مجید منصور بهمنی

با سلام به امام زمان و نائب بر حقش، امام خمینی و سلام بر شهیدان . سلام بر خانواده های شهیدان که با خون پاکشان درخت انقلاب اسلامی را آبیاری نمودند و با سلام بر ملت شهید پرور ایران.

خدمت پدر و مادرم، از دیدگانم عزیزتر، سلام فراوان می رسانم. پدر و مادر مهربانم اگر من در راه خدا شهیدشدم، شما نباید ناراحت شوید. چون من یک امانت نزد شما هستم. اگر یک نفر امانتش را در دست شما بدهد، آیا می توانید جلوی آن را بگیرید. بله مادر و پدرم! من امانتی هستم در دست شما. امروز خداوند آمده است امانت خود را ببرد. هیچ کس نمی تواند مانع شود. پدر و مادر جان من برای شما و خویش راه بهشت را باز می کنم و بر این که فردای قیامت پیش خداوند رو سفید باشیم. مادر و پدرم می دانید حضرت علی ابن ابیطالب به ابوذر چه می گفت؟ می گفت: «در راه خداوند کوشا باش و انگار خداوند را می بینید. اگر نه خداوند را نمی بینید او تو را می بیند. ای ابوذر خوشا به حال کسانی که پرچمداران در قیامت هستند که آن را برداشته، با مردم به سوی بهشت پیش می روند. پدر و مادرم وظیفه هر فرد مسلمان این است که در راه هدف خود شهید شود و دیگران از آن شهید، درس شهامت بیاموزند. برای من هیچگونه گریه نکنید بلکه مثل روز عروسی من شادی کنید. و سفارشی که به شما دارم: آن بزرگ مرد تاریخ و پیر جماران را فراموش نکنید. او را در نمازهایتان دعا نمایید. مثل مردم کوفه بی وفا نباشید. چون کسی که از دستورات رهبر و خداوند سرپیچی نماید، خداوند آنها را به سزای عمل خود خواهد رسانید. من از تمام دوستان و همشهریان عزیزم تقاضا دارم راه ما و شهیدان دیگر را ادامه دهند و اماممان را تنها نگذارند. پیروزی از آن ما خواهد بود.

ای اماما من با تو پیمان می بندم، به خداوند قسم می خورم اگر هزاران مرتبه بکشند و باز زنده شوم، دست از تو بر نمی دارم.

خدمت همسرم سلام و دعای فراوان می رسانم. همسرم اگر من شهید شدم، برای من هیچ گونه ناراحت نباش. مثل زینب صبر و استقامت داشته باش. راجع به مهریه: ای همسر عزیز و مهربانم! بنده شرمنده هستم در مقابل محبت های شما. امیدوارم که در مراحل مرا ببخشید و عفو نمایید.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاتة

زندگینامه شهید معظم مجید منصور بهمنی

بیستم شهریور 1340 در روستای امجز گاو سمین ازتوابع شهرستان جیرفت چشم به جهان گشود. پدرش قیصر و مادرش مریم نام داشت تا اول راهنمایی درس خواند. سال 1362 ازدواج کرد و صاحب یک پسر و یک دختر شد. به عنوان پاسدار وظیفه به جبهه اعزام شد. یازدهم مرداد 1364در سددز بر اثر خفگی در آب به شهادت رسید. مزاروی در مرداب امجز جیرفت واقع است.