نیازعلی ایران پور

بسم الله الرحمن الرحیم
وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا  بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ
با سلام و درود به رهبر کبیر انقلاب اسلامی و امت شهیدپرور ایران و سلام بر شهیدان از صدر اسلام تا کنون که با خون رنگین خود دین مبین حق را آبیاری کردند و موجب پابرجایی هر چه بیشتر این انقلاب گردیده اند.
اولین وصیتی که دارم برای این امت سلحشور و مبارز ایران است البته من کوچکتر از آنم که برای ملت پیامی داشته باشم و یا اینکه بنویسم. من از این امت بیدار و محکم تقاضا دارم که امام را تنها نگذارند و اگر پرچمی از دست یک سرداری افتاد سردار دیگر آن پرچم را در دست بگیرد و به جنگ با کفار برخیزد که این موجب تداوم انقلاب و تضعیف روحیه دشمن می گردد.
ای پدر و مادر مهربانم و گرامیم نمی دانم از شما چگونه قدردانی کنم طی این چند سالی که مرا به هر بدبختی و مشقتی بود مرا برزگ کردی و تحویل جامعه دادی و نمی دانم با چه زبانی از شما تشکر کنم و امیدوارم که یک روزی زحمات بی دریغ شما را جبران کنم و می دانم که چقدر سختی و رنج دیده اید تا امسال مرا بزرگ کرده اید و این را می دانم که در حق شما کوتاهی کرده ام و بالاتر از این در حق دین و  این امت امت شهیدپرور هم کوتاهی کرده ام از خداوند منان طلب عفو دارم. پدرجان اگر من بر نگشتم و شهید شدم اولا خداوند این هدیه ناقابل که امانتی در دست شما بود پذیرا باشد و من به چنین پدر و مادری افتخار می کنم که این امانت  آنطور که خداوند می خواست به او پس دادید و امیدوارم که بعد از مرگ من چشمان شما اشک آلود نباشد چون که مقام شهید بالاترین و والاترین مقامهاست و تا آنجا که مقدور است مراسم مرا مختصر برپا کنید و برای شادی روح من تقاضا دارم که گریه نکنید و دیگر سخن را با شما پدر گرامی کوتاه می کنم و از برادرانم می خواهم تا آنجا که می توانند جای مرا پر کنند و ادامه دهنده راه من باشند و همچون کوهی استوار بر علیه ظلم و جور مبارزه کنید و نگذارید خون من و خون شهیدان پایمال شود و من از شما برادرانم انتظار دارم که به پدر و مادر کمک کنید  و آنها را دلداری بدهید و غصه ها و رنجها را از دل آنها بزدائید و در آخر به کسانیکه می خواهند وارد این یگان انقلابی شوند خواهش دارم لباس و اموال کمیته انقلاب اسلامی را به تن می کنید و یا کرده اید هیچ سو استفاده ای از لباس نکنید جز نیکی و احسان به هموطنان خود و تقاضا دارم که در قبال سوگندی که یاد می کنید واقعا به آن سوگند پایدار و وفادار بمانید و خلاف عمل آن سرپیچی از فرمان خدا و قرآن است و عمل به آن واجب شرعی است.

پانزدهم‌ارديبهشت 1345، در روستاي دهسرد از توابع شهرستان بافت چشم به جهان گشود. پدرش عوض و مادرش خمار نام داشت. تا پايان مقطع متوسطه درس‌خواند  و ديپلم ‌تجربي‌گرفت. پاسداربود، بيست ‌و ‌يكم ارديبهشت ‌1366، در شلمچه بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسيد. مزار وي در زادگاهش واقع است.