محمد زماني باب گوهري

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و درود به پیشگاه مقدس ولی عصر امام زمان (عج) و نایب بر حقش خمینی بت شکن وصیتنامه خود را شروع می کنم.

وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاء عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ

همانطور که درآیه قرآن فرموده است گمان نکنید آنان که در راه خدا کشته شدند مرده اند، بلکه زنده اند درنزد پروردگارشان روزی می خورند. ای مردم شهید پرور بابگهر جبهه های را خالی نگذارید پشت جبهه نگهداری کنید  و اسلحه پر خون شهیدان را بردارید و به ستیز کافران بر خیزید . از جوانان بابگهر می خواهم که دعاهای کمیل و توسل را بپا کنند  که این دعاها باعث پیروزی لشکریان اسلام می شود. این را هم عرض کنم این راه را خودم انتخاب کردم. کسی به من نگفت برو جبهه چون راه حسین(ع) است ما پیروزیم. از خواهران بابگهر می خواهم حجاب خود را تا به حال حفظ کرده اند و از این به بعد هم حجاب حفظ کنید و از برادران بابگهر می خواهم اگر کسی از من بدی دیده است مرا ببخشد. محمد زمانی

اولاً خدمت پدر و مادر عزیزم سلام عرض می کنم و خانواده محترم و ارجمندم و بچه های عزیزم. به آنها می گویم در مرگ من گریه نکنید. اگر خواستید گریه کنید، گریه شوق باشد که فرزندتان را در راه خدا دادید. امیدوارم که هیچگونه ناراحت نباشید. گریه برای اباعبدالله الحسین کنید که در صحرای کربلا با لب تشنه شهید شد. پدر و مادر عزیزم اگر من شهید شدم، شما زحمت بکشید قرض های من را بدهید و هرچه به خودتان گفتم در این پاکت نمی نویسم و هرچه به شما نگفتم در این کاغذ برای شما می نویسم. اولاً برای مهریه خانواده محترم بگویم هرچه فدر مهریۀ آن است، مهریه خود را بگیرد و از زمین زرند نصف آن از شما خانواده هست و نصف آن از بچه ها باشد.

پدر جان هرچه قدر ارث به من می رسد بدهید به فرزندانم. حق آنها را هرچه می شود بدهید و از خانواده محترم می خواهم آنها را به مدرسه بفرستد و به آنها از کوچکی نماز و روزه یاد بدهد و دیگر با آنها هر مهر و محبت دارد به من، به آنها محبت کنید. آنها را مرتب سرپرستی کنید. از شما خیلی ممنون هستم پدر جان. باید بگویم که چه قدر خرجم کنید. موتور من را بفروشید خرج من کنید. شما 30 هزار تومان خرج من کنید چون بیشتر ممکن است من حق نداشته باشم. اگر بیشتر هم داشته باشم خرج کنید. خانواده عزیزم شما مهریه خودت را خودت می دانی. هرچه قدر هست مهر خود را بگیرید. دیگر خدمت شما همسرم سلام عرض می کنم. امیدوارم همسرم شما اگر در من ناراحتی دیدید مرا ببخشید. از شما می خواهم تا می توانید بچه های من را مراقبت کنید. از شما خیلی ممنون و متشکرم. دیگر خدمت خواهران و برادرانم سلام عرض می کنم، خدمت محمد خاله با حسن با برادر خانم با اهالی منزل سلام عرض می کنم. و خدمت مشهدی غلام حسین و مشهدی سکینه سلام عرض می کنم و از شما می خواهم اگر از من بدی دیدید مرا ببخشید. دیگر تمام قوم و خویشان از کوچک و بزرگ سلام عرض می کنم و دیگر خدمت همسایگان عزیزم سلام عرض می کنم و دیگر فاطمه عزیزم هرچه بدی از من دیدید مرا ببخشید و امیدوارم که آن دنیا همدیگر را پیدا کنیم. انشاءالله بعد از ده هزار سال عمر برای شما باشد. دیگر از همین جا با شما همگی خداحافظی می کنم. شما را به خدای بزرگ می سپارم. قربان شما محمد زمانی

خدمت برادر عزیزم با خانواده و علی آقا سلام و دعای فراوان می رسانم. برادر جان اگر از من بدی دیدید مرا ببخشید و برادر جان بچه های من را سرپرستی کنید. از شما خیلی ممنون هستم و متشکرم

دهم ‌ارديبهشت 1340، در روستاي باب‌گوهر از توابع شهرستان زرند زاده شد. پدرش احمد، كشاورز بود و مادرش رخساره‌ نام‌داشت. در حد ابتدايي ‌درس ‌خواند. سال 1358، ازدواج ‌كرد و صاحب ‌دو پسر و يك دختر شد. كارمند شركت ذغالسنگ بود، به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. پنجم ‌ارديبهشت 1366، در بانه بر اثر اصابت تركش خمپاره به پا، شهيد شد. مزار وي در گلزار شهداي زادگاهش واقع است.