بسم الله الرحمن الرحیم
(ولا تحسبن الذین قتلو ا فی سبیل الله امواتا بل احیا ء عند ر بهم یر زقو ن .فرحین بما ابتهم الله من فضله و لیستبشر و ن بالذین لم یلحقوا بهم خافهم الا حذ ف علیهم و لا هم یحز نون )سو ره آل عمرا ن آیه 168تا170
وکسا نیکه در را ه خداکشته شده اند مرد ه حساب نکنید بلکه آنها زنده اند ونزد خدایشان رو زی مبرند و به انچه ازفضل خدا و ند نصیب آنها خو شحال هستند و به کسانی که هنوز به آنها نیپو سته اند مژده می دهند که هیچ ترس و غمی برای شما نیست . خدایامرا ببخش گناهانی که ما را احاطه کرده و خود از آن آگاهی نداریم گناها نی را که می کنیم و با خدا و قدرت عقل تو جیه می کنیم و خود از بدی آن آگا هی ندار یم خدایا از انچه که کرده ام اجرنمی خواهم و بخاطرفداکاریهای خود برتوفخر نمی فرو شم انچه داشته ام تو داده ای و آنچه کرده ام تومیسر نموده ای هم استعداد های من هم قدر تهای من هم و جود من زاده اراده تو ست من از خودچیزی ندارم که ارا ئه د هم ازخود کاری نکرده ام که پاداشی بخواهم . خدایا تو تارو پو د و جود مرا با غم و درد سر شتی تومرا با آتش عشق سو ختی و در کوره غم و و درد گدا ختی تو مرا در دریای مصیبت بلا غرق کردی و درکویر فقر و حرمان و تنها یی می سو زا ندی . خدایا بجز پو چی لذات ز و د گذر رانمودی نا پایداری ر وزگار را نشان دادی و طعم مبارزه را چشاندی ارزش شهادت را آموختی ومفهو م و اقعی حیات را به من فهماندی.فهمیدم که سعادت حیات درخو شی وارا مش و آسایش نیست بلکه دردورنج و مصیبت ومبارزه با کفر و ظلم و بالاخره شهادت . خدایا تو را شکر می کنم که غم و درد های شخصی مرا که کثیف و کشنده بو د از من گرفتی و غمها و درد های خدایی که زیبا و متعال بو د. خدایا تو را شکر می کنم که مرا بی نیاز کرد ی تاازهیچکس از هیچ چیز انتظاری نداشته با شم . (برای نویسنده طلب آمر زش گناهان بخواهید ) بسم الله الرحمن الرحیم پس از ستایش خدا وند تبارک و تعالی و صلوان و سلام بررسو ل خدا و ائمه طا هرین سلام الله علیهم اجمعین وبا سبام و در ود به امام زمان مهدی (عج)ونا یب برحقش امام امت و با سلام و درو د برشهیدان راه اسلام . خداراش کرمی کنم که شهادت رانصیب من کرده و ازمن به مرد م که ادامه دهندهراه من ومکتب من باشد وازر هبری پیر وی کنند و به د ستو ر های امام عمل کرده و پیرو یم خط باشند و آن الله و پیر و یک حزب با شند و آن حزب الله و به جبهه هابرو ید وبه همشا گردیان عزیزم وتمام محصل های ایرا ن ،در سشان را بخوانند وپیر و راه من باشند وسنگر مدارس را محکم نگه دارند از من به پدرم و مادر م که در مصیبت من تا می توانند ازغم خوردن و گریه کردن بپرهیزید چون من نارا حت خواهم بو د و پدرم و برادرا نم و خواهرا نم اگرکم لطفی کردم ببخشیدو ازتمام اقوام وکسانی که مرا می شنا سند احیا نا” کار خلا فی ازمن دیده اند مرا ببخشندوبرای من طلب آمرزش کنند پدرجان برای من نماز و روزه قضا بجا بیا و رید در صورت امکان مرادرزادگاهم مشهد خاک کنید . د یگر عرضی ندارم . والسلام علیکم 62/1/10
مهدی، نهم مهرماه سال 1346 در شهر مشهد به دنیا آمد. پدرش امانالله در فروشگاه ارتش به کار مشغول بود و مادرش سکینه نام داشت. خانوادهی حسننژاد در دوران کودکی مهدی به کرمان مهاجرت کردند. مهدی تا اول متوسطه درس خواند و همزمان با آغاز جنگ تحمیلی به عنوان بسیجی به سوی جبههها شتافت و در مقابل دشمن بعثی مردانه جنگید.
او سرانجام دوم اردیبهشتماه سال 1363 در جزیره مجنون بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید.
//مناجات شهید با خدای خود:
بسم الله الرحمن الرحیم
خدایا! مرا ببخش به خاطر گناهانی که ما را احاطه کرده و خود از آن آگاهی نداریم. گناهانی که مرتکب میشویم و توجیح میکنیم و خود از آن آگاهی نداریم.
خدایا! از آنچه که کردهام، اجر نمیخواهم و به خاطر فداکاریهای خود بر تو فخر نمیفروشم.
آنچه داشتهام، تو دادهای و آنچه کردهام، تو میسّر نمودهای، هم استعدادهای من، هم قدرتهای من، هم وجود من، زاده اراده توست؛ من از خود چیزی ندارم که ارائه دهم از خود کاری نکردهام که پاداشی بخواهم.
خدایا! تو تاروپود وجود مرا با غم و درد سرشتی، تو مرا با آتش عشق سوختی و در غم و درد گداختی.
خدایا! تو را شکر میکنم که غم و دردهای شخصی مرا که کثیف و کُشنده بود، از من گرفتی و غمها و دردهای خدایی که زیبا و متعال بود به من دادی.
خدایا! تو را شکر میکنم که مرا بینیاز کردی تا از هیچکس و از هیچ چیز انتظاری نداشته باشم.
جـزئیات شـهادت
اطـلاعات مـزار
تصویرمـزار
بدون دیدگاه