یدالله خاکساریان

نــام :
یدالله
نـام خـانوادگـی :
خاکساریان
نـام پـدر :
محمد
تـاریخ تـولـد :
1342
مـحل تـولـد :
سـن :
سـال
دیـن و مـذهب :
شرح شهادت
وصیت نامه

اگر تکه تکه ام بکنند حتی آرزوی یک آخ را هم بر دلتان می گذارم.
بسم الله الملک القاهر الجبار المنتقم
وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا  بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُون
شهیدان راه خدا را کشته مپندارید بلکه زنده اند نزد خدای خود روزی می خورند.
ابوذر شریعتی را کشته مپندارید بلکه زنده و نزد خدای خود متنعم است. پس ای شریعتی شهادتت را به خود تبریک عرض می کنیم و امیدواریم که بتوانیم راه تو را ادامه دهیم و به هدف برسیم. شریعتی شهید است و ما می خواهیم از شهادت او پند بگیریم و برای این کار احتیاج به فهمیدن و درک معنی شهادت داریم و برای درک مفهوم شهادت از زبان و قلم شریعتی استفاده می کنیم.
(سخنانم را امروز به شریعتی اختصاص می دهم)
سخن در باب شهادت چقدر مشکل است مخصوصا امروز روز شهادت ابرمردی چون دکتر علی شریعتی روز عاشورای شریعتی. کل یوم عاشورا کل ارض کربلا و کل شهر محرم. سخن در باب شهادت است. در باب کاری که حسین و حسین ها در تاریخ کرده اند اما تا بحال عظمت و بزرگی شهیدان از یک طرف و شخصی بینی ما از طرف دیگر موجب شده تا کاری را که شهیدان کرده اند در پناه عظمت شهدا پنهان بماند. موجب گردیده است تا آن چیزی که شهیدان به خاطر آن قربانی شده اند نبینیم. باز می گویم آن چیز شهادت است. آنچه را که در شهادت ادعا می کند یعنی داستان شهادت بقدری هیجان آمیز و عاشقانه است که روح را به آتش می کشد. منطق را فلج می کند و قدرت ناطق را ضعیف و اندیشیدن را دشوار. اما می خواهیم شهادت را درک کنیم پس اول باید مکتبی را که در آن شهادت معنی دارد شناخت و یا بگفته دیگر باید مکتبی را شناخت . حسین یکی از مظاهر آن است. حسین به آن سلسله نهضتی که در تاریخ ابراهیمی وجود دارد معنی می دهد پس ما نباید حسین را جدا از مکتبش و یا بطور کلی شهید را جدا از مکتبش مورد شناخت قرار دهیم. زیرا اگر این کار را بکنیم مانند این است که از یک پیکر زنده واحد یک عضو را قطع کرده و مورد بحث قرار دهیم و نگاهداریش کنیم پس حسین عضوی است از نهضت شهادت. و باز برای اینکه نهضت و مکتب ابراهیمی که همان مذهب شهادت است بشناسیم باید یادآور شویم که پیامبران بطور کلی به دو دسته تقسیم می شوند پیامبران ابراهیمی و غیرابراهیمی. برای اینکه گروه اول را بهتر بشناسیم بهتر است وجه مشترک آنها را بدانیم و تنها وجه مشترکشان از نظر اجتماعی این است که همگی از محرومترین قشرهای جامعه اند و برعکس پیامبران غیرابراهیمی را رهبران مکتبهای فکری و عملی همگی اشرافی و اشرافزاده بوده اند و در تاریخ طبقات قدرتمند حاکم عبارتند از صاحبان زور، زر تزویر و این […] هم قدرت اقتصادی و هم قدرت سیاسی و هم قدرت ایمانی ملتها را در دست داشته اند حال چه با هم ، هم ساز بوده اند و چه مخالف یعنی سازش یا عدم سازش. این سه بر سر حکومت بر ملت بوده است زیرا حکومت به ملت و پیامبران غیر ابراهیمی همیشه وابسته به یکی از این سه گروه بوده اند.اما برعکس اینها قرآن می گوید “هو الذی بعث فی الامیین رسولا منهم” پیامبران همیشه از توده های محرم بر می خیزند و قیام می کنند و این همان پیامبران ابراهیمی هستند که […] همواره بصورت توسل به مردم است. بر علیه قدرتمندان زورگوی زمانشان و به ترتیب ابراهیم با تبرش و موسی با عصایش و همچنین پیغمبر اسلام حضرت محمد(ص) بعد از آنکه مرحله فرد سازیش تمام شد آغاز جهاد می کند و در مدت 10 سال بیش از 65 جنگ دارد.
پس نهضت پیامبر اسلام یک اتصال است به همه نهضتهایی که در طول تاریخ با شرک در افتاده اند و برای نجات ملت از زیر یوغ زورمندان، زرمندان، فریبکاران به جهاد برخاسته اند اما بحث شهادت بود و گفتیم حسین یا هر شهیدی که با آن تسلسل نهضتی که در تاریخ ابراهیم وجود دارد معنی می دهد. اما امروز روز شهادت ابرمردی چون ابوذر شریعتی است که شهادت را برگزیید و بودن پست خویش را به نفع بودن والایش زندگی نیمه لجنی و شیطانی خویش را […] نیمه خدایی […].
لغت و واژه شهید به طور کلی بیان دهنده است شهید در لغت یعنی حاضر، ناظر، گواه، گواهی دهنده راستین و خلاصه یعنی آگاه به هستی محسوس و مشهود. کسی که همه چشمها به اوست و بالاخره یعنی نمونه و الگو و سرمشق در اسلام و در مذهب تشیع شهادت یک حادثه ناگوار و خونین نیست در مکتب ما شهادت مرگی نیست که دشمن بر یک مجاهد تحمیل کند بلکه شهادت مرگ دلخواهی است که یک مجاهد با کمال آگاهی و شعور و بیداری و بینایی خویش انتخاب می کند. در روزگاری چون حکومت بنی امیه، حسین و در روزگار حکومت شاهنشاهی حسین ها قیام می کنند و شهادت را انتخاب نمی کنند. در چنین روزگاری است که مردن برای یک مرد تضمین حیات یک ملت است. شهادت یک مرد مایه بقای یک ایمان است و شهادت چنین مردانی چون شریعتی گواه بر این است که جنایتی بزرگ، فریبی بزرگ، غضب و قساوت و جور حاکم است. شهادتش شاهد اثبات حقیقتی است که انکار می شود نه […]. وجود ارزشهایی است که پامال می گردد شهادت اعتراض سرخی است بر حاکمیت سیاه. شهادت فریاد خشمی است  بر سر سکوتی که همه حلقومها را بریده است و خلاصه شهادت تنها شکل جهاد، تنها دلیل وجود، تنها نشانه حضور، تنها سلاح حمله و دفاع، تنها شیوه مقاومت، حقیقت و راستی و عدالت است در نظامی که باطل و ستم آنرا خلع سلاح می کند و همه مدافعان حقیقت را قتل عام می کند و انسان بودن در پرتگاه انقراض و خطر مرگ همیشگی است و همه این معجزات از شهادت سر می زند و اکنون در قرن ما هم شریعتی این مرگ را انتخاب می کند و با علم و بیان خویش پشت دشمن را می لرزاند و ابوذر شریعتی است که چگونه باید مرد را از حسین آموزگار شهادت می آموزد.

بیوگرافی

پانزدهم ‌فروردين 1342، در شهرستان شهربابك به دنيا آمد. پدرش ‌محمد و مادرش فاطمه نام داشت. تا پايان مقطع متوسطه درس خواند و ديپلم رياضي گرفت. از طريق جهادسازندگي به جبهه اعزام شد. ششم خرداد 1365، در فاو عراق بر اثر اصابت تركش به سر، شهيد شد. مزار وي در گلزار شهداي زادگاهش واقع است.

جـزئیات شـهادت

تـاریخ شـهادت :
1365/03/06
کـشور شـهادت :
مـحل شـهادت :
فاو عراق
عـملیـات :
کربلای8
نـحوه شـهادت :

اطـلاعات مـزار

مـحل مـزار :
وضـعیت پـیکر :
موقـعیت مـزار در گـلزار شـهدا
قـطعـه :
ردیـف :
شـماره :

تصویرمـزار

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *