بسم الله الرحمن الر حیم
(واما و الذی فلق الحبة و بره النمة لو لا حضو ر الحا ضر و قیا م الحجة بوجو د الناصر و ما اخذ الله علی العلما ء ان لا یقار و اعلی کفة ظالم ولا سفب مظلوم لا لقبت حبلها علی غار بها )
با سلا م و درود برولی عصر که خیلی انتظارش را کشیدم و سلام ودرود برکربلای ایرا ن که بسیاری از رزمند گان آرزوی ان دا شتند ولی شهیدشدند و سلا م و در ود بر ما درا ن و پدرا نی که به فر زند خود اجا زه نبود داده اند وبا سلا م و د رو د برمادرا ن و پدرا نی که چنین فرزندا نی را تربیت کرده اند و انها را قر با نی کرده اند .
افسو س که به ارزوی کربلا درعملیات رفتیم ولی شهید نشدیم .
پدرم سلام این وصیت را درروزی مینو یسم که غیراز آرزوی کربلا چیز دیگر در دل ندارم .پدر جا ن بسیار ز حمتم را کشیدیدو بازحمات زیاد بنده را به مدر سه گذا شتید ولی افسوس که نتوا نستم جبرا ن محبت شما را بکنم و انجام وظیفه سا زم پدر م فرزندت را ببخش اگر نا را حت بنده شد ید گر یه برایم نکن زیرا احتیا ج به گر یه ندا رماحتیاج به د عا دارم دعا کن که خداوند بنده را با دیگر شهدا همراه گرداندپدرجان و صیتم به شما این است که فر زندان را در ست تر بیت کن ما نند همیشه دعا بخوا نید و درد عای صبح و نمازها بنده را دعا کنید پدر جان بسیار شما را اذ یت کر د م فرزندت را ببخش .
مادرجان سلام ازروی مهر به شما سلام می کنم و سلا م بنده رابپذیرید و سلا م بنده را به خواهرا ن برسا ن و بگو که حجاب را ر عا یت کنید و بگوزینب و ار با شید مادرم بسیار نارا حتی درباره بنده کشیدیدو لی من نتوا نستم جبرا ن محبتهای شما را بکنم .
مادرم ما نندزینب استقا مت دا شته باش و شکیباباش که آرزوی شما را برآورده می کند .مادرجان آرزو دار م که و قتی جسم بنده را دیدی؟؟؟من و لبخند بزن زیرا بالبخند تو چشم و دل د شمن می شکند مادرم د عا کن که خدا و ند بنده را ببخشد .
برادرا نم سلام وامیدوار م که ادامه د هنده راه بنده با شید و اگربدی ازبنده دیدید ببخشید ودعا کنید که خدا وند بنده را بیا مرزدوبرادرا نم با افراد سر خیا با نی که شب و روز خود بیهوده می گذرانند سر و کار ندا شته باشید برادرانم آرز وی من این است که شما نگذارید اسلحه من بر روی ز مین بیفتد و زنگ بزند برادر م ابراهیم برای من از پدر بیشتر زحمت کشیدیدحلالم کن و دعا کن که خداوند بنده را ببخشد و سلا م بنده را به دو ستا نم برسانید و بگو زند گی بس شیر ین ولی برای عا شقا ن مهدی تلخ است .
خواهرم از شهادت بنده ناراحت مباش و خو شحال باش که خدا وندقربا نی مادر ت را پیذ یر فت شکیبا باش خواهرم زیرا برادرانم نمی گذارند که خون بنده به زمین بریزد .بنده را ببخشید خواهر م و برادرا نم و دو ستانم زیرا آد می بی مهر بو دم خدا حافظ
د وستانم بخصوص کرا مت کریمی ،محمدخزائی ،رضا کریمی وانتقام بنده را ازصدا م بگیرید وجای مرا در خانه پر کنید وبه جای من پدر م را یاری کنید و کار ها ی مربو ط به بنده را انجام دهید .
(بیادمادر)
در خواب بودم و مادرم درکنارگهواره ام
لالایی می کند از روی اشک که بخوا بم
لالایی می کند در دل شب ما نند نماز شب
بیداری می کند تا فایده برد از طفل خو د
به لا لایی مادرم قسم در جبهه می رزمم
که راه رابرروی مادرانم با ز نما یم
زندگینامه شهید معظم رمضان قلندرنژاد
چهارم اردیبهشت 1344درروستا ی باغبوئیه ازتوابع شهرستان جیرفت زاده شد پدرش مراد ومادرش سیمین نام داشت دانش آموز سال چهارم متوسطه بودبه عنوان بسیجی درجبهه حضوریافت بیست ودوم اسفند1363درشرق دجله براثراصابت ترکش به شهادت رسید پیکروی مدتها درمنطقه برجاماند وپس ازتفحص درگلزارشهدای زادگاهش به خاک سپرده شد اورارحمان نیزمی نامیدند
جـزئیات شـهادت
اطـلاعات مـزار
تصویرمـزار
بدون دیدگاه