کاظم صاحبی شاهم ابادی

وَ لاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاء عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ

آری همانا کسانیکه  در راه خدا انفاق و جهاد می کنند و از همه هستی خود می گذرند مرده نپندارید بلکه آنان زنده اند  و نزد پروردگارشان روزی می خورند.

بسمه تعالی

وصیت برادر کاظم صاحبی

آنقدر به جبهه می روم تا شهید شوم . ای مادران و ای پدران از رفتن فرزندانتان  به جبهه جلوگیری می کنید این فرزندان امانتی هستند در دست شما همه ما را خدا آفریده و عاقبت همه باید بسوی او برویم و شما ای جوانان مبادا در رخت خواب ذلت بمیرید  که علی (ع)در  محراب عبادت شهید شد.

و شما ای مادران و ای پدران  جوانانتان را با دست خود لباس رزم بر بدنشان بپوشانید و با دست خود به میدان بفرستید و حتی جنازة  آنها را هم تحویل نگیرید همچو خاندان رجب باشید و مرا که در راه خدا داده ایم پس  نخوایم گرفت وقتی که انسان می رود و  گلزار شهدا دزفول ومشاهده می کند قبر طفل 6 ماهی را که توسط موشکهای صدام شهید شده است وقتی که انسان می بیند از خانواده ای 11 نفر شهید شده اند که در بین آنها 3 طلی که هنوز به زبان نیامده اند به شهادت رسیده اند چطور وجدان انسان بگذارد که در این راه نرود و حرکت و ایثاری از خود نشان ندهد و بعد ادعای مسلمانی هم بکند ای صدام و ای ابر قدرتهای شرق وغرب شما اگر جنگیدارید با کسی که در میدان است دارید واگر واقعا مقاومت دارید با فردی که مقابل شما ایستاده است جنگ کنید نه طفل شیرخوار که هنوز زبان ندارد که تو را نفرین کند و یا آنکسیکه در خانه اش مشغول کارش می باشد و یا آن عزیزانی که در مدارس مشغول درسشان هستند چه گناهی می کرده اند ای بر شما وای بر شما که من نمی دانم در روز قیامت چه جوابی در محضر خدا می دهید آری مجله را مطالعه می کردم که دیدم درآن مجله نوشته بود که نوجوانی 38 ساعت بعد ازازدواجش شهید شده است آخر این چطوری شهید شده است به وسیله راکد بعثیان ای عزیزان حرکت کنید جبهه ها را پر کنید فردا شما در مقابل این شهیدان چه جواب می دهید در برابر آن عزیزانی که الان حدود یک سال است که جنازة آنها و یا کلا خود آنها گمنامند چه جواب می دهید آیا آنها که از بین شما رفتند یادی از آنها می کنید تا چه برسد اینکه راهشان را ادامه بدهید آیا هیچ بفکر اسیرانی که 5 سال است در دست دشمنند هستید کوچکتر از همه شما عزیزانم که در تشیع جنازه من حاضر شدید و گوش به وصیت و نصیحتهای من می کنید اصلا برخودلازم میدانم که آنجا را که درک کردم برای شما بازگو کنم و در اینجا می خواهم به شما عزیزان بگویم که اگر راه پیامبران را می خواهید و اگر می خواهید از آتش دوزخ نجات بیابید در این راه خالصانه حرکت کن و تا آخرین لحظه با دشمنان انقلاب بجنگ و اگر مشکلی دارد اگر رنج و زحمت دارد نادیده بگیر و سنگر خدا را بجای بیاور و مردانه بجنگ تا شهید شوید.

پدرم و شما ای برادرانم و ای خواهرانم دست از امام بر ندارید و اگر اسلام احتیاج داشت با خون خود درخت اسلام را آبیاری کنید که این آبیاری در روز قیامت شما را از دوزخ نجات خواهد داد.

پدرجان و تو ای مادرجان شما بیش از رنج وزحمت چیز دیگری از من ندیدید تا زمانی که به سن بلوغ رسیدم  که کاری از دستم بر نمی آمد که برای شما انجام بدهم و الان  که موقع فرمانبردن  من برای شما بود شما را گذاشتم  و رفتم اما خوب شما خوشحال باشید و راضی باشید که هستید که اینچنین فرزندی را داشتید و در راه خدا قربانی کردید و من خیلی خیلی از دست شما راضی هستم که اجازه دادید و موافقت کردید که من در این راه  بروم و نمی دانم که چطوری از تو تشکر کنم که با آنهایی که کار زیاد داشتید و دست تنها بودید هر موقعیکه تا بحال من گفتم  پدرجان می خواهم به جبهه بروم نگفتید و گفتید که فرزندم برو آفرین بر چنین پدران و بر چنین مادرانی که فرزندانشان را بدست خود در راه خدا می دهند شما اجری عظیم در نزد خداوند دارید و شما وظیفه خود را در راه با شهیدان انجام داده اید و هم خداوند از شما راضی است  و هم شهیدان در راه خداوند پدرم دو ماه روزه دوماه نماز برایم بگیرید و بخوانید تا دینم را ادا کرده باشم من یادم نیست که کسی از من پول خواسته باشد و اگر کسی آمد و گفت که من طلبی از من داشت به او بدهید و شما ای اهل جلگه کشکوئیه هر کدام خدای نکرده موقعی از دست من ناراحتی دیدید جداگانه ببخشید بچه بودم کم عقل بودم خلاصه بهر حال باید ببخشید مرا و من خیلی متشکرم از شماها که در تشیع جنازة‌من شرکت کردید و امیدوارم که همینطوری که تا بحال در صحنه بودید از این به بعد هم باشید و جبهه ها و پشت جبهه ها را داشته باشید و دست از این امام برندراید.