وصیتنامه شهید:
به نام خدای سبحان که منقلب کننده قلوب و آرام بخش دلهاست و به یاد منجی عالم بشریت حضرت مهدی«عج» و نایب برحقش و سلام و درود بر شهیدان راه حق و حقیقت و به امید پیروزی رزمندگان اسلام.
بحری است بحر عشق که هیچش کناره نیست
آنجا جز آنکه جان بسپارند چاره نیست
برادر و خواهر! عمر ما پایانی دارد، این دنیا بحر آزمایش است، پس بیایید دلهایمان را با یاد خدا جلا دهیم.
ای بی خبر بکوش که صاحب خبر شوی
تا راهرو نباشی کی راهبر شوی؟
دست از مس وجود چو مردان ره بشوی
تا پای عشق بیابی و زر شوی
ای عزیزان! در نهان وجود ما نور پاکی است، پس چرا این نور را به ظلمت تبدیل کنیم؟ بیاید خودمان را بسازیم تا به نور برسیم .
خواب و خورت ز مرتبه خویش دور کرد
آنگه رسی به عشق که بیخواب و خور شوی
گرنور عشق، به دل و جانت اوفتد
باشد که ز آفتاب فلک خوبتر شوی
پدر و مادر عزیزم! از پیش شما که امانتی بودم، میروم و از شما میخواهم که صبر و بردباری را پیشهی خود کنید و صابر باشید که خداوند صابران را بشارت میدهد .فرزندتان را حلال کنید. از همه کسانی که مرا میشناسند، حلالیت میطلبم و با این آیه سخنم را تمام میکنم:
“الذین اذا اصابتهم مصیبه قالو انا لله و انا الیه راجعون”
به امید خشنودی امام زمان و سلامتی رهبر کبیر انقلاب و پیروزی رزمندگان اسلام.
مهدی، یکم اردیبهشتماه سال 1346 در خانوک از توابع زرند متولد شد. پدرش محمد، در شرکت زغالسنگ شاغل بود و مادرش فاطمه نام داشت.
وی دوران دبستان را در زادگاهش گذراند و پس از آن مدتی بهعنوان شاگرد بنا مشغول کار شد. دورانی که شور انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی کشور را فراگرفته بود، مهدی هم با ایمان و عشق به صف انقلابیون پیوست.
پس از پیروزی انقلاب و تاسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، وارد این نهاد نوپا شد و خطهی بم را برای خدمت انتخاب کرد. همزمان برای تحصیل علوم حوزوی عازم قم شد تا درس طلبگی بیاموزد.
با شروع جنگ تحمیلی راهی جبهه شد و شجاعانه به دفاع از میهن اسلامی پرداخت. هفدهم تیرماه سال 1365 آخرین برگ دنیایی تقویم زندگی این فرزند رشید ایران زمین بود. مهدی در منطقه مهران در عملیات کربلای یک آسمانی شد.
قبر مطهرش درقطعه 1، ردیف 11، شماره 49 گلزار شهدای کرمان قرار دارد.
خاطراتی از شهید:
/پسرخالهاش نقل میکند: مهدی یک دستگاه موتورسیکلت داشت و من هم داشتم. همیشه به من توصیه میکرد که مقررات را رعایت کنم؛ زمانی که موتورسواری بدون گواهینامه منع شد، مهدی سعی میکرد موتور سوار نشود چون گواهی نامه نداشت، حتی موتور خودش را به دوستانی که گواهینامه داشتند میداد و خودش ترک موتور سوار میشد و میگفت: به قوانین و مقررات باید احترام گذاشت.
جـزئیات شـهادت
اطـلاعات مـزار
تصویرمـزار
بدون دیدگاه