مسعود روز بیستوسوم خردادماه سال 1367 در شلمچه بر اثر جراحات جنگی شهید شد .
بسم الله الرحمن الرحیم
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدَانَا لِهَذَا وَمَا كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْلَا أَنْ هَدَانَا اللَّهُ به نام الله و با سلام به پیشگاه مقدس آقا امام زمان(عج) ارواحنا له الفدا و نایب برحقش خمینی کبیر.خداوندا تو خود شاهدی که این بنده گنهکارت فقط بخاطر رضای تو دست از زندگانی دنیوی کشید تا به عنوان سربازی کوچک در خدمت آقا امام زمان(عج) و به رهبری نایب برحقش حضرت امام خمینی به مقدار ناچیزی هم که شده اسلام را یاری کند. تو این اندک را قبول فرما و به کرم و بزرگواریت گناهان مرا عفو نما که جز تو به کسی امیدواری نیست. پروردگارا تو را به آخرین پیامبرت حضرت محمد(ص) و ائمه معصومین سوگندت می دهم که فردای قیامت مرا در نزد اولیائت شرمنده نکنی و از گناهانم درگذری و به خانواده ام و دیگر نزدیکان صبری جزیل عنایت فرمایی و آنها را در مصائب و مشکلات یاریشان نمایی. بارالها همه بازماندگان را به ائمه ببخش و عاقبت همه را ختم به خیر بگردان. پروردگارا کمکم نما که وظیفه ام را به نحو رضایتبخشی انجام دهم تا فردای قیامت در برابر شهدای عزیز شرمسار و سرافکنده نباشم. من هیچوقت نتوانستم فرزند شایسته ای برای شما باشم لذا به عنوان اخرین درخواست از شما می خواهم که مرا ببخشید و از تمام فامیل و آشنایان برایت حلالیت طلب کنید امیدوارم که خداوند به شما عنایت فرموده و شما را در تربیت دیگر فرزندانتان یاری نماید. مادر مرحومم اگر سعادت نصیبم شد در آن دنیا شما را ملاقات می کنم و با شما حرفهایم را می زنم گرچه شما خود همه چیز را می دانید. برادران و خواهر عزیزم از شما هم بخاطر زحماتتان تشکر می کنم علی الخصوص برادر ارجمند و دلسوزم عزتالله. از شما می خواهم که بعد از من برای فرزندم محمد یاوری دلسوز و مهربان باشید و باشد که خداوند ثمره زحماتتان را نصیب فرزندان شما بکند. و خلاصه همسر مهربان و صبورم شما که تاکنون زینب وار سختیها و مشکلات را تحمل نموده اید از شما می خواهم که همچون گذشته صبور و مقاوم باشید و با اتکا به خداوند منان که همیشه پشتیبان شما بوده است بر مصائب و مشکلات زندگی پیروز شوید. همسرم اکنون که این وصیت نامه را می نویسم ساعاتی به پایان عمر سراسر گناه من نیست و چقدر افسوس می خورم وقتی که به یاد گذشته می افتم و چقدر مایه شرمساری است که اکنون در کنار کسانی بسر می برم که هر کدام از آنها دریای معرفت و معنویت می باشند و تا ساعاتی دیگر بر فراز بالهای ملائکه الله به سوی معبود خویش می شتابند و من جز افسوس و حسرت خوردن به گذشته و زمزمه اللهم انی اسئلک توبه قبل الموت کار دیگری از دستم ساخته نیست. همسرم اکنون که دیگر در بین شما نیستم از شما خواهش می کنم از طرف من از تمام فامیل و آشنایان حلالیت طلب کنید و همسرم آرزویم این است و مرا نیز از دعای خیرتان فراموش ننمایید. در خاتمه از طرف من از پدر و مادر محترمتان و سایر اعضای خانواده و فامیل حلالیت بطلبید و به حاج آقا سفارش می کنم که همچون گذشته و برای رضای خداوند شما و محمد عزیزم را فراموش نکند. والسلام علی من التبع الهدی. مسعود زاهدی 1366/10/23
مسعود، نهم تیرماه سال 1339 در شهر كرمان چشم به جهان گشود. پدرش ماشاءالله آشپز بود و مادرش نصرت نام داشت. او تا پایان مقطع متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. پس از آن به سپاه پاسداران ملحق شد. سال 1362، ازدواج كرد و صاحب یک پسر شد.
این پاسدار غیرتمند همچون دیگر پاسداران وطن، برای دفاع از تمامیت ارضی کشور در قبال تجاوز صدام بعثی، راهی میادین جنگی شد.
مسعود روز بیستوسوم خردادماه سال 1367 در شلمچه بر اثر جراحات جنگی شهید شد و پیكر وی مدتها در منطقه بر جا ماند و پس از تفحص سال 1374 در زادگاهش به خاک سپرده شد.
جـزئیات شـهادت
اطـلاعات مـزار
تصویرمـزار
بدون دیدگاه