مهدی درویشی بیاضی

بسم الله الرحمن الرحیم
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنجِيكُم مِّنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ  تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
شهادت می دهم که آفریننده ای جز الله نیست و شهادت می دهم که پیغمبری بعد از محمد(ص) نیست و شهادت می دهم که اسلام آخرین دین خدا و قرآن آخرین کتاب خداست و شهادت می دهم که قیامتی در پیش است و شهادت می دهم که شیعه دوازده امامی می باشم.
اکنون اسلام احتیاج به خون دارد و باید برای احیای دین مقدس اسلام خون داد اکنون زمانی است که تمامی ظالمان و کافران در صددند که دین مقدس اسلام را از بین ببرند و ما که خود را مسلمان و شیعه دوازده امامی معرفی می کنیم در مقابله با آن ظالمان وظیفه ای داریم و وظیفه ما در مقابل ظالمان دفاع از اسلام است دفاع از اسلام امر واجبی است و تمامی کسانی که خود را مسلمان می دانند باید در این دفاع مقدس شرکت کنند و با خون خود اسلام را آبیاری نمایند تا اسلام در تمامی جهان صادر شود.
اکنون ما در برهه بسیار حساس واقع شده ایم باید به ندای رهبر خود لبیک بگوییم اگر در آن زمان کسی نبود به ندای هل من ناصر ینصرنی حسین زمان لبیک بگوید الان است و وظیفه تمامی مسلمین این است که به ندای هل من ناصر ینصرنی رهبر انقلاب لبیک بگویند و کسامی که به این لبیک پاسخ منفی می دهند اینان همانند یاران بی وفای امام حسین هستند اینان همان کسانی هستند که تا قبل جنگ نامه به امام حسین می نوشتند ولی زمان جنگ هر کدام به بهانه ای جنگ را ترک کردند و امام حسین به شهادت رسید. ای کسانی که وقتی می خواهید آب بخورید می گویید ای کاش آنروز در صحنه کربلا بودیم و به ندای حسین لبیک می گفتیم الان آن زمان است. بیایید و به ندای رهبر کبیر انقلاب که سرچشمه آن از همان صحنه کربلاست پاسخ دهید و با اصحاب اباعبدالله الحسین محشور شوید و از اینکه شهید می شویم و از دنیا می رویم ما باید به این آیه قرآن که می فرماید انا لله و انا الیه راجعون همه از خداییم و بازگشت همه بسوی خداست. ما همه باید این دار فانی را وداع بگوییم هر کس می میرد و مردن دو نوع است مرگ با عزت و مرگ با ذلت مرگ با عزت مرگی که انسان در راه خدا جهاد کند و برای پیشبرد اهداف اسلام به شهادت برسد و مرگ با ذلت مرگی که انسان همیشه در فکر مادیات باشد تا اینکه یک روز با یک خواری در بستر بمیرد و حضرت علی(ع) می فرماید من مرگ در بستر را ننگ می دانم ما باید به فکر خدا باشیم از فکر مادیات به در آییم پس چه بهتر است که انسان با مرگ باعزت بمیرد ما اکنون در معرض امتحان الهی قرار گرفته ایم باید کوشش کنیم که از این امتخان سربلند بیرون بیاییم و وصیت من به امت حزب الله این است که کسانی که قدرت دارند به جبهه بیایند و کسانی که ندارند در پشت جبهه به اسلام کمک کنند و در فکر مادیات نباشند که با مرگ با ذلت بمیرند.
وصیت من به امت حزب الله و خانواده های شهدا اسرا مفقودین این است که همیشه امام را دعا کنند و ناراحت نباشند که فرزندانشان شهید شده اند بلکه آنها راحت  شده اند  و وصیتم به پدر و مادرم و برادران و خواهرم این است که مرا ببخشند و در شهادت من ناراحت نباشند و همیشه امام را دعا کنند. والسلام. 65/3/9 مصادف با 19 رمضان
وصیت شخصی به خانواده
وصیت من به شما پدر و مادر بزرگوارم این است که زحماتی که این چند سال به من کشیده اید و من را بزرگ کرده اید بر من حلال کنند و از شما پدر و مادرم می خواهم اگر زمانی نافرمانی کرده ام مرا ببخشند و امیدوارم که صبر داشته باشید و پدرجان خوشحال باش که دو فرزندت را در راه خدا فدا کردی اگر لازم شد آن چهار تای دیگر را به جبهه بفرست.
وصیتم به برادران این است که مرا ببخشند و در پشت جبهه به اسلام کمک کنند و اگر لازم شد به جبهه بیایند و نگویند که دو برادرمان شهید شدند بگذار که هر 6 تا شهید بشویم و وصیتم به خواهر مهربانم این است که مرا ببخشند و همانند زینب صبر و تحمل داشته باشد و امیدوارم که در شهادت من زیاد گریه نکنید بلکه در شهادت من جشن بگیرید.
پدرجان من چون در جبهه موفق به روزه گرفتن نشدم امیدوارم یک ماه روزه به من بگیرید و هر وقت اگر ناراحتی برایتان ندارد یک ماه نماز قضا به من هم بخوانید. با امید زیارت همدیگر در صحرای محشر. والسلام. 64/3/9

نهم ‌تير 1347، در روستاي لطف‌آباد كشكوئيه از توابع شهرستان ‌رفسنجان به‌دنيا آمد. پدرش اسدالله، كارگر بود و مادرش فاطمه نام داشت. تا پايه سوم معني ‌و ‌محتضر در حوزه‌‌علميه درس ‌خواند. روحاني بود، به عنوان ‌بسيجي در جبهه حضور يافت. سي‌ام دي 1365، در آبادان بر اثر اصابت تركش به سر، شهيد شد. پيكر وي در زادگاهش به خاك سپرده شد. برادرش رضا نيز به شهادت رسيده است.