حسن، نوزدهم اردیبهشتماه سال 1342 در شهر قم در خانوادهای روحانی و اصیل دیده به جهان گشود. پدرش حاج شیخ احمد توکلی، روحانی و اهل راور از توابع کرمان بود. حسن سال 1357 پس از طی دوران راهنمایی، وارد حوزه علمیه معصومیه کرمان شد. این ایام با اوجگیری انقلاب اسلامی ایران، به رهبری حضرت امام«ره» همراه و مصادف شد.
بلوغ فکری حسن، با خروش مردم مسلمان شکل گرفت و لذا توان و قدرت خود را برای بیداری مردم به کار گرفت. وقتی شنید در دهه اول محرم قرار است نمایشنامهای به نام “خون” در مسجد جامع راور به صحنه آید، پیشقدم شد تا نقشی در آن ایفا کند. این نمایشنامه رنگ خون و لذت خون دادن در راه حق را به همه نشان داد و عینیت بخشید.
دقایقی از پایان نمایشنامه نگذشته بود که شعار مرگ بر شاه، فضای مسجد جامع راور را پر کرد. ایام محرم سال 1357 بود. شور انقلابی سرتاسر کشور را فراگرفته بود و نظامیان در آمادهباش به سر میبردند.
ناگهان صدای تیراندازی از بیرون مسجد شنیده شد. خبر دادند که حسن مورد اصابت گلوله قرار گرفته است. بدن نیمه جانش را به صحن مسجد جامع آوردند. سرش روی دامان پدر بود، چشمها را باز کرد، با نگاهی پرمعنا و هدفدار پدر را مخاطب قرار داد و گفت: «اگر من رفتم، تو کاری زینبی کن.»
پدر منظور او را فهمید، دانست که وی تنها پدر جوان از دست داده نیست، بلکه پدری است که رسالت پیامرسانی بر دوش دارد و باید خود را آماده کند.
بدن تیر خوردهی حسن را روز هشتم محرم، به کرمان منتقل کردند. عزاداری و زیارت عاشورای آنروز حال و هوای دیگری گرفت. آنروز کرمان با هر روز دیگر متفاوت بود. مردم انقلابی همه خود را منتقم خون او میدانستند و باشکوه ویژهای در قالب عزاداری و سوگواری، جنازه این شهید بزرگوار را تشییع کردند.
پیکر اولین شهید نوجوان استان و اولین شهید شهرستان راور هجدهم آذرماه سال 1357 در خاک آرام گرفت. بعد از پیروزی انقلاب و آغاز جنگ تحمیلی، محلی که شهید حسن توکلی در آن دفن شده بود به قطعه شهدا معروف شد.
جـزئیات شـهادت
اطـلاعات مـزار
تصویرمـزار
بدون دیدگاه