محمد محسن بیگی طغرالجردی

بسمه تعالی

السلام علیک یا ابا عبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک السلام علی الحسین و علی علی بن الحسن و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین

و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله اموات بل احیاء عند ربهم یرزقون

چنین مپندارید کسانیکه در راه خدا عاشقانه جان باخته اند ، مرده اند ، بلکه زنده اند و در نزد پروردگارشان روزی می خورند.

درود بر رزمندگان اسلام این زاهدان شب و شیران روز و این عاشقان ابا عبدالله الحسین و این سربازان پیرو فرزندش امام عزیز خمینی روح الله و این افتخار آفرینان انقلاب اسلام و جنگ تحمیلی و درود بر شهیدانی عاشقانه در راه میهن و اسلام جان باختند از کربلای حسین تا کربلای ایران . سلام ای پدر بزرگم سلام و درود بر تو که چنین فرزندی را به جامعه تحویل می دهی و سلام بر شما  ای خواهرانم و سلام بر تو مادر عزیز و مهربانم مبارک باد بر شما که فرزندتان در راه خدا و در راه اسلام جان حقیرش را فدا کرده. امیدوارم که شادمان باشید از اینکه به لقاءالله پیوسته ام. همان خدایی که به من جان داده بود، دوباره جانم را خریداری کرد و با میل دوباره جانم را به او که خالق من است فروختم. من خود راهم را تشخیص داده و بدنبال آن رفتم و کسی مرا مجبور به رفتن در این راه نکرد. من از شما تقاضا دارم که برایم گریه نکنید . هیچ ناراحت نباشید. و اگر جسدم به دست شما رسید آن را در کنار قبر دیگر شهدا دفن کنید. در مجلس عزایی که برایم می گیرید شربت و شیرینی بدهید و از خدا بخواهید که مرا رحمت کند و هر جمعه اگر می توانید بر سر قبرم بیایید تا روحم شاد گردد. از شما خواهشمندم که ازتمام دوستان و آشنایان بخواهید که مرا حلال کنند و شما یک لحظه دست از امام بر ندارید زیرا امام این خورشید تابناک ولایت این خورشیدی که نور و امید هزاران مستضعف در سراسر جهان است ، خورشیدی که باید تا انقلاب مهدی (ع)تابناک و فروزان بماند و از خدا بخواهید و دعا کنید که بر عمر رهبر انقلاب بیفزاید و او را و سایه اش را از سر ملت مستضعف محروم ایران و سایر کشورهای جهان بر ندارد. و دیگر عرضی ندارم و فقط از شما می خواهم امام را تنها نگذارید. تمام عمرم فدای یک لحظه عمرامام به امید پیروزی رزمندگان اسلام وظهور حضرت مهدی (عج) – نابود باد منافقین و دشمنان اسلام و قرآن.

صحرای خوزستان زخون شد سرخ فام و لاله گون ای وارث خون خدا

رزمنده شیران وطن بی غسل و بی دفن و کفن افتاده اند در دشتها

ای مهدی ای ستاره تابناک زودتر بیا زودتر بیا.

خصوصی: پدربزرگم از اینکه از تو اجازه نگرفتم و تو را ندیدم معذرت می خواهم و ای مادر بزرگم دیدار ما در صحرای قیامت.

انا لله و انا الیه راجعون

تمام عمرم فدای یک لحظه عمر امام

خوانده نشود

خصوصی:

از ده درچاه هرچیز که به من می رسد به خواهرانم بطور مساوی بخشیدم والسلام علیک.

از اینکه شما را ندیدم و به جبهه رفتم معذرت می خواهم ، دیدار ما در صحرای محشر والسلام علیک

خواهرانم شبهای جمعه بر مزارم بیایید وقتی که دم غروب می رسد.

محمد محسن بیگی

بسمه تعالی

شهید محمد محسن بیگی به سال 1345 در طغرالجرد از توابع زرند قدم به پهنه کرانه ناپیدای هستی نهاد. وی در سال اول دبیرستان بود که سنگر علم ودانش را رها ساخته و برای جهاد فی سبیل الله به جبهه عزیمت کرده است. وی فردی مؤدب و بسیار مهربان بود و پیوسته مهرورزی و کمک به بیچارگان و تهیدستان را از جان و دل می پذیرفت. هرگز نمی خواست که کسی از او رنجیده خاطر و ناراحت شود.در کارها به خواهران و برادران کمک می کرد. و در مواقع فراغت به کشاورزی و دامداری می پرداخت. فردی زحمتکش و دلسوز بود. ادب نفس پایبندی به رعایت موازین اخلاقی، جدیت در انجام امور و حسن برخورد در پرورش شخصیت معنوی وی نقش مؤثر داشت. وی سعادت یافته که در سال 61 و 62 به جبهه عزیمت کند . وی در 13 آبان ماه 1362 در منطقه جنگی پنجوین، جان پاک و پیراسته خود را در سرانجامی خونین به آستان محبوب ازلی پیشکش نمود و به کاروان جاودانگی پیوست.

پیام شهید: پشتیبان ولایت فقیه باشید و راه شهداء را  ادامه دهید.

یاد و نامش پرفروغ تر از آفتاب تابان باد.