مهدی شجاعی باغینی

نــام :
مهدی
نـام خـانوادگـی :
شجاعی باغینی
نـام پـدر :
حاجی
تـاریخ تـولـد :
1338
مـحل تـولـد :
سـن :
سـال
دیـن و مـذهب :
شرح شهادت
وصیت نامه

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و درود بر آقا امام زمان(عج) و با سلام و درود بر نائب برحق آن حضرت امام خمینی و صلوات و رحمت بی پایان الهی بر شهیدان همیشه زنده انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی که در نبرد با کفر جهانی و مزدوران بعثی در ره اعتلای پرچم توحید که در خون غلطیدند و به لقاالله پیوستند و درود خدا و رسول او و سلام پرافتخار امام و امت شهیدپرور بر تمامی عزیزان رزمنده و پیکارگران شهادت طلب جبهه های جهاد فی سبیل الله که امر امام یعنی فرمان خدا را لبیک گفتند و برترین سلاح را بر تکنیک شیاطین شرقی و غربی به اثبات رساندند و به امید پیروزی آنان و آزادی قدس و برافراشته شدن پرچم عدالت در سرتاسر جهان.
غم عشق حسین(ع) بیابان پرورم کرد /  هوای وصل بی بال و پرم کرد
سلام آخرینم بر تو ای مادر که چنین فرزندی را پرورش دادی و تقدیم انقلاب اسلامی نمودی . مادر بدان که من هیچ وقت زحمات تو را فراموش نخواهم کرد حتی در آخرت و این را بدان که تو پیش حضرت فاطمه زهرا(س) سربلند و سرافراز خواهی بود. پدر و مادر و برادران و خویشاوندان من اگر روزی خبر شهادت مرا دریافتی مرا در تابوتی بگذارید و یک پارچه سرخ و مقداری هم گل سرخ بر روی آن بریزید تا همه بدانند که من در جبهه درونی با هوای نفس و در جبهه برونی با دشمن با خون سرخم جنگیدم و خداوند مرگ در راه خودش شهادت را به من عطا نمود. پدر و مادر گرامی اگر من شهید شدم شما ناراحت نباشید که من شهید شدم بلکه باید خوشحال باشید که امانتی را خدا به شما داده بود خوب تربیت کرده و در راه خدا آن را لباس رزم پوشیده و روانه جبهه کردید و در راه خدا به شهادت رسید و به آرزوی دیرینه خود رسیده و مپندارید که شهیدان مرده اند چونکه خداوند در قرآن کریم آیه نازل کرده است:
وَلَا تَقُولُوا لِمَن يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاءٌ وَلَكِن لَّا تَشْعُرُونَ و به آنها که در راه خدا کشته می شوند مرده مگویید بلکه آنها زنده هستند و شما نمی دانید.
وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ هرگز گمان مبرید آنها که در راه خدا کشته شده اند مردگانند بلکه زنده اند و نزد پروردگارشان روزی می خورند.
و چند کلمه ای با مادرم صحبت می کنم که برای من زیاد زحمت کشیدی اول این را بدانید که وقتی من متولد شدم من گریان و شما خندان بودید وقتی من از دنیا می روم من خندان و شما گریان هستید.
ای مادر ای اختر مهر ای موجودی که جسم را تربیت کردی و روحم را پرورش دادی می دانم که هیچ انسانی بیش از تو وجود خود را در آتش سوزان زحمت من نسوزانده و مرا در آغوش گرم خویش ننهاده و هیچ کس بیشتر از تو مرا دوست نداشت و هیچ شخصی بی خوابیهایی را که تو برای من تحمل نمودی تحمل نکرده. آه ای مادر چقدر زحمت کشیدی تا من بزرگ شدم اما وقتی بزرگ شدم و خود را شناختم ای کاش من بودم تا در افق قلبت می تابیدم و با مهر تابناکم زندگیت را روشن می ساختم ولی اکنون که من نیستم بیا و خاک پیرامون مزار فرزند شهیدت را در چشمان پرمهر خویش نقش بند و در پرتو امواجی که از نقش آن در دیدگانت ایجاد می شود من را جستجو کن و بگو ای خدا فرزند حقیری داشتم و در راه تو تقدیمن مودم و از پدر مهربان خودم تشکر می کنم که مرا به این سن و سال رساند و اجازه رفتن به جبهه و ستیز با دشمنان را داد و در آخر از خواهران می خواهم که حجاب خود را حفظ کنند و زینب وار راه آنها را ادامه دهند. والسلام
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی(عج) خمینی را نگهدار. 65/10/17

بیوگرافی

يكم فروردين 1338، در شهرستان كرمان ديده به جهان گشود. پدرش حاجي و مادرش ‌ربابه نام داشت. تا پايان مقطع ابتدايي درس خواند. پاسدار افتخاري بود، نوزدهم دي 1365، در شلمچه بر اثر اصابت تركش شهيد شد. پيكر وي مدت‌ها در منطقه برجا ماند و پس از تفحص سال 1374، در گلزار شهداي زادگاهش به خاك سپرده شد.

جـزئیات شـهادت

تـاریخ شـهادت :
1365/10/19
کـشور شـهادت :
مـحل شـهادت :
شلمچه
عـملیـات :
کربلای5
نـحوه شـهادت :

اطـلاعات مـزار

مـحل مـزار :
وضـعیت پـیکر :
موقـعیت مـزار در گـلزار شـهدا
قـطعـه :
ردیـف :
شـماره :

تصویرمـزار

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *