غلامعباس ماريكي هوني

بسم الله الرحمن الرحيم 

بخدا سوگند اگر يك تنه با تمام انها در حالى كه تمام زمين را از وجود قواى زور پر كرده باشند روبرو شوم اندكى هراس ندارم و وحشت نمى كنم به خدا قسم مرگ سرخ هيچ امر مكروهی برایم نیست ،تنها پيش امد شهادت برايم ناگوار نبود و بلكه انقدر به اين سرنوشت اشتیاق داشتم كه رسيدن به ان برايم شور انگيز و هيجان اور بود كه همانند كسى كه شب تاريك در جستجوى اب در صحراى بى پايان ميگردد و ناگاه چاه آبى یا سرچشمه اى پيدا مى كند و همانند انكه گمشده اى دارد كه كه مدتها در جستو جوى اوست كه ناگاه گمشده خود را بيابد شهادت برايم دوست داشتنى و شور انگيز بود من به ندای هل من ناصر ينصرنى حسين لبيك گفته و زمانى كه او در دشت كربلا ندا داده! جواب مى دهم اى حسين من ان زمان نبودم كه تو را يارى كنم اما حال تو را يارى مى كنم فرزندى كه در كربلای ایران صداى هل من ناصر ينصرنى اوبلند است پس من به يارى او مى روم تا به نداى او لبيك گويم .
تقاضا دارم كه پدر و مادرم از بابت من نگران نباشيد چون من عاشق شهادت بودم وهستم وشما هستيد كه مى توانيد با ناله نيمه شب خود و با فرياد الله اكبر خود مشت محكمى بر دهان ياوه گويان و خود فروختگان بزنيد پدر و مادر لباسهاى خود را سياه نكنيد چون من داماد شدم در شبى عاشقانه رفتم و به اميدى كه مدتها در انتظار ان بوده رسيدم و اميد وارم  جوانان حزب الله اندكى كوتاهى نكنند و با مستكبرين و منافقين به مبارزه بپردازند .
اميد وارم كه پس از اين جوانان حزب الله و در خط ولايت فقيه كه همان نايب امام زمان است حركت كرده و راه شهيدان را ادامه دهند .
ونگذارند دشمن كوچكترين اهانتى بر امام  وارد كند و نكند روزى قلب امام ناراحت باشد و شما را روزهای سخت پيش بيايد . با امام همراهى كنيد خدا همراه شماست .
قسم به قطره خونم كه اخرين لحظه از بدنم به پايين مى چكد و اخرين لحظه زندگى دین كوچكم را تمام كردم تا زمانى كه خون در بدنم باشد هرگز از خط خمينى كه همان خط انبياءاست بيرون نشوم تا زمانى كه دستم قدرت كار داشته باشد با دشمنان خدا نبرد مى كنم و تا زمانى كه نفسم دم و باز دم مى كند رهبرم خمينى را از ياد نمی برم .
خدايا بار پروردگارا دشمنان اسلام از همه طرف به اسلام عزيز حمله كرده هر كدام براى نابودى اسلام قد علم كرده اند واين شير ميدان اين گونه استوار سد راه دشمنان اسلام اين اين قلب تپنده ملت كه با يك كلام خون در رگ را به جريان در اورد اين امام اين اميد مستضعفان را تا انقلاب مهدى نگه بدار و دشمنان او را نابود و خار بگردان.

درپايان وصيت می کنم در مرگم گريه نكنيداگر بدنم به دست شما نرسید ناراحت نباشيد می خواهم مانند رضايم در دم مرگ غریب باشم و در خانه جشن بگيريد كه داماد شدم و قبرمرا اگه امكان دارد کنار قبر محمود بزنيد و اگر امكان ندارد باز هم‌اگه شدپايين قبر محمود بزنيد قبرم را ساده با گل و خاك درست کنید پول سنگ قبر آن را براى جبهه ها بدهيد . خواهرم رعايت نكردن حجابت درداورو سوزان تراز زخم بدنم است
اگر ديدى پيكرمدر خاك و خون غاطان
مخور غم مادر نالان  خواهرانم را نما دلدارى
مكن مادر براى من عزادارى مكن گريه تو اى مادر
چرا غم مى خورى خواهر مكن ناله تو اى مادر
تو دادى در ره اسلام على اكبر بدادى نو جوان خود                           سرفراز نمودى امام خود  
؟؟ ؟جان جان دادم                         به  قربانت    جواب  دادم
براى  تو  همه  ملت                         تحمل مى‌نمايد همه ظلمت
تا خون‌در رگ‌من است                      خمينى  رهبر  من  است
؟؟يت مى كنم مادر                          زمانى  شد  گلت  پرپر
؟؟نم مادر  نالان                               گلستان مى شود ايران
و السلام  فدايى اسلام  دوست دار امام قربانى حق     خدمتگزار شما
غلام على ماركى                               
1658692

يكم‌ارديبهشت1344، در روستاي قنات ملك از توابع شهرستان بافت به دنيا آمد. پدرش صمدالله و مادرش مرصع نام داشت. تا دوم ‌متوسطه تحصيل كرد، به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. بيست ‌و‌ سوم تير1361، در شلمچه بر اثر اصابت گلوله به سينه، شهيد شد. مزار وي در زادگاهش واقع است.