فرازهایی از وصیت نامه شهید محمدجواد فکار ماهانی:
روزی میرسد که نه فرزند و نه مال و نه جاه و مقام هیچیک بهکار نمیآید و مانع از مرگ نمیشود.
روزی میرسد که خدا پرده برمیدارد و همه را به بازخواست میکشاند. پس چگونه خواهد بود حال کسی که مورد رحمت قرار گیرد و کسی که به دوزخ دراُفتد. تا دستتان از دنیا کوتاه نشده، فکری به حال خود کنید و فرصت را از دست ندهید که دیگر برنمیگردد .
هر لحظه به یاد خدا باشید و در راه رضای او بکوشید و بر خود سختیهای ناشی از تلاش را تحمل کنید. با جدیت و استقامت در انجام امور دینی تلاش کنید و نگذارید احدی از امور دینی شما را سست کند و شما را وسوسه کند. رازونیازهای خود با خدا را زیاد کنید از خورد و خواب خود بکاهید و شبها در دل شب به درگاه خدا دعا کنید که عاقبت بهخیر از دنیا جدا شوید .
روزها را برای خدا روزه بگیرید و در راه رضایش گرسنگی و تشنگی تحمل کنید و با خواندن آیههای قرآن، آن را درک کنید. همیشه دنبالرو امام و رهبر باشید و هرگز به چپ و راست و راههای انحرافی کشیده نشوید .
احکام دین را موبهمو حتیالا مکان اجرا کنید و نماز را که ستون دین است، مهم شمارید. جبهه و جنگ را فراموش نکنید و تا پیروزی نهایی با دشمنان اسلام بجنگید. زنها حجاب را رعایت کنند و همچون بانوان صدر اسلام، عفت خود را حفظ کنند. در باب حجاب همین بس که آن لحظهای که دختر امام حسین(ع) بههوش آمد، شِکوه نکرد و آه و فریاد برنیاورد که اذیتم کردند؛ بلکه اولین حرفش این بود که عمه جان چادرم کو؟
خدایا! دست ما را بگیر و به درگاه خود راه ده.
محمدجواد، بیستودوم مهرماه سال 1347 در شهر كرمان متولد شد. پدرش نادعلی، كارگربود و مادرش ربابه نام داشت. محمدجواد تا چهارم ابتدایی تحصیل كرد و پس از آن به حرفه مکانیکی روی آورد.
هنگام انجام خدمت نظاموظیفهاش که رسید، بهعنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور پیدا کرد. این پاسدار خوش غیرت، نهایتاً نوزدهم مهرماه سال 1366، در منطقه فاو بر اثر اصابت تركش شهید شد.
مزار وی در گلزار شهدای شهر كرمان در قطعه 2، ردیف 6، شماره 18 زیارتگاه عاشقان شهداست.
او را محسن نیز مینامیدند..
جـزئیات شـهادت
اطـلاعات مـزار
تصویرمـزار
بدون دیدگاه