حسن عیسایی فرد

نــام :
حسن
نـام خـانوادگـی :
عیسایی فرد
نـام پـدر :
درمحمد
تـاریخ تـولـد :
مـحل تـولـد :
سـن :
سـال
دیـن و مـذهب :
شرح شهادت
وصیت نامه

.و لا تحسبن الذین قتلو ا فی سبیل الله اموا تا بل احیا عند ربهم یرزقونبسمه تعالیبه نام خد ا ، بنام خدائیکه جان میدهد و جان می گیرد با سلا م ودر ود فرا وان به امام زمان (عج)و یگانه منجی عالم بشر یت و نجات دهنده انسا نهای فسق و فجور و سلا م ودر ود فرا وان به نائب بحقش خمینی کبی این قلب تپنده مستضعفین جهان ودر ود و سلا م برشهدای راه حق و فضیلت و در ود برر زمند گان عزیزی که برای حفظ اسلا م و قرا ن و میهن اسلا می با استکبار جهانی درستیزند ودرود بر شهدا ئیکه خالصا نه از جا و مال فر زند خویش گذ شته و جان خود را دراین راه مقدس فدا نموده اند در حالیکه و صیت نامه خویش را برر و یکاغذ ؟؟؟بازبست می نمایم با دلی شکسته و چشمی اشکبار از در گاه خداوند منان میخواهم که اینبار شهادت را خودض را نصیب این بنده حقیرش بگر داند زیرا بیشتر از این شر منده ام که و صیت نامه بنو یسم و ازفیض شهادت بهر منده نگرد م بارخدا یا شهادت در راهت را نصیبم کن و ای برادران و خواهرا ن تا انجا که میتوا نید خط امام که خط اسلا م است پیر وی کنید و ازاختلا فا ت جز ئی که شما را از هد فتان که همان مکتب قرانمان است دور می سا زد پرهیز نما ئید و حدت کلمه را که امام عزیزمان چندبار تذکر داده اند فرا موش نکنید وهد فت  الله و نیت ؟؟؟خالی و برای رضای خدا باشد و تا میتوا نید با آیات قرا ن و گفتار معصومین (ع)عمل نما ئیدو زیر پر چم اسلا م و مسلمین ؟؟؟کنید وحال ای مادر عزیز هنوز شعارابا عبدالله الحسین بر ذ هنها جاری است که در روز عاشورا فرمودند ؟؟؟برای من که با مردی فاسق همچون  یزید زمان ببیعتکم و شهادت در راه خدا را پذیرا شدو چه بهتر من هم راه حسین را ادامه دهم و هم شعار روز عاشورای حسین بر زبان جاری کنم تا اینکه خدا وند شهادت را نصیبم گر داند و بسوی معبود خود پر وازکنم و ایمادران عزیزشما باید خو شحال شو ید که چننی فر زندانی را تربیت نموده و به جامعه اسلامی تحویل داده اید و اگر خدا و ند مرابه لقای خود پذیر فت  برای من گر یه مکن چرا که با گر یه ات د شمنم را شادم یکنید و بجای گر یه خدا راشکر کرده ودعا کنید به در گاه حق تعالی وائمه معصو مین قربا نی شما قبول گردد ای مادر عزیز شما زحمات ز یاد برایم متحمل شده اید و من نتوا نستم ز حمات چندساله شما را جبرا ن نمایم و امیددارم که مراببخشید وشیر ت را بر م حلال کنی و ان شا ء الله با فا طمه زهراهمجوار خواهید شد و سفارش میکنم بعداز مر گ من هیچگونه نارا حتی نداشته با شید زیرا گر یه نکنید و هر و قت گر یه کر دیبرای شهدای کر بلا گریه کنید از برادران عزیزم می خواهم راه مرا ادامه دهند سنگر م را خالی نگذارند وراه شهدای عزیزی که به خون غلطیده اند و نهال انقلاب را آبیاری کرده ان ادامه دهیدو راه امام حسین را پیشه خودسازید و همیشه پیر و خط امام باش ید و همان راهی را انتخاب کنید که علی اکبر و علی؟؟؟حسین انتخاب کردند از برادران و خواهران محتر م آگاه با شید که مرگ انسان را تر ک نمیکند پس چه بهتر راهی انتخاب نموده وادامه دهید که مسلما “دنیا و اخر ت داشته با شد من از شما میخواهم راه عزیزا نی را که دارند ازقران و ناموس میهن اسلا می دفاع میکنندادامه دهید وبیا ئید این صحنه های نور راببینید که چگونه این انقلابمان را به ثمر برسا نیم فقط به خاطر همین شهادت طلبی جوا نان مخلص و بسیجیان قهر مان و جان بر کف بوده است و حال بیا ئیداز خا نواده های شهدا درس ایثار و فدا کاری بیا موز یدکه من این راه را با چشمی باز و قلبی اگاه فقط به خاطر خدای خود انتخاب نمودم خدایا جان نا قا بل من در مقا بل عظمت تو هیچ ار زشی ندارد و با اولین قطر ه خونی که به پایدر خت اسلاممیر یزم گناهانم را ببخش و قلم عفو بر جرا ئم اعمالم بکش و شما ای برادران عز یز م بعداز شهادت من مسئو لیتتان سنگین تر میشود و شما با ید سلا ح به ز مین افتاده من را بر داشته ودر سنگر م جای مرا پر کنید و از خواهران عزیز م ز ینب گونه باشیدو راه زینب را ادامه دهید ؟؟؟یزید یان را فدا کنید واز همسر مهر با نم میخواهم بعداز مر گ من ما نند مادر وهمسر و هب صبر داشته با شید و از مر گ من شادمان باش وازخدا تشکر کنید و همچنین شما عوهای عز یزم خیلی حق به گر دن من دارید ومن نتوا نستم جبرا ن نمایم و شما از برادران پاسدار و بسیجی که امید امام عزیزهستید کاری کنید که خدا از شما را ضی با شد واعمالتان برای خدا با شد و شما خا نواده های شهدا که چشم و چراغ این ملت هشتید چرا که بهتر ین عز یزا نتان را در راه خدا فدا نمودید وهمانا شما د رپیشگاه پیر ورد گار اجری عظیم دارید و شماملت مستضعف بو دید که راه را تا اینجا ادامه دادید و امید و ار م در آینده هم یکی پس از دیگری این مسئو لیت را به عهده گر فته و راه را تا پیر وزی نهایی ادامه دهید و دعاکنید هر چه زودتر فرج آقا امام زمان نزد یکتر شود در پا یان از مادر و برادرو خواهرو همسر و بچه هایم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟کسا نیکه در راه خدا کشته میشو ند مرده مپندارید بلکه انان زنده اند و نزد پر ورد گارشان ر وزی میخورند

بیوگرافی

اودر سال 59عر و سی کرد و زند گی ساده داشت اساده ز یستن را از مولایش حضر ت علی (ع)آمو خت او دو دختر دارد که هم اکنون در دوران دبیرستان و دانشگاه مشغول تحصیل می با شند او هیچ مقطع بچه هایش را جلو بچه های یتیم نمی بو سید می گفت اگر این کار بکنم بچه هاییتیم دل شکسته می شوند .شهید حسن در سال 1363پدرش در یک سا نحه تصادف در شهر ستان منو جان از د ست داد شهیدحسن در طول مدت که به عضو یت رسمی سپاه آمده بود در منطقه جنگی حضور داشت در چندین عملیات شر کت داشت که در یک از عملیا تها از نا حیه کمر مجر وح می شود ودر عملیات کر بلای 4و5شر کت می ماید .به قول یکی از همر زمانش کهدر دفتر چه خا طراتش نوشته بود درعملیات کر بلای 5شهید حسن مسئول ؟؟؟گر دان بود ومهمات را انتقال می دادند در ون خط مقد م جبهه که حس مجر وح وبه بیمار ستان های اهواز انتقال می دهند ودربیمارستان به شهادت می ر سدو کارت و پلاکش در ون ساک می باشد می برند و او را شنا سا یی میکند و تحویل میگیر د که بعداز مدت 40ر وز بعداو را به زاد گاهش تو سط بیناد شهید شهر ستان کهنوج به خاک می سپار ند در تاریخ 1363/2/7درعملیات کربلای 5به در جه رفیع شهادت نائل گر دید .شهید حسین عیسا ئی در شهر یور ماه 1338در یکی از رو ستا های کو شک در یک خا نواده مذهبی و فقیر و تهیدست و عشایر نشین د یده به جهان گشو د .او در دوران کود کی بسیار با هوش و با استعداد بود در آن موقع و در دوران ر ژیم ستمشاهی هیچ امکا نا تی در ر وستا وجود نداشت و ما مرد م ر و ستایی از مدر سه و سایر امکا نات محر وم بود یم از انجا ئیکه حسن جوان با فکر و استعدادی بود در سن کود کی سر گر م دامداری و کشا ورزی با پدر ومادر خود مشغو ل بود تا اینکه در رو ستا های همجوار برای با سواد کرد ن بچه هایشان تشکیل کلاس به نام مکتب تو سط استاد و قاری قرآن به نام احمد عیسا ئی که فردی با سو اد و حافظ قرآن بود شر وع شد که حسن در سن 12سالگی شر وع به درس خواندن قرآن نمود و بعد از گذ شت دو سال قؤ انرا ختم ودر سال 57مر دم مومن و فدا کار سرا سر کشو ر ایرا ن برای سر کو بی شاه خائن ،خوا نین و د ست ؟؟؟بپا خوا ستند و در آن ز مان در منطقه کوه شهری که خوانیت حکو مت می کر دندو قشر ضعیف محر وم را بر ده خویش می دا نستند وظلم و ستم میان مر دم فقیر وتهید ست فریاد می کشیددر این موقع حسن به سن جوا نی رسیده بود و غر ور جوا ی در سینه اش از اینکه ظلم و ستم می دید شعله ور می شد ودر سن 19سالگی به عضو یت بسیج مر دمی د امد ومدت چهار سال با سایر برادرا نبسیجی کوه شهری در سیاه گشمیرا ن بصور ت افتخاری مشغول به خدمت شد ودر طو ل مدت خد مت چهار سال چند ین ما مور یت به استان سیستان و بلو چستان شهر ستا نهای جیر فت و کهنوج برای سر کو بی خان و خوا نین و اشرارو سو دا گرا ن مر گ به همرا هی سایر برادران بسیجی و به فر ما ندهی شیخ غلامرضا معتمدی نیا به پا خوا ست تا ر یشه ظلم و ستم نا بود شد وهمین طور هم شد که عده ایاز خوا نین و زور گو یان به هلا کت ر سید ند و یا متواری شدند ویا تسلیم شد ند و حکو مت عدل الهی استقرار یا فت و پر چم با افتخارجمهوری اسلا می به د شت جوا نان غیرتمند ایرا ن ؟؟؟مرز و بو م ایرا ن برافراشته شد شهید حسن جوا نی فدا کار ،پر هیزگار ،خدا شناس ومخلص بود و بطور کا مل یک انسان واقعی بود همیشه خشر و ،خوش کلا م و با مر دم صمیمی بود و کود کان را دوست می داشت و خصو صا “با بچه های یتیم دوست بود وهمیشه انها را نوازش میکرد و بیشتر سفارشش در مورد دوستی و محبت بچه های یتیم و بی سر پر ست بود او در مجالس مذ هبی شر کت و پیشقد م بود مخصو صا “در ایام محر م و صفر هیئت تشکیل می داد و به یاد سر و ر وسالار شان ابا عبد الله الحسین نوحه خوان یو سخنرا نی می کرد و می گفت هر چه داریم ازبرکت خون ابا عبد الله الحسین ویارانش می باشد واز امام حسین می بایست درس بگیریم و تا اینکه درسال 1360به عضو یت ر سمی سپاه پا سداران در امد و عازم جبهه های حق علیه باطل شد

جـزئیات شـهادت

تـاریخ شـهادت :
کـشور شـهادت :
مـحل شـهادت :
شلمچه
عـملیـات :
کربلای4
نـحوه شـهادت :

اطـلاعات مـزار

مـحل مـزار :
وضـعیت پـیکر :
موقـعیت مـزار در گـلزار شـهدا
قـطعـه :
ردیـف :
شـماره :

تصویرمـزار

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *