محمد زعيم باشي نصرت آبادي

بسم الله الرحمن الرحیم
وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ
گمان نبرید آنان که در راه خدا شهید شده اند مرده اند بلکه آنها زندگانی هستند که نزد پروردگارشان روزی می خورند.
الهی وَ عَمِّرْنِی مَا كَانَ عُمُرِی بِذْلَةً فِی طَاعَتِكَ، فَإِذَا كَانَ عُمُرِی مَرْتَعاً لِلشَّیْطَانِ فَاقْبِضْنِی إِلَیْكَ
خدایا مرا عمر عطا کن مادام که عمرم صرف طاعت تو شود اگر بنا است زندگیم چراغ راه شیطان گردد مرا هر چه زودتر بسوی خود ببر.
ضمن عرض سلام به پدر و مادرم آرزوی صبر از همه شما دارم پدرجان ما به جنگ می رویم لشکر اسلام آماده حرکت است باید خود را به این لشکر الهی ملحق کنیم و به سوی حق برویم و چون حق هستیم در این جنگ پیروزیم چه شهید شویم و چه به سوی شما بازگردیم از شما امید عفو دارم. جبهه جای یافتن حقیقت است در اینجاست که انسان با خدای خویش ملاقات می کند و خدا را می بیند اینجا صحبت نبرد کربلاست کربلایی که امام حسین به نبرد با یزید برخواست و با آن عده کم بر لشکر زیاد یزید پیروز شد. و اینجاست که تاریخ تکرار می شود و ایران سراسر کربلا می شود و یاران خمینی با تعداد کم حتی 10 نفر بر 100 نفر از کفار حمله می برند و همگی آنها را یا می کشند یا اسیر می کنند. باید راهمان را انتخاب کنیم یا راه خمینی یا راه یزید و ما همان راه را انتخاب کردیم که راه حق و راه خمینی روح الله است. پس آنان که مانده اند باید راه خود را انتخاب کنند و مسلما چه راهی بهتر از حق و همه می دانیم که خداوند در قرآن می فرماید انا لله و انا الیه راجعون همه از خداییم و همگی به سوی او بر می گردیم. پس چرا برگشت ما بسوی خدا با سعادتمندی نباشد. مردم بدانید که فرزند حسین در صحنه است بدانید که خمینی در صحنه است. پیرو راه او باشید تا سعادتمند شوید و همیشه شعارتان رفتن راه او باشد و همیشه بگویید خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار.

بيست و سوم آذر 1340، در شهرستان زرند چشم به جهان گشود. پدرش حسين، كارگر شهرداري بود و مادرش ‌سكينه نام داشت. تا سال چهارم ‌متوسطه درس خواند، به ‌عنوان بسيجي در جبهه‌ حضور يافت. نهم ‌آذر 1360، با سمت تيربارچي در بستان بر اثر اصابت تركش خمپاره به سر، شهيد شد. مزار وي در گلزار شهداي زادگاهش واقع است.