
وقتی پیکرش را آوردند، همراه با ۲۵ شهید دیگر بر دوش مردم تشییع شد. به گلزار که رسیدیم غوغایی به پا شده بود، همه آماده میشدند تا پیکر شوهرم را درون قبر بگذارند. شش فرزند سه تا ده سالهام حلقهوار بالای قبر محمدعلی ایستاده بودند و بیتابی میکردند. دیگران مواظب آنها بودند تا درون قبر نروند، شوری به پا شده بود، ناگهان مجید ده سالهام از لابهلای جمعیت خودش را رها کرد و درون قبر رفت و کنار پدر قرار گرفت. لحظاتی نگذشت که در برابر جمعیتی که از گریه لبریز شده بودند، قامت راست کرد و فریادش را بلند کرد: حسین حسین شعار ماست / شهادت افتخار ماست. با کلام او صدای گریهها بلندتر شد. هر کسی به او میرسید، دستی بر سر و روی او میکشید و تحسینش میکرد. مجید آن روز کاری کرد مردانه…
جـزئیات شـهادت
اطـلاعات مـزار
تصویرمـزار

بدون دیدگاه