بسم الله الرحمن الرحیم
با درود به رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران و تمامی مستضعفین جهان امام خمینی.
در روز عاشورا بود که امام حسین(ع) فریاد زد هل من ناصر ینصرنی، کیست که مرا یاری دهد و من هم در این انقلاب اسلامی که با خون هزاران شهید آبیاری شده اندکی به فکر فرو رفتم و دیدم که به انقلاب خدمت شایانی نکردم و در این ماه خون احساس کردم که باید به ندای امام حسین(ع) لبیک گفت و در این جنگ که از طرف ابرقدرتهای جهانخوار بر ما ملت مسلمان ایران تحمیل شده شرکت کنم و به آنها ثابت کنیم که خدا پشتیبان ماست و خدا هر وعده ای را که داده به آن عمل خواهد کرد و ما در این جنگ پیروزیم و پیروزی از آن اسلام است.
مادرم از اینکه من به جبهه حق علیه باطل می روم و چنانچه شهادتی قسمتم شد نگران نباش زیرا ما از سوی خدا آمده ایم و بسوی او باز خواهیم گشت و تو هم زینب گونه گام برداری و به برادرم صادق توصیه کن راه شهیدان را فراموش نکند . مادرم تمام قوم و خویشان و همسایه ها را از قول من سلام برسان و بگو هر کس بدی از من دیده مرا ببخشند و هر کس از من طلبی داشت بپردازید.
درود به رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی، درود به روان پاک همه شهیدان راه حق. کاظم دشتی 1360/8/16
نهم آبان 1336، در روستاي خويدك از توابع شهرستان يزد ديده بهجهان گشود. پدرش غلامحسين و مادرش گوهر نام داشت. تا پايان مقطع كارداني در رشته زبان انگليسي تحصيل كرد. ازدواج نمود و صاحب يك دختر شد. معلم بود، بهعنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. چهاردهم اسفند 1365، در شلمچه به شهادت رسيد. پيكر وي مدتها در منطقه به جا ماند و پس از تفحص سال 1373، در گلزار شهداي شهرستان بم به خاك سپرده شد.
وی از همان دوران با تشكلاتي كه رژيم گذشته براي مردم ازياد كرده برخورد كرد در نتيجه تنفر از دوران ظلم و ستم رژيم را در دل او جاي گرفت و با اشتياق وارد مدرسه شد ولي اين اشتياق دوامي نيافت زيرا پدرش را از دست داد و مسئوليت خانواده بر دوش او افتاد تا اينكه در مبارزات عليه رژيم شركت فعال نمود تا اينكه انقلاب اسلامي به پيروزي رسيد و پس از اتمام دوران تربيت معلم در شهر راين به تدريس پرداخت در سال دوم تدريس بود كه حمله عراق به ايران آغازشد واونتوانست ساكت بنشيند و عازم جبهه شد وپس از برگشت از جبهه در بنياد شهيد مشغول به كار نمود در سال 65 براي چهارمين بار وارد جبهه گشت و در عمليات 5 در منطقه شلمچه شربت شهادت را نوشيد و بعد از سالها پيكر پاكش را در اسفند 73 به خانواده اش تحويل دادند ضمنا شهيد ياد شده از طرف آموزش و پروزش مامور به كميته بود و در واحد فرهنگي به عنوان مسئول خدمت مي نمود.
جـزئیات شـهادت
اطـلاعات مـزار
تصویرمـزار
بدون دیدگاه