بسم الله الرحمن الرحیم
ان الله اشتری من المومنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنة خداوند خریدار جان و مال آنهائیست که در راه خدا پیکار می کنند و دشمنان را می کشند و یا در راه او کشته می شوند و شربت شهادت رامی نوشند. سوره توبه آیه 112
باسلام و درود بر آقا مهدی عزیز :
امیدوارم که حالتان خوب باشد و به لطف الهی کسالتی نداشته باشید تا این لحظه در جهت رضای الله و خشنودی امام زمان گام برداشته باشید اگر از حال این حقیر و ذلیل درگه محبوب جویا باشید بحمدالله بد نیستم و چرا که بد باشم چه جائی بهتر از اینجا و چه جهشی وسیعتر از جهاد و چه کمالی والاتر از رسیدن به قرب حضرت حق
و سلام و درود فراوان بر شما پدر و مادر مهربان و عزیز : پدر ومادر عزیزم باز ااین دفعه نامه را دیر برای شما نوشتم و می دانم که کوتاهی کردم در حق شما و حتما که مرا می بخشید و دیگر و ناراحت هم نیستید و نشده اید و انشاءالله درهر کجا که هستید موفق و سلامت و پیروز باشید و التماس دعا از همگی شما دارم . آقا محمود را با خانواده سلام برسانید عمه جان را با خانواده سلام برسانید دایی را با خانواده سلام برسانید آقای شجاعی با فاطمه و اهل خانه سلام برسانید آقای باقری و بتول با اهل خانه سلام برسانید ننه جان را سلام برسانید آقای احمدی را با خانواده سلام برسانید مریم خانم – نرگس و زهره خانم را سلام برسانید و خلاصه همگی دوستان و آشنایان واقوام را سلام و دعا برسانید تا به این نکته را عرض کنم که فعلا در منطقه ای از منطقه های جبهه ها مشغول کار هستم و من بعد از اینکه از کرمان اعزام شدم به صورت کادر لشکر در آمدم و در واحد اطلاعات و عملیات شناسایی مشغول به کار شدم و انشاالله نگران من هم که نیستید و نباشید امیدوارم که هر چه زودتر دیدارها تازه گردد و همه دعایمان این باشد که خداوندهر چه زودتر به وسیله این رزمندگان عراق را از شر این مفسدین و جنایتکاران پاک کند و خانواده های اسیر ما بتوانند شاهد دیدار فرزندان اسیر خود باشند که از طریق آنها مشقت و رنج می برند و توفیق و سعادت همگی شما مردم حزب الله را از خداوند متعال خواهانیم والسلام علیکم و رحمه الله و برکاه در پایان منتظر نامه های شما هستم. خدایا خدایا تو را به جان مهدی تا انقلاب مهدی حتی کنار مهدی خمینی را نگهدار
مهدی، دوازدهم دیماه سال 1343 در کرمان متولد شد. پدرش محمدرضا، فروشنده بود و مادرش طاهره نام داشت. دوران انقلاب که مهدی چهارده ساله بود، در فعالیتهای انقلابی و تظاهرات شرکت میکرد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، با تشکیل بسج وارد این نهاد شد و بعد به عضویت سپاه درآمد و با شروع جنگ تحمیلی عازم جبهه شد.
مهدی در عملیاتهای مختلف بیشتر در قسمت شناسایی و اطلاعاتعملیات بود.
به اصرار خانواده سال 1363 در بیستسالگی ازدواج کرد و همسرش که دختری مؤمنه بود و شهادت را آرزوی هر مسلمانی میدانست، مخالفتی با جبهه رفتن او نداشت. لذا مهدی بیست روز بعد از ازدواج، مجدداً عازم جبهه شد.
در عملیات کربلای چهار، فرمانده لشکر ثارالله از او میخواهد به منطقه برود و وضعیت خط مقدم را به او گزارش کند.
وقتی مهدی به منطقه امالرصاص میرسد، همهی آن منطقه را شناسایی میکند و با یکی از قایقها به عقب برمیگردد؛ اما در همان لحظه هواپیمای دشمن راکتی به سمت قایق شلیک میکند که در اثر این شلیک، قسمتی از سر او از بین میرود و سینهاش نیز مجروح میشود.
به این ترتیب مهدی چهارم دیماه سال 1365 در شلمچه به شهادت میرسد. از این شهید والامقام یک فرزند پسر به نام علیرضا به یادگار میماند
جـزئیات شـهادت
اطـلاعات مـزار
تصویرمـزار
بدون دیدگاه