بسم الله الرحمن الرحیم
إنّ الذینَ کَفَروا و مَاتُواوَهم کفّارٌ أولئک علیهِم لَعنَة عنهُمُ الله و المَلَئکة و النّاس اجمعین
به نام خداوند بخشنده مهربان . قرآن کریم می فرماید : همانا آنانکه کفر ورزیدند و مردند در حالیکه کافرند برایشان است لعنت خدا و فرشتگان و مردم همگی.
اما خیلی از ماها فهمیدیم که در حال کفر مردن چی هست، برادر و خواهر عزیز همان هست که سر باز زدن از دستورات خداوند تبارک و تعالی است، اهمیت ندادن به نماز و جهاد که عزت اسلام و مسلمین هستند و شما دانید ای بازماندگان با اعمالتان با خون شهدا.
من که خودم را از بعد از انقلاب حرکت می دادم در این خط سرخ می دانستم که عزت وشرف و سعادت من در همین راه است گرچه که زیاد اشتباه می کردم ولی لطف خدا و یاری امام زمان (عج) در حال من حقیر بود و ان شاء الله که شما بازماندگان با دیده بازتر به دیدار معشوق بشتابید به خصوص شما عزیزانم برادرانم ارجمندم رضا، روح الله، داریوش، علیرضا و حسین و خواهران گرامیم معصومه، اعظم، فاطمه، زیبن و حمیده باید زینب های زمان باشید با حفظ حجاب و استقامت خود در مقابل مصیبت ها و همچنین همسر گرامیم فزرانه خانم که مدت سه سال و نیم که در زندگی من سختی کشیدی و معذرت می خواهم که موفق نشدم که جبران کنم زحماتت را و سلام عرض می کنم خدمت شما گدر و مادرم و کمال تشکر را از شما دارم که از کودکی تا سن 24 سالگی مرا با تحمل رنج و زحمت بزرگ کردید و تحویل آنکه به شما امانت داد بخشیدید به معبودم. خوشا به حالتان که در پیشگاه مقدش خداوند تبارک و تعالی و ائمه معصومین صلوات الله علیهم اجمعین و در پیش همه مسلمین سرافراز گردیدید. مواظب باشید که مقامتان خیلی بلند است و اجر خود را از دست ندهید افتخار کنید.
الان که دم غروب آفتاب است وصیت نامه ام را می نویسم از شوق شهادت دو بال از خدا می خواهم که هرچه زودتر پرواز کنم.
از شما میخواهم که هیچ قت به حرف های کوردلان که کر و لال هستند ، که ضد خدا و اسلام و بشریتند ناراحت نشوید و گوش به اینها ندهید و سخنان امام امت را سرلوحه زندگی خود قرار دهید که این پیر جماران امید همگی مظلومان جهان است و من هم به فرمان امام خمینی عزیز جانم را فدای اسلام ، قرآن و مسلمین کردم و بعد از امام قدر این روحانیون که امید انقلاب و اسلام هستند بدانید که من یک خاطره ای که از جبهه دارم این است، یک روز در خط مقدم جبهه بودم یک روحانی با محاسن سفیدش دست مرا بوسید و گفت من به گفته امام دست شما رزمنده ها را می بوسم و بدانید خیانت به روحانیت، خیانت به قرآن است و من از همگ خویشان و اقوام و دوستان و هرکس از من بدی دیده معذرت می خواهم و درخواست گذشت و بخشش را دارم.
و در حدود دو ماه و نیم روزه قضا دارم بعلت اینکه مریض بودم و بعضی روزها را که در حال مسافرت بودم خواهش دارم که به هر طور که شد برایم بجا آورید اگر خودتان می توانید خودتان بگیرید و اگر نمی توانید هر شب جمعه به یادم دعای کمیل بخوانید. در خواستم از سپاه، نصف حقوقم را به پدر و مادرم بدهید چون پدرم از کار افتاده است و حق زیادی بر گردنم دارد.
خدایا هرکس تو را شناخت جان را چه کند *** فرزند عیال خانمان را چه کند
دیوانه تو هر دو جهانش بخشی
و ای خانواده ام پدر و مادرم سعی کنید که فریب متاع بی ارزش دنیا را نخورید و نکند کسی از شهادت من سوء استفاده کند و اجر من و خودتان را کم کنید و ان شاالله که شما اجرتان را از خدا می گیرید.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
زندگینامه شهید معظم :محمد شهمراد زاده
نهم فروردین 1342در روستای حسین آباد از توابع شهرستان بم به دنیا آمد پدرش اسفندیار فروشنده بود و مادرش مراد بی بی نام داشت تا پایان مقطع راهنمائی درس خواند سال 1362 ازدواج کرد به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت بیستم دی 1365 در شلمچه بر اثر اصابت ترکش گلوله به قلب به شهادت رسید مزار وی در گلزار شهدای فهرج بم واقع است
جـزئیات شـهادت
اطـلاعات مـزار
تصویرمـزار
بدون دیدگاه